
کتاب تیفرنگ
معرفی کتاب تیفرنگ
کتاب تیفرنگ سروده عابدین پاپی (آرام) را نشر حسن رسولی منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای از سرودههای شاعر معاصر است که در قالبهای کوتاه و بلند و با نگاهی نو به زبان و مضمون دغدغههای اجتماعی، عاشقانه و فلسفی را روایت میکند. این مجموعه با بهرهگیری از واژگان بومی و اشاره به فرهنگ لری تلاش دارد تجربههای زیسته و نگاه شاعرانهی شاعر به جهان را به تصویر بکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تیفرنگ
کتاب تیفرنگ (مجموعه شعر) مجموعهای از شعرهای کوتاه و بلند است که در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و در سه بخش اصلی مینیمالها، ماکسیمالها و تیفرنگ سامان یافته است. عنوان کتاب برگرفته از واژهای لری به معنای تلنگر یا اشارهای عاشقانه و اجتماعی است که در فرهنگ بومی برای ابراز علاقه یا شوخی به کار میرود.
عابدین پاپی (آرام)، نویسندهی کتاب، با عبور از ساختارهای کلاسیک و بهرهگیری از زبان روزمره و استعارههای تازه به دغدغههای فردی و جمعی، عشق، رنج، امید و مسائل اجتماعی میپردازد. شاعر در مقدمه شعر را فرآیندی پویا و در حال تغییر میداند و بر اهمیت نوآوری و فاصلهگرفتن از قواعد صرفاً سنتی تأکید میکند. عابدین پاپی (آرام) در تیفرنگ با نگاهی انتقادی به جامعه و فرهنگ تلاش دارد شعر را به ابزاری برای گفتوگو و خودآگاهی بدل کند و مخاطب را به تأمل دربارهی زندگی، آزادی و هویت فردی و جمعی دعوت کند.
چرا باید کتاب تیفرنگ را خواند؟
این مجموعه شعر با ترکیب زبان بومی و فارسی معیار تجربههای زیسته و دغدغههای اجتماعی و عاشقانه را در قالبهایی کوتاه و بلند بیان میکند. تیفرنگ با فاصلهگرفتن از ساختارهای سنتی و بهرهگیری از ایجاز و تصویرسازی مخاطب را به تأمل دربارهی مفاهیمی چون آزادی، هویت، رنج و امید دعوت میکند. خواندن این کتاب فرصتی است برای مواجهه با نگاه شاعرانهای که هم به مسائل فردی و هم به موضوعات اجتماعی میپردازد و درعینحال زبان و فرهنگ محلی را نیز پاس میدارد.
خواندن کتاب تیفرنگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به شعر معاصر فارسی، دوستداران شعر کوتاه و مینیمال، کسانی که دغدغههای اجتماعی، فلسفی و عاشقانه دارند و همچنین افرادی که به زبان و فرهنگ بومی علاقهمند هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب تیفرنگ
«ازشادی نگو که به غم دچارم
ازنمره ی عالی هنوز من چارم
با این که بهارم هنوز پابرجاست
با چشم شما زمستان میبارم!
بنگر به پائیز چگونه میریزد
عشق درچشمان خزان برمیخیزد
گفتم با طلوع برگ عجین شوم
دیدم با غروب شاخه میآمیزد!»
حجم
۳۶۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه
حجم
۳۶۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه