کتاب نامه ای که هرگز پست نشد

کتاب نامه ای که هرگز پست نشد نوشتهٔ بابک وفایی است. نشر سنجاق این مجموعه داستان کوتاه فارسی را به‌صورت الکترونیک منتشر کرده است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب نامه ای که هرگز پست نشد

کتاب نامه ای که هرگز پست نشد دربردارندهٔ داستان‌های کوتاه فارسی نوشتهٔ بابک وفایی است. عنوان داستان‌های این مجموعه عبارت است از «نامه‌ای که هرگز پست نشد»، «از عشق اما نه»، «چگونه با مادرت آشنا شدم»، «دلخوشی های کوچک زندگی»، «بوق غیر ممتد»، «یک پنجره برای من کافیست»، «کافهٔ سه‌‌نفره»، «قصه فلفل‌های لاغر و شمعدانی‌های سرخ»، «چمدان»، «ماجرای من و GAD»، «اتفاقی نه چندان عجیب»، «صدای فکرم را زیاد می‌کنم»، «تعلیق ذهن زیبا»، «قصه‌های شهداد قصه‌گو در هزار و یک توی زندگی»، «مگه نمی‌دونی عیده؟»، «عاشقتم...»، «فیلسوف های پارکینگ نشین...»، «یادتونه»، «بگذار بویت کنم»، «همه چی آرومه و من خیلی خوشبختم...»، «تولدت مبارک پسرک...»، «من، بهار، آلرژی»، «روز ملاقات»، «من افسرده نیستم.... شما چطور؟»، «عاشقتم تقلب...»، «شیرین عقل و کاسه مسی»، «ماجرای من، تربچه و مادام کوری»، «همهٔ کابوس‌های من»، «تلخ ترین و تکراری‌ترین جمله زندگی»، «دوست نامرئی محبوب من...»، «ورود برای عموم آزاد است»، «من و روباه نقره ای»، «شاید برای شما نیز رخ دهد» و «جنین: داستان واقعی».

داستان کوتاه «از عشق اما نه»، حسرت و انتظار یک زندانی سیاسی سابق را در یک روز برفی مقابل کافه قنادی فرانسه در تهران به تصویر می‌کشد. او منتظر معشوقه‌اش با چتر سرخ نمادین است، چتری که یادآور خاطرات شیرین خرید آن در آستانه‌ی کودتای ۲۸ مرداد و ملاقات‌های او در زندان بود. کودتا زندگی آن‌ها را تغییر داده و باعث دوری شده است. با گذشت سال‌ها، راوی همچنان امیدوار به بازگشت معشوقه‌اش است، عشقی که سیاست و زمان نتوانسته‌اند آن را خاموش کنند.

نشر سنجاق زیرمجموعهٔ «طاقچه» برای ناشر- مؤلفان است. نشر سنجاق از صفر تا صد انتشار کتاب کنار مؤلفان و مترجمان است و آن‌ها را با ارائهٔ باکیفیت تمام خدمات لازم، پشتیبانی و همراهی می‌کند. این نشر سفارش انتشار کتاب و اثر در هر حوزه‌ای (داستان و رمان، کتاب‌های علمی، کتاب شعر، تبدیل پایان‌نامه به کتاب و…) را می‌پذیرد. کتاب‌ها با این انتشارات، منتشر می‌شوند، می‌توانند به‌دست میلیون‌ها مخاطب برسند و نویسنده می‌تواند با فروش کتابش درآمدی ماهانه کسب کند. این انتشارات برای افرادی است که می‌خواهند کتاب جدیدی منتشر کنند و برای افرادی است که پیش از این، کتابی منتشر کرده‌اند و اکنون می‌خواهند نسخهٔ الکترونیکی آن را منتشر کنند.

خواندن کتاب نامه ای که هرگز پست نشد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی فارسی و علاقه‌مندان به قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نامه ای که هرگز پست نشد

«یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود...اونوقت‌ها که دخترم کوچک بود همیشه وقتی برایش قصه می‌گفتم مثل همهٔ پدرها ومادرها با این جمله شروع می‌کردم، فکر می‌کنم پدرها هیچوقت قصهٔ آماده برای گفتن نداشته باشند بخاطر همین این جملهٔ یکی بود یکی نبود... را طولانی و کشدار می‌گویند تا مقدمهٔ قصه ایی را در ذهنشان آماده کنند و بعد آنرا بال و پر بدهند و تعریف کنند، قصه با اولین حیوانی که به ذهنم می‌رسید شروع می‌شد مثلا یه خرگوشه بود یا یه روز آقا روباهه... و ادامه پیدا می‌کرد و چون قصه‌ها ناگهانی درست می‌شدند ناگهانی هم فراموش می‌شدند و وقتی دخترم دفعه بعد مثلا می‌گفت قصهٔ روباهه را بگو این روباه دیگه اون روباه اون قصه نبود کاش می‌شد تمام قصه های من درآوردی‌ام را ضبط و جمع آوری می‌کردم اونوقت می‌شد قصه های شهداد قصه گو در هزار و یک توی زندگی، همهٔ این مقدمات را گفتم تا یه قصه واقعی را برایتان تعریف کنم قصهٔ یه عشق از یک روز عادی شروع شد که نه باران می‌بارید نه برف نه برگ ریزان بود نه بهار یه روز عادی که هواشناسی هم اعلام کرده بود هوا آلوده هم هست اما قصه مثل نصف داستانهای دنیا عاشقانه بود از اون عشق های در نگاه اول، مجرد بودم و بیکار با صفحه آگهی های روزنامه که دور تعدادی از آنها دایره‌هایی با مداد کشیده بودم تا یکی یکی زنگ بزنم و جواب نه بشنوم، روی نیمکت انتظار مترو نشسته بودم و سرم توی روزنامه بود که کسی با فاصله کنارم نشست اولش بی تفاوت بودم و بعد احساس کردم زیر نگاه‌هایی کنجکاو قرارگرفته‌ام برگشتم تا نگاه را دنبال کنم، دخترخانمی بود هم سن و سال خودم با مقنعه شبیه بچه مدرسه‌ای‌ها که فقط شال سبزآبی اطلسی‌اش کمی متفاوتش می‌کرد.»