تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب قله های وجدان
معرفی کتاب قله های وجدان
معرفی کتاب قله های وجدان
کتاب الکترونیکی «قلههای وجدان» (خاطرات جهادگران سلامت در دوران کرونا) اثریست به قلم محبوبه شهری، مریم ذکریایی، ملیحه نیکبخت و تینا محمدحسینی که با همکاری موسسه تاریخ شفاهی روایت و انتشارات مرکز پژوهشی و آموزشی کوثر گردآوری شده است. این کتاب مجموعهای از خاطرات و روایتهای کادر درمان و جهادگران مردمی در دوران همهگیری کرونا در ایران را در قالب یک جلد خلاصهشده از مجموعه چهارجلدی پیشین ارائه میدهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قله های وجدان
«قلههای وجدان» روایتی مستند از روزهای سخت و پراضطراب شیوع ویروس کرونا در ایران است. این کتاب در دورهای نوشته شده که جامعه با بحرانی بیسابقه روبهرو بود و بسیاری از ارزشها و روابط انسانی در معرض آزمون قرار گرفت. خاطرات گردآوریشده در این مجموعه، از دل بیمارستانها، غسالخانهها، محلههای محروم و گروههای جهادی بیرون آمدهاند و تصویری از تلاش، ایثار و همدلی مردمی را به نمایش میگذارند که در خط مقدم مقابله با بیماری قرار داشتند. کتاب با نگاهی به نقش کادر درمان، گروههای مردمی و جهادگران استان تهران، تلاش میکند روایتهایی را ثبت کند که ممکن است در هیاهوی روزمرگی فراموش شوند. این اثر، حاصل همکاری جمعی از نویسندگان و پژوهشگران است که با مصاحبه و گردآوری خاطرات، بخشی از تاریخ شفاهی این دوران را مستند کردهاند. «قلههای وجدان» نهتنها به ثبت وقایع میپردازد، بلکه به دغدغههای اجتماعی، فرهنگی و انسانی آن روزها نیز توجه دارد و تلاش میکند صدای کسانی باشد که در سایه بحران، نقشآفرین بودند.
خلاصه کتاب قله های وجدان
این کتاب مجموعهای از خاطرات واقعی کادر درمان، جهادگران و مردم عادی در دوران همهگیری کروناست که هرکدام از زاویهای متفاوت به تجربههای تلخ و شیرین آن روزها میپردازند. روایتها از بیمارستانهای شلوغ و بخشهای مراقبت ویژه آغاز میشوند؛ جایی که پرستاران و پزشکان با کمبود امکانات، اضطراب بیماران و فشارهای روحی و جسمی دستوپنجه نرم میکنند. در کنار آن، گروههای جهادی و مردمی به تصویر کشیده میشوند که با دوخت ماسک، ضدعفونی معابر، کمک به خانوادههای محروم و حتی غسل و تدفین اموات کرونایی، نقش مهمی در مدیریت بحران ایفا کردند. خاطراتی از بیماران، خانوادهها و حتی کودکان روایت میشود که هرکدام با چالشهای خاص خود روبهرو بودند؛ از ترس و ناامیدی تا امید و شکرگزاری. کتاب به موضوعاتی مانند محرومیت، فقر، بیمهری، شایعهپراکنی و حتی زخمزبانها و قضاوتهای اجتماعی نیز میپردازد. در میان این روایتها، لحظاتی از همدلی، محبت مردم، دعا و معنویت، و حتی طنز و شوخیهای تلخ نیز دیده میشود. «قلههای وجدان» تصویری چندلایه از جامعهای ارائه میدهد که در مواجهه با بحرانی بزرگ، هم ضعفها و هم نقاط قوت خود را آشکار کرد.
چرا باید کتاب قله های وجدان را خواند؟
این کتاب فرصتی فراهم میکند تا از نزدیک با تجربههای زیسته کادر درمان و جهادگران مردمی در دوران کرونا آشنا شویم. روایتهای کتاب، ابعاد انسانی بحران را به تصویر میکشند و نشان میدهند که چگونه همدلی، ایثار و مسئولیتپذیری میتواند در سختترین شرایط، امید و انگیزه را زنده نگه دارد. خواندن این اثر، دریچهای به فهم بهتر واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی دوران کرونا باز میکند و مخاطب را با چالشها، دغدغهها و ارزشهای انسانی آن روزها روبهرو میسازد.
خواندن کتاب قله های وجدان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعه این کتاب برای علاقهمندان به تاریخ شفاهی، پژوهشگران حوزه سلامت، فعالان اجتماعی و هرکسی که دغدغه شناخت تجربههای جمعی و فردی در بحرانهای اجتماعی را دارد، مفید است. همچنین برای دانشجویان رشتههای پزشکی، پرستاری، مددکاری اجتماعی و مطالعات فرهنگی، منبعی ارزشمند از روایتهای میدانی و انسانی به شمار میآید.
فهرست کتاب قله های وجدان
- مقدمه: شرح کلی از وضعیت جامعه در آغاز همهگیری کرونا و ضرورت ثبت روایتهای این دوران. - کادر درمان: خاطرات پرستاران، پزشکان و کارکنان بیمارستانها از مواجهه با بیماران، کمبود امکانات، اضطراب و امید. - گروههای مردمی خط مقدم: روایتهایی از فعالیتهای جهادی، ضدعفونی معابر، دوخت ماسک و کمک به خانوادههای نیازمند. - گروههای مردمی پشتیبانی: تجربههای حمایت و همیاری مردمی، تهیه و توزیع ارزاق، و نقش خیرین و داوطلبان. - جهادگران استان تهران: خاطراتی از فعالیتهای جهادی در پایتخت، چالشهای خاص مناطق محروم و روایتهای شخصی از مواجهه با بحران. هر فصل با خاطرات کوتاه و روایتهای شخصی از افراد مختلف همراه است که هرکدام گوشهای از واقعیتهای آن دوران را بازگو میکنند.
بخشی از کتاب قله های وجدان
«از ماشین پیاده شدیم. من سمت راست کوچه رفتم و همکارم سمت چپ. از اولین خانه شروع کردیم. درب آهنی کوچک قرمز رنگ. با خودکارم کوبیدم روی در. پسربچه دوازدهسیزده سالهای که پیراهن و شلوار محلی خاکی رنگی تنش بود، در را باز کرد. «سلام عموجان. اگه بزرگتر توی خونه هست، بگو بیاد دم در.» پسرک دمپایی نپوشیده بود. نگاهی به پاهای لخت و خاکیاش کرد و گفت: «آقا مادرم مریضه. نمیتونه بیاد دم در.» یک بسته ماسک از کیفم درآوردم و به دستش دادم: «این ماسکها رو بده هرکس توی خونه هست بزنه. من پرستارم؛ برای شناسایی مریضهای کرونایی اومدم.» دوید داخل خانه. یال گویان وارد شدم. دو اتاق تو در تو با سقف گنبدی. زن که گوشهای دراز کشیده بود، سرفه کرد و گفت: «آقا شما مال کجایین؟ شوهرم چهار ساله مرده. توی شهرداری کار میکرد. کسی به ما سر نزده. من کرونا گرفتم و توان بیمارستان رفتن رو هم ندارم.» پرده حصیری دم در را بالا زدم و در را باز گذاشتم: «مادر جان شما با این سرفهها شرایطت بحرانیه. باید بستری بشی.» به اطراف نگاه کردم. دیوارهای گلی و بدون تهویه. دو دختر بزرگتر از پسرک داخل اتاق دیگر با هم پچپچ میکردند. فکر کردم چه بگویم با این اوضاع. بگویم عسل بخورید؟ بگویم دمنوش؟ هیچکدام در توانشان نبود. گفتم: «آب گرم زیاد بخورید. دارو هم برایتان میآورم. احتمالا همهٔ شما مبتلا شدید. بستههای معیشتی هم انشاءاللّه به دستتان میرسانیم. نباید از خانه بیرون بروید.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه