
کتاب نمایشنامه های کوتاه دارک رئالیسم
معرفی کتاب نمایشنامه های کوتاه دارک رئالیسم
معرفی کتاب نمایشنامه های کوتاه دارک رئالیسم
کتاب الکترونیکی «نمایشنامه انتقام، دیوانه، هلاکت» نوشتهٔ میج، مجموعهای از سه نمایشنامهٔ معاصر در ژانر تراژیک و پستمدرن است که به مسائل اجتماعی، روانی و اخلاقی در بستر خانواده و جامعه میپردازد. این اثر با نگاهی انتقادی و واقعگرایانه، شخصیتهایی از طبقات مختلف اجتماعی را به تصویر میکشد و دغدغههای آنها را در مواجهه با بحرانهای زندگی بررسی میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نمایشنامه های کوتاه دارک رئالیسم
این مجموعه نمایشنامه در فضایی تاریک و واقعگرایانه، سه روایت مستقل اما همسو را ارائه میدهد که هر یک به نوعی با مفاهیم عدالت، دیوانگی، فقر، عشق و انتقام گره خوردهاند. نمایشنامهها در دورهای معاصر نوشته شدهاند و دغدغههای روز جامعه را بازتاب میدهند؛ از زندان و اعدام تا فروپاشی خانواده و بحرانهای اقتصادی. نویسنده با استفاده از صحنهپردازیهای ساده و دیالوگهای تند و صریح، تلاش میکند مخاطب را به دل موقعیتهای بحرانی ببرد و او را با انتخابهای دشوار شخصیتها روبهرو کند. هر نمایشنامه، با تمرکز بر یک خانواده یا گروه کوچک، به بررسی تأثیر شرایط اجتماعی و روانی بر سرنوشت افراد میپردازد و در نهایت، پرسشهایی دربارهٔ معنای عدالت، سرنوشت و اختیار مطرح میکند.
خلاصه کتاب نمایشنامه های کوتاه دارک رئالیسم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!در «نمایشنامه انتقام»، داستان حول محور مهدی رعیت، مردی محکوم به اعدام، میچرخد که در سلول زندان با خواهرش، دوستش محمود و خانوادهٔ مقتول روبهرو میشود. کشمکش میان طلب بخشش و عطش انتقام، فضای داستان را شکل میدهد. مهدی در تلاش برای اثبات بیگناهی یا دستکم ناخواستهبودن جرمش است، اما خانوادهٔ مقتول، بهویژه مادر و برادر مقتول، حاضر به گذشت نیستند. در نهایت، پس از تعلیق و اضطراب فراوان، مهدی بخشیده میشود اما سرنوشتش به شکلی تراژیک رقم میخورد.در «نمایشنامه دیوانه»، محوریت با خانوادهای است که با بیماری روانی یکی از اعضا (شهناز) دستوپنجه نرم میکنند. فشار اقتصادی، نبود حمایت اجتماعی و خشونت خانگی، اعضای خانواده را به مرز فروپاشی میکشاند. شهناز در نهایت قربانی بیتوجهی و خشونت میشود و مرگش، نمادی از شکست ساختار خانواده و جامعه در حمایت از آسیبدیدگان است.در «نمایشنامه هلاکت»، داستان شهرام روایت میشود که در حسرت عشق از دسترفته و زیر بار فقر و ناکامی، به تصمیمی خطرناک و مرگبار کشیده میشود. او برای انتقام از دخترخالهاش که با مردی ثروتمند ازدواج کرده، نقشه قتل میکشد و با کمک یک مهاجر افغان، این نقشه را عملی میکند. نمایشنامه، تضاد میان عشق، فقر و خشونت را به تصویر میکشد و سرانجامی تلخ برای شخصیتها رقم میزند.
چرا باید کتاب نمایشنامه های کوتاه دارک رئالیسم را خواند؟
این مجموعه با پرداختن به موضوعات تلخ و واقعی جامعه، تصویری بیپرده از بحرانهای اخلاقی، روانی و اجتماعی ارائه میدهد. نمایشنامهها با دیالوگهای صریح و موقعیتهای ملموس، مخاطب را به تفکر دربارهٔ عدالت، سرنوشت و مسئولیت فردی و جمعی وامیدارند. مواجهه با شخصیتهایی که در شرایط دشوار قرار گرفتهاند، فرصتی برای بازاندیشی دربارهٔ ساختارهای اجتماعی و نقش انسان در برابر تقدیر و انتخاب فراهم میکند.
خواندن کتاب نمایشنامه های کوتاه دارک رئالیسم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به نمایشنامههای اجتماعی، تراژدیهای معاصر و کسانی که دغدغه مسائل روانی، عدالت اجتماعی و بحرانهای خانوادگی دارند مناسب است. همچنین دانشجویان و پژوهشگران رشتههای هنرهای نمایشی و علوم اجتماعی میتوانند از این اثر بهره ببرند.
فهرست کتاب نمایشنامه های کوتاه دارک رئالیسم
- نمایشنامه انتقام: روایت مردی محکوم به اعدام و تلاش او برای نجات از سرنوشت محتوم، با تمرکز بر روابط خانوادگی، بخشش و انتقام.- نمایشنامه دیوانه: داستان خانوادهای که با بیماری روانی یکی از اعضا و فشارهای اقتصادی و اجتماعی روبهرو هستند؛ نمایش فروپاشی تدریجی و بیپناهی.- نمایشنامه هلاکت: روایت مردی عاشق و ناکام که در حسرت و فقر، به سوی خشونت و انتقام کشیده میشود؛ بررسی تأثیر شرایط اجتماعی بر تصمیمات فردی و سرنوشت.
بخشی از کتاب نمایشنامه های کوتاه دارک رئالیسم
«مهدی رعیت داخل سلول (وسط صحنه)مهدی رعیت زانوهایش را در حالت نشسته بغل میکند. بعد مچاله میشود و زانوش را در شکم جمع میکند میخوابد. سپس بعد از لحظهای مکث بلند میشود و دستانش را به سینه میزند و رو به صحنه میایستد. خود قدم میزند.موقعیت دومنگهبان و مهدینگهبان وارد میشود.نگهبان : مهدی رعیت؟مهدی : ها؟ (با بیحوصلگی)ملاقاتی داری!باشهموقعیت سومفاطمه (خواهر) و مهدی رعیت.ملاقاتفاطمه و مهدی رعیت هر دو روبروی هم و یک گوشی در دست:فاطمه : سلام داداش خوبممهدی : من اینجام چکار کنم؟ بیام برات تعمیر کنم؟ (با لحن سئوالی میگوید)تنهام و میترسم کسی بیارم برا تعمیرخدایا چه گیری افتادیم! بیپول که نمیمونی؟نه با حقوق بابا سر میکنمبا آون چندرقاز؟ (با لحن سئوالی و بعد پوزخندی میزند)ناچاریه دیگه!یبار دیگه برو شاید رضایت گرفتیچند بار رفتم. حتی به دست و پاشون افتادمصدا قطع میشود. انگار نگهبانها عمداً تلفن قطع کردن تا ملاقات پایان پذیرد.مهدی با فریاد: وصلش کن الان تمام میشه (با کسی بیرون صحنه)دوباره انگار وصل شده.مهدی : نمیخواد التماس کنی!فاطمه : خیالم راحت نیست! یعنی چکارت میکنن؟مهدی : نمیدونم. نمیدونم (با دو دست سرش را گرفت و تلفن از دستش میافتاد) لحظهای مکثفاطمه کف دستش را به شیشه میکوبد و مهدی هم سرش را بالا میآورد و همراه با نگهبان میرود.»
حجم
۶۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۵ صفحه
حجم
۶۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۵ صفحه