دانلود و خرید کتاب ترکش داغ
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب ترکش داغ اثر عباس روحی دهبنه

کتاب ترکش داغ

گردآورنده:عباس روحی دهبنه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ترکش داغ

«ترکش داغ» بر اساس دستنوشته‌های سردار شهید وحید رزاقی است که عباس روحی دهبنه (- ۱۳۵۹) آنها را گردآوری، بازنویسی و منتشر کرده است. شهید وحید رزاقی در ۱۵ فروردین ۱۳۴۷ در لنگرود در خانواده مذهبی و زحمت‌کش متولد شد. او از دوران دبیرستان بای حضور در جبهه بی‌قراری می‌کرد و سرانجام نیز راهی شد. در تابستان ۶۵ هنگام رفتن به خط مقدم مجروح شد و یک چشمش را از دست داد. او در تیرماه ۶۷ که بای عملیات آزادسازی خرمشهر به میدان رفته بود، دچار جراحتی عمیق شد و در بیمارستان خاتم الانبیای اهواز دعوت حق را لبیک گفت. خانواده اش در ۱۵ مرداد ۶۷ او را شناسایی و در ۲۰ مرداد در لنگرود به خاک سپردند. بخشی از کتاب را می‌خوانیم: اولین بار او را در پادگان شهید بیگلوی اهواز دیدم. شهید مهدی خوش سیرت، وحید را می‌شناخت و به من گفت: این بچه، قاچاقی وارد اتوبوس شده و به جبهه اومده، حواست بهش باشه. چند روزی نگذشته بود که گردان ما در منطقه جفیر خط پدافندی گرفت و ما هم در آنجا مستقر شدیم. یک روز شهید خوش سیرت با من تماس گرفت و گفت: وحید رزاقی در منطقه شما مجروح شده. می‌ترسم روحیه شو ببازه. بهش سری بزن تا روحیه ش تقویت شه. اگه هم نیاز بود منتقلش کن پشت جبهه. به سرعت رفتم سراغ وحید، تا اینکه او را پیدا کردم. وقتی دیدمش، خواستم با شوخی و خنده به او روحیه بدهم که گفت: من امروز ۱۵ روزه که به سن بلوغ رسیدم و این ترکشی که به من اصابت کرده، گناهان ۱۵ روزه من رو پاک کرده. شما دعا کنید که خداوند من رو شهید کنه. با حرف‌های غیرمنتظره ای که از وحید شنیدم. به جای اینکه من به او روحیه بدهم، روحیه خودم چند برابر شد و برگشتم.
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱)
مهم نیست که حتماً ضریح رو بغل بگیری؛ از هر کجا که امام رضا (ع) رو صدا بزنی صدات رو می‌شنوه. حالا هم امیدت به خدا باشه، ان‌شاالله که این آقا پسر گل هر چه زودتر خوب بشه. خلاصه از آن سفر برگشتیم. چند روزی گذشت، اما چیزی که همه را متعجب کرده بود این بود که وحید دیگر مثل سابق درد نداشت. سریع وحید را نزد «دکتر وارما» بردیم. او هم تعجب کرد و هر آزمایشی نیاز بود انجام داد. روزی که رفتیم جواب آزمایش را بگیریم، آقای «وارما» دستی بر سر وحید کشید و گفت: «معجزه...!»
S

حجم

۲٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۲٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
۷,۲۰۰
۴۰%
تومان