
کتاب جلوه های دانش در آثار شکسپیر
معرفی کتاب جلوه های دانش در آثار شکسپیر
کتاب جلوه های دانش در آثار شکسپیر با عنوان اصلی آن The Science of Shakespeare: A New Look at the Playwright's Universe نوشتهٔ دن فالک و ترجمهٔ فرهاد دیرنگ توسط سبزان منتشر شده است. کتاب حاضر کاوشی است در جهان علمی ویلیام شکسپیر و چگونگی بازتاب دانش و اکتشافات علمی دوران او در نمایشنامههایش. این اثر در سال ۲۰۱۴ منتشر شده است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب جلوه های دانش در آثار شکسپیر
ویلیام شکسپیر در دورانی پرتحول و استثنایی میزیست؛ عصری که امروزه آن را طلوع انقلاب علمی میشناسیم. در آن زمان، ایدههای نو و پیدرپی، چشمانداز فکری غرب را متحول میساخت و قرون وسطی به تدریج جای خود را به دوران نوین میسپرد. آثار اندیشمندان کلیدی علم، همچون گالیله با رویکرد روشمند و مونتنی با نگاه شکاکانهاش، بازتابدهندهٔ این جهان نوظهور و جسور بودند. دن فالک در کتاب جلوههای دانش در آثار شکسپیر، به شکلی متقاعدکننده استدلال میکند که شکسپیر نیز با همان دقت و ژرفبینی که دانشمندان و اخترشناسان به کاوش آسمانها میپرداختند، به ژرفای طبیعت و پیچیدگیهای روح انسان نقب زده است. کتاب حاضر خواننده را با برخی از برجستهترین متفکران رنسانس آشنا میکند. از جمله توماس دیگز، همسایهٔ شکسپیر و ناشر نخستین رساله به زبان انگلیسی دربارهٔ «نجوم جدید»؛ توماس هریوت، که نقشی مشابه گالیله برای انگلستان ایفا کرد و شاید ماهها پیش از او تلسکوپی را به سوی آسمان نشانه رفته بود؛ تیکو براهه، منجم دانمارکی که رصدخانهاش در السینور، یعنی محل وقوع داستان هملت، قرار داشت؛ و سرانجام خود گالیله که به باور نویسنده، یافتههای تلسکوپیاش احتمالاً الهامبخش یکی از واپسین نمایشنامههای شکسپیر، یعنی «سیمبلین»، بوده است.
دن فالک در این کتاب این پرسش را مطرح میکند که آیا شکسپیر از دریچهٔ تلسکوپ گالیله به کیهان نگریسته است؟ او بر این باور است که این نمایشنامهنویس شهیر احتمالاً در آفرینش برخی آثارش، بهویژه نمایشنامههای پایانی مانند «سیمبلین»، از دستاوردهای نجومی گالیله تأثیر پذیرفته است. فالک شواهدی از آثار پیشین شکسپیر، نظیر «ترویلوس و کرسیدا» و «هملت»، ارائه میدهد که از آگاهی او نسبت به جهانبینی نوین کوپرنیکی حکایت دارد. او همچنین با استناد به تأملات تراژیک «شاه لیر»، این گمان را پیش میکشد که شاید بزرگترین درامنویس انگلیسی با نوعی تردید علمی دست به گریبان بوده است، اما پرسش اینجاست که یک نمایشنامهنویس لندنی چگونه از این دانش نوین و پیامدهای انقلابیاش آگاه شده است؟ فالک ارتباطات احتمالی شکسپیر را با اندیشمندان و دانشمندان پیشگام آن دوران در انگلستان، مانند توماس دیگز، جان دی و توماس هریوت، بررسی کرده و حتی احتمال ملاقات او با جوردانو برونو، از مدافعان پرشور نظریه کوپرنیک، را مطرح میسازد. با این حال، این پژوهش دیدگاه جدیدی دربارهٔ نبوغ ادبی شکسپیر ارائه نمیدهد.
در کانون استدلالهای فالک، این اصل وجود دارد که ادبیات و علم هرگز از یکدیگر جدا نبودهاند و امروزه نیز به شدت به هم نیازمندند. این دو، همواره الهامبخش یکدیگر و شاخههایی پربار از درخت آمال و کنجکاویهای بشری بودهاند. ادبیات علمی-تخیلی، از ژول ورن تا نویسندگان معاصر، نمونه بارز این پیوند عمیق است که همواره موجب رشد و شکوفایی هر دو حوزه شده است. فالک در این کتاب، به شیوهای منسجم، دانش را با دیدگاههای ادبی و فلسفی در هم میآمیزد. علاقهمندان به تاریخ علم آن دوره و آثار ویلیام شکسپیر، بیتردید از خواندن این کتاب لذت خواهند برد. زبان ساده و رسای فالک، مطالعهٔ کتاب را حتی برای کسانی که پیشزمینهای در تاریخ علم یا آثار شکسپیر ندارند، آسان میسازد.
خلاصه کتاب جلوه های دانش در آثار شکسپیر
این کتاب به بررسی عمیق ارتباط میان آثار شکسپیر و انقلاب علمی همعصر او میپردازد. دن فالک، نویسندهٔ کتاب که یک روزنامهنگار علمی است، نشان میدهد که چگونه تحولات بنیادین در درک بشر از کیهان، از جمله ستارهشناسی، پزشکی، جادو و گذار از تفکرات قرون وسطایی به علم مدرن، در آثار این نمایشنامهنویس بزرگ انعکاس یافته است. نویسنده با نگاهی نو به جهان شکسپیر، دانش نهفته در نمایشنامههای او را آشکار میسازد.
چرا باید کتاب جلوه های دانش در آثار شکسپیر را بخوانیم؟
مطالعهٔ این کتاب دریچهای منحصربهفرد به روی آثار شکسپیر میگشاید و نبوغ ادبی او را با انقلاب علمی دورانش پیوند میزند. این اثر نشان میدهد که چگونه دگرگونیهای شگرف در شناخت کیهان و جهان طبیعت، بر یکی از بزرگترین نمایشنامهنویسان تاریخ تأثیر گذاشته است. خواندن این کتاب درک عمیقتری از آثار شکسپیر و عصری که در آن میزیست به دست میدهد و برای علاقهمندان به پیوند ادبیات و علم، و چگونگی بازتاب ایدههای علمی در نمایشنامههای شکسپیر بسیار جذاب خواهد بود.
خواندن کتاب جلوه های دانش در آثار شکسپیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب به دوستداران شکسپیر، ادبیات، تاریخ علم و علاقهمندان به تعامل میان هنر و علم پیشنهاد میشود. همچنین برای خوانندگانی که به کاوش در بستر تاریخی آثار ادبی و درک تأثیر پیشرفتهای علمی بر دیدگاههای فرهنگی علاقهمندند، جذاب خواهد بود. مترجم نیز آن را به علاقهمندان به شکسپیر و علم، و بهویژه کسانی که آثار پیشین دن فالک را مطالعه کردهاند، توصیه میکند.
نظر افراد و درباره کتاب جلوه های دانش در آثار شکسپیر
«شان کارول»، نویسنده و فیزیکدان نظری برجسته، در مورد کتاب دن فالک میگوید: «دانش در همه چیز نفوذ دارد، حتی در آثار جاودان شکسپیر. کتاب پرمحتوا و جذاب دن فالک، به خوبی تأثیرات متقابل شکسپیر و دانش را در عرصههای گوناگون – از تلسکوپها تا گردش خون – به تصویر میکشد. این کتاب برای کسانی که از ادبیات و ایدههای علمی به یک اندازه لذت میبرند، بسیار خواندنی است.»
درباره دن فالک
فهرست کتاب جلوه های دانش در آثار شکسپیر
پیش گفتار و پیش درآمد و مقدمه: این بخشها به معرفی کلی کتاب، هدف نویسنده از نگارش آن و طرح موضوع اصلی یعنی بررسی نمودهای دانش و علم در آثار شکسپیر و در بستر تاریخی و علمی دوران او میپردازند.
فصل ۱: تاریخچهای مختصر از کیهان شناسی
این فصل به بررسی درک انسان از کیهان در دوران پیش از شکسپیر و هم عصر او میپردازد. مباحثی چون مدلهای کیهانشناسی، جایگاه زمین و افلاک، و گذار از دیدگاههای قرون وسطایی به سمت نگرشهای نوین علمی مورد بحث قرار میگیرد.
فصل ۲: نیکلاس کوپرنیک اصلاحگر ناآرام
این فصل به طور خاص به نظریه انقلابی کوپرنیک و تأثیرات آن بر تغییر نگرش به جهان اختصاص دارد. مباحثی چون به حرکت درآوردن زمین، چالشهای این نظریه و پیامدهای آن برای درک انسان از کیهان مطرح میشود.
فصل ۳: تیکو براهه و توماس دیگز
در این فصل، به نقش و اهمیت دو شخصیت کلیدی دیگر در انقلاب علمی، یعنی تیکو براهه با رصدهای دقیقش و توماس دیگز با گسترش ایده جهان بینهایت، پرداخته میشود و تأثیرات افکار آنها بررسی میگردد.
فصل ۴: سایه کوپرنیک و طلوع دانش
این فصل به بررسی گسترش تدریجی تفکرات کوپرنیکی و ظهور چهرههای علمی دیگری مانند جان دی و جوردانو برونو و تأثیر آنها بر فضای فکری و علمی آن دوران میپردازد.
فصل ۵: ظهور دانش در انگلستان و ابهامات درباره تلسکوپ تودور
تمرکز این فصل بر وضعیت علم و دانش در انگلستان عصر شکسپیر است. به نقش مراکز علمی، شخصیتهای تأثیرگذار مانند فرانسیس بیکن و توماس هریوت و همچنین مسئله وجود یا عدم وجود تلسکوپ در انگلستان پیش از گالیله پرداخته میشود.
فصل ۶: شرح حال مختصری از ویلیام شکسپیر: این فصل به زندگینامه شکسپیر، دوران زندگی او، فضای فرهنگی و اجتماعی لندن و انگلستان در آن زمان، و چگونگی شکلگیری نبوغ ادبی او میپردازد.
فصل ۷: جلوههای دانش در هملت
در این فصل به طور خاص به تحلیل نمایشنامه هملت از منظر دانش و علم روزگار شکسپیر پرداخته میشود. ارجاعات نجومی، پزشکی و فلسفی در این نمایشنامه بررسی و ارتباط احتمالی شکسپیر با شخصیتهای علمی دورانش کاویده میشود.
فصل ۸: ژرف خوانی آثار شکسپیر
این فصل به بررسی عمیقتر سایر آثار شکسپیر از دریچه علم و دانش میپردازد و تلاش میکند تا ارتباطات و تأثیرات متقابل میان متون ادبی و یافتههای علمی را نشان دهد.
فصل ۹: شکسپیر و گالیله: این فصل به مقایسه و بررسی همزمانی فعالیت شکسپیر و گالیله و تأثیرات احتمالی اکتشافات گالیله با تلسکوپ بر جهانبینی شکسپیر و انعکاس آن در آثارش، به خصوص در نمایشنامههایی مانند «سیمبلین» میپردازد.
فصل ۱۰: جادوی طالعبینی
این فصل به بررسی باور به طالعبینی و تأثیر ستارگان بر سرنوشت انسان در عصر شکسپیر و بازتاب این باورها در نمایشنامههای او میپردازد.
فصل ۱۱: سحر و جادو در عصر شکسپیر
در این فصل به موضوع سحر، جادوگری و باورهای مرتبط با آن در دوران شکسپیر و چگونگی استفاده او از این عناصر در خلق فضای دراماتیک آثارش، مانند نمایشنامه «مکبث»، پرداخته میشود.
فصل ۱۲: شکسپیر و علم طبابت
این فصل به بررسی دانش پزشکی رایج در زمان شکسپیر، از جمله نظریه اخلاط چهارگانه جالینوس، و چگونگی انعکاس مفاهیم و اصطلاحات پزشکی و بیماریها در نمایشنامههای او اختصاص دارد.
فصل ۱۳: زندگی در جهانی مادی
این فصل به تأثیرات احتمالی تفکرات ماتریالیستی و شکگرایانه، بهویژه از طریق آثار مونتنی، بر شکسپیر و شخصیتپردازی قهرمانان شکاک در نمایشنامههایش میپردازد.
فصل ۱۴: محو تدریجی خدایان
این فصل به بررسی مسئلهٔ دین، باورهای مذهبی، و ظهور رگههایی از شکاکیت و حتی بیدینی در عصر شکسپیر و بازتاب احتمالی این جریانات فکری در آثار او میپردازد.
فرجام: این بخش به نتیجهگیری کلی از مباحث مطرح شده در کتاب و جمعبندی دیدگاه نویسنده دربارهٔ جایگاه شکسپیر در پیوند با دانش و علم دورانش اختصاص دارد.
بخشی از کتاب جلوه های دانش در آثار شکسپیر
«آشر در ابتدا سرنخ چندانی در دست نداشت. البته اینطور نیست که هیچ ارجاع نجومی در کلیّات شکسپیر وجود نداشته باشد. در واقع، عکس این موضوع صادق است و تا حدودی میتوان چنین ارجاعاتی را در آثار شکسپیر پیدا کرد. همانطور که آشر اشاره میکند: رویدادهای سماوی در انگلستان عصر الیزابت نسبت به الان بیشتر قابل مشاهده بود، دلیل آن هم تا حدودی به خاطر آلودگی نوری کمتر آن زمان، و بخشی از آن هم به این دلیل بود که بسیاری از مظاهر فرهنگی مدرن، مانند فضای مجازی که متأثر از اطلاعات آشفته است، هنوز اختراع نشده بود (و مردم بیشتر به آسمان نگاه میکردند). اما بهنظر میرسید بیشتر این ارجاعات نجومی یا منعکسکننده دیدگاه قرون وسطایی بطلمیوس از کیهان، و یا بهگونهای مبهم و پیچیده بیان شده بودند. بهنظر نمیرسید در این آثار چیزی مستقیماً در ارتباط با هیئت کوپرنیکی وجود داشته باشد. این امر، با توجه به عمق و وسعت اکتشافات جدیدی که در آن زمان رخ داده بود و نیز کنجکاوی آشکار شکسپیر درباره جهان، آشر را تا حدودی شگفتزده میکند. او مینویسد: «بهنظرم کسی که در آغاز عصر انقلاب علمی زندگی کرده باشد، لزوماً بایستی با شدت و وضوح بیشتری درباره آن سخن بگوید و یا بنویسد، چرا که این انقلاب تحولی عظیم در جهانبینی محسوب میشد. آشر همچنین در مقدمه کتاب شکسپیر و طلوع علم مدرن (۲۰۱۰) مینویسد: «نمیتوان باور کرد شاعر و نویسندهای در حد و اندازههای شکسپیر بتواند تأثیرات فرهنگی نجوم جدید را نادیده بگیرد. اگر بپذیریم او از اهمیت و جایگاه این دانش باخبر بوده، پس نمیتوانسته از فرآوردههای این دانش در آثار ادبی خود بیبهره باشد و از پرداختن به این موضوع در نوشتههای خود خودداری کند.» آشر در اوقات فراغت خود به «کاوش و یافتن شواهد و مستندات از لابلای کلیّات شکسپیر پرداخت تا دریابد آیا او اطلاع و آگاهی چندانی راجع به نظریه خورشیدمرکزی داشت یا خیر.» و هنگامی که پای در مسیر این جستجو گذاشت، دیگر راه بازگشتی برایش وجود نداشت.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۵۰ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۵۰ صفحه