کتاب بیست و هفت نفر
معرفی کتاب بیست و هفت نفر
کتاب الکترونیکی «بیست و هفت نفر» با عنوان فرعی ویراست جدید راه و رسم دانشجویی نوشتهٔ محمدرضا نجفی در انتشارات سدید چاپ شده است. داستانهای این اثر اشاره به یک کلاس و دانشگاه فرضی دارد که اکثر افراد آن، قابلیت مثالزدن دارند. بدین معنا که داستانها از جامعیت برخوردار بوده و کمتر دانشجویی وجود دارد که مصداقی از ویژگیهای ذکر شده نباشد.
درباره کتاب بیست و هفت نفر
دانشجویان وقتی وارد دانشگاه میشوند از خیلی مسائل بیاطلاعاند. نمی دانند که ممکن است بی انگیزه شوند، نتوانند وظایفشان را تشخیص دهند، اعتقاد قلبیشان را به حل مشکلات و موفقیت از دست بدهند، نسبت به آیندهشان دچار ابهام شوند، اعتمادبه نفس خود را از دست بدهند، جذب حواشی دانشگاه و مسائل سیاسی و ... شوند، گسست معنوی و اخلاقی پیدا کنند یا دچار تقلیدهای کورکورانه شوند.
نگارش این کتاب بیش از یک سال به طول انجامیده و در این مدت از مشاوران و صاحبنظران فراوانی درخواست شده است تا ما را در هرچه بهترشدن محتوای کتاب یاری فرمایند. این کتاب تلفیقی از سبک زندگی اسلامی و نکات مشاورهای در قالب داستانهای جذاب و شنیدنی و سرشار از ضربالمثلها و صنایع ادبی است. از آنجا که بهره بردن از قالب داستان بهتر میتواند مخاطب را تشویق به خواندن متن کند و برای او جذابیت بیشتری دارد، بیشترین تلاشها برای شخصیت پردازی و توصیف صحنهها صورت گرفت تا قالب این نوشته، هنری گردد و مخاطب احساس نکند با کتابی صرفاً علمی روبهروست که قصد دارد انگارهٔ ذهنی او را متحول کند؛ بلکه دانشجو با خواندن این داستانها، ناخودآگاه آداب زندگی دانشجویی را میآموزد و به این نتیجه میرسد که میتواند از مصادیق شخصیتهای مطلوب باشد و البته اگر حواسش را هم جمع نکند، ممکن است مصداقی از شخصیتهای ناموفق شود.
خواندن کتاب بیست و هفت نفر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مخاطب اصلی این اثر دانشجویان جدیدالورود هستند. این قشر فرهیخته میتواند با مطالعهٔ این کتاب، نسبت به هویت دانشجویی بینش کلی پیدا کرده و برای نیل به اهداف اصیل خود، برنامهریزی صحیحی داشته باشد. البته علاوه بر دانشجویان، همهٔ کسانی که به شناخت ماهیتِ دانشگاه و دریافت انگارهٔ کلی از فعالیتهای دانشجویی علاقه دارند، میتوانند از این محتوا بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب بیست و هفت نفر
با آنکه همیشه درس برایش اولویت داشت، در عرصههای دیگر هم فعال بود. لحن خوشِ تلاوت قرآنش در مسجد یا نمازخانهٔ خوابگاه باعث شده بود خیلیها با قرآن انس بگیرند. وقتی آیههای مربوط به عذاب گنهکاران در روز رستاخیز را تلاوت میکرد، گویی خودش را در آن لحظه تصور میکرد و همین حس را هم به شنوندگان انتقال میداد. گاهی پیش میآمد که اشک چشم برخی از دانشجوها هنگامی که سبحان قرآن میخواند، جاری میشد.
نشریات دانشجویی هم از پرتو حضور سبحان محروم نبودند. وقتی مطالبش در نشریههای دانشگاه به چاپ میرسید، گویی گرمایی دیگر به این فضا میبخشید و حتی افرادی هم که معمولاً این نشریات را بهعنوان سفرهٔ اتاقشان یا برای جلوگیری از ورود نور به اتاق استفاده میکردند، مشتاق خواندن یادداشتهای سبحان بودند.
در برنامهریزی روزانهاش گوی سبقت را از کانون فرهنگی قلمچی هم ربوده بود! طوری برنامهریزی میکرد که بتواند بعد از کلاسهای فوق برنامهٔ یادگیری نرمافزار و زبان خارجه، در برنامههای تشکلها هم شرکت کند. البته میگفت اوایل که تازه برنامهریزیکردن را یاد گرفته بوده، معمولاً به کارهایش نمیرسیده و نوشتن همین برنامه هم، وقت زیادی از او میگرفته است؛ اما به مرورزمان روی خود کار میکند تا مطابق برنامهاش عمل کند. تا اینکه امروز به جایی رسیده است که تا حد زیادی به آنچه برنامهریزی میکند جامهٔ عمل میپوشاند.
در ورزش هم دستی بر آتش داشت. به قول بچهها گلولهٔ انرژی بود. هر بار که به سالن ورزشی میآمد، چند برابر بقیه میدوید. تبحّرِ خاصی در لاییزدن در فوتسال داشت! اصلاً سالن میآمد تا به دیگران لایی بزند. برایش مهم نبود تیمش ببرد یا ببازد. فقط به فکر این بود که در تعداد لاییزدن به بازیکنان تیم مقابل برنده شده باشد. جالب اینکه از بس داد میزد و حرص میخورد، بیش از آنکه پاهایش خسته شوند، حنجرهاش خسته میشد و صدایش میگرفت.
حجم
۱۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۶ صفحه
حجم
۱۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۶ صفحه
نظرات کاربران
سلام و احترام. لطفا در طاقچه بینهایت قرار بدهید تا بخوانیم🙏⚘
عالی
خیلی جذاب بود