کتاب احمد
۴٫۵
(۱۲)
خواندن نظراتمعرفی کتاب احمد
«احمد» زندگینامه و خاطرات شهید احمدبیابانی است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
یکی از روزها، آقا ایوب، برادر بزرگ ما که با کامیون کار میکرد، با فرزندش به خانه آمد.
او در میدان حضرت عبدالعظیم با یکی از گندهلاتهای محل بگومگو کرده بود و درگیری مختصری بین آنها رخ داد. وقتی احمد به خانه آمد، همگی به هم گفتیم که کسی به احمد در این زمینه حرفی نزند.
یکدفعه فرزند برادرم گفت: عمو، شما که نبودی یه آقا اومد و بابام رو زد.
احمد برگشت به سمت ما و با تعجب گفت: این بچه چی میگه!؟
همهی ما سکوت کردیم. وقتی سکوت ما را دید، صدایش را بلند کرد. رگ گردن احمد بیرون زده بود و داد زد: کی جرئت کرده داداش من رو جلو چشم بچش بزنه؟!
از جا بلند شد و به سمت ایوب رفت و گفت: باید بگی کی بوده. باید بیارمش اینجا تا جلوی چشم همه از این بچه معذرتخواهی کنه.
بعد با صدای بلندتر گفت: آخه آدم این همه نامرد باشه که جلو چشم یه بچه ...
ایوب پرید تو حرفش و گفت: چیزی نبود بابا، تموم شد و آشتی کردیم.
احمد داد زد وگفت: به من میگی کی بوده؟
وقتی برادر ما جواب نداد، احمد از خانه بیرون رفت و گفت: خودم پیداش میکنم. خودم مییارمش اینجا تا از این بچه معذرتخواهی کنه.
هر چه تلاش کردیم نتوانستیم مانع رفتن احمد شویم.
برگشتم و به ایوب گفتم: مگه با کی دعوا کردی؟
اسم یکی از گندهلاتهای محلهی شاه عبدالعظیم را به زبان آورد.
گفتم: این آدم باجگیر محله است. همه ازش حساب میبرن. حتی چند تا از مأمورهای کلانتری آدم اون هستن.
بعد مکث کردم و گفتم: باید یه کاری کرد. احمد حریف اون نمیشه. شاید با چاقو احمد رو بزنن و...
برای قاتلم؛ زندگینامه و خاطرات سردار عارف شهید حاج علی محمدیپور
گروه نویسندگان
شیر کوهستانگروه نویسندگان
دیدار با ملائک: زندگینامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملکپورگروه نویسندگان
سوسنگرد به جای منچستر؛ شرحی بر زندگی و شهادت اکبر چهرقانیگروه نویسندگان
شب چهلم، زندگینامه شهید زنده غلامرضا عالیگروه نویسندگان
تا شهادتگروه نویسندگان
همسایه پیامبر (ص): زندگینامه و خاطرات شهید داوود داناییگروه نویسندگان
بی قرارگروه نویسندگان
ابوطاهاگروه نویسندگان
مجنون در آتشگروه نویسندگان
ترکش داغعباس روحی دهبنه
همسفر شهداگروه نویسندگان
سفیر بیداریگروه نویسندگان
شهیدان زندهگروه نویسندگان
شهید گمنام ( ۷۲ روایت از شهدای گمنام و جاویدالاثر)گروه نویسندگان
مهمان شامگروه نویسندگان
مجاهد بصیر (زندگینامه و خاطرات سردار سرتیپ شهید حسن گودرزی)گروه نویسندگان
پرواز در سحرگاه؛ زندگینامه و خاطرات شهید محمد غفاریگروه نویسندگان
فدائیان ولایتگروه نویسندگان
قرار یکشنبه هاگروه نویسندگان
سه دقیقه در قیامت
گروه نویسندگان
سلام بر ابراهیم (۱)گروه نویسندگان
من ادواردو نیستم!گروه نویسندگان
شنودگروه نویسندگان
عارفانهگروه نویسندگان
سلام بر ابراهیم (۲)گروه نویسندگان
پسرک فلافلفروشگروه نویسندگان
بازگشتگروه نویسندگان
شاهرخ حر انقلابگروه نویسندگان
راز رضوان؛ زندگینامه و خاطرات سردار مقاومت اسلامی عماد مغنیه (حاج رضوان)گروه نویسندگان
نفوذ در ایران
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
یک دل یک دریاگروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
کد ۸۲گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
لواسان تا کانی مانگاگروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
اسرائیل اسیرگروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
شیخ عبدالکریمگروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
نسیمی از ملکوتگروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
از گود مافیا تا گود قتلگاهگروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
آقای ایرانیگروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
بامرامگروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
این کتاب رو خیللللللللی دوست دارم و بعد از مطالعه خیلی روم اثرگذار بود این شهید درسته به قول خودش در دوران جهالت از مسائل معنوی دور بود ولی خدابی چشم پاک و اهل کمک به مستمندان بود. و شاید همین
عالیه بهترین کتاب برای کسایی که گذشته خوبی نداشتند و می خواهند عاقبت بخیر بشند.
بسم رب الشهدا و الصدیقین سورة مبارکه نور، آیه 46 همانا ما آیات و ادله بسیار روشن فرستادیم و خدا هر که را بخواهد، به راه راست هدایت میکند.
یک جوانمرد واقعی ، کتاب واقعا ارزش خوندن داره
عاقبت بخیری اینطوری هست