کتاب حافظه مرگ وینیت ورما + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب حافظه مرگ

کتاب حافظه مرگ

نویسنده:وینیت ورما
مترجم:ام. درخشش
انتشارات:سبزان
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب حافظه مرگ

کتاب حافظه مرگ نوشته‌ی وینیت ورما و با ترجمه‌ی ام. درخشش، هفتمین جلد از سری جمپر است که توسط نشر سبزان به‌صورت الکترونیکی منتشر شده است. این اثر در ژانر جنایی، معمایی، پلیسی و روان‌شناختی قرار می‌گیرد و با روایتی پرکشش، مخاطب را به دل ماجرایی پیچیده و پرابهام می‌برد. داستان حول محور قتل مرموزی شکل می‌گیرد که نه‌تنها پلیس، بلکه شخصیت‌های اصلی را نیز درگیر لایه‌های پنهان و رازآلود خود می‌کند. نویسنده با بهره‌گیری از عناصر روان‌شناختی و فضاسازی دقیق، خواننده را به تماشای تقابل حقیقت و دروغ، اعتماد و خیانت می‌نشاند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب حافظه مرگ

حافظه مرگ اثری از وینیت ورما است که در قالب یک رمان جنایی-معمایی با رگه‌های روان‌شناختی روایت می‌شود. داستان در فضای شهری و مدرن آمریکا می‌گذرد و با تمرکز بر یک قتل مشکوک، زنجیره‌ای از رخدادها و بازجویی‌ها را به تصویر می‌کشد. شخصیت اصلی، کارآگاه پل کانلی، با بازگشت به اداره پلیس ویچیتا، بلافاصله با پرونده‌ای پیچیده روبه‌رو می‌شود که نه‌تنها جنبه‌های جنایی، بلکه ابعاد جاسوسی و روابط انسانی را نیز دربرمی‌گیرد. روایت با زاویه دیدهای مختلف و تمرکز بر جزئیات صحنه جرم، بازجویی‌ها و روابط میان شخصیت‌ها، فضایی پرتعلیق و پرابهام خلق کرده است. کتاب با بهره‌گیری از عناصر کلاسیک داستان‌های پلیسی و افزودن لایه‌هایی از مسائل روان‌شناختی و جاسوسی، مخاطب را به چالش می‌کشد تا حقیقت را از میان شواهد متناقض و روایت‌های چندلایه کشف کند. وینیت ورما در این اثر، علاوه‌بر خلق معمایی جذاب، به بررسی انگیزه‌ها، ترس‌ها و انتخاب‌های اخلاقی شخصیت‌ها نیز پرداخته است.

خلاصه داستان حافظه مرگ

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با بیدارشدن سامانتا در کنار جسد مردی ناشناس آغاز می‌شود؛ او چیزی از شب گذشته به یاد نمی‌آورد و به‌سرعت متوجه می‌شود درگیر ماجرایی هولناک شده است. پلیس به صحنه می‌رسد و کارآگاه پل کانلی مسئولیت پرونده را برعهده می‌گیرد. شواهد اولیه، از جمله اثر انگشت سامانتا روی چاقوی قتل و رفتارهای مشکوک او، باعث می‌شود مظنون اصلی پرونده باشد. اما با پیشرفت تحقیقات، ابعاد تازه‌ای از ماجرا آشکار می‌شود: سامانتا کارمند شرکتی با قراردادهای دفاعی است و مشخص می‌شود که اطلاعات محرمانه را به یک مأمور روسی به نام الکس می‌فروخته است. قتل، تنها یک جنایت ساده نیست؛ پای جاسوسی و رقابت سرویس‌های اطلاعاتی نیز به میان کشیده می‌شود. دوست نزدیک سامانتا، سیندی، نیز در این شبکه پیچیده نقش دارد و مشخص می‌شود که برای طرف مقابل، یعنی چینی‌ها، جاسوسی می‌کند. در نهایت، با پیگیری‌های پل، روشن می‌شود که قاتل واقعی، کرت وولزی، مأمور چینی بوده که برای به‌دست‌آوردن اطلاعات، الکس را کشته و سعی کرده سامانتا را نیز متهم کند. سامانتا و سیندی هر دو به‌خاطر فعالیت‌های جاسوسی‌شان گرفتار می‌شوند و پرونده با دستگیری عوامل اصلی به پایان می‌رسد، درحالی‌که پل و همسرش بریجت، پس از حل این معمای چندلایه، به آرامش بازمی‌گردند.

چرا باید کتاب حافظه مرگ را بخوانیم؟

حافظه مرگ با ترکیب ژانرهای جنایی، معمایی و روان‌شناختی، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌های پلیسی ارائه می‌دهد. روایت چندلایه و شخصیت‌پردازی دقیق، مخاطب را به دل معمایی می‌برد که هر لحظه ابعاد تازه‌ای پیدا می‌کند. این کتاب نه‌تنها به دنبال کشف قاتل است، بلکه به بررسی انگیزه‌ها، روابط پنهان و تأثیر تصمیمات فردی بر سرنوشت شخصیت‌ها نیز می‌پردازد. حضور عناصر جاسوسی و رقابت سرویس‌های اطلاعاتی، فضای داستان را از یک معمای صرفاً جنایی فراتر می‌برد و آن را به اثری پرکشش و پرتعلیق تبدیل می‌کند. برای علاقه‌مندان به داستان‌هایی با پیچیدگی روایی و لایه‌های روان‌شناختی، این کتاب می‌تواند تجربه‌ای جذاب و متفاوت باشد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان داستان‌های جنایی، معمایی و پلیسی، دوست‌داران روایت‌های چندلایه و کسانی که به موضوعات جاسوسی و روان‌شناختی علاقه دارند پیشنهاد می‌شود. همچنین برای کسانی که دنبال داستان‌هایی با شخصیت‌پردازی عمیق و فضای پرتعلیق هستند، مناسب است.

بخشی از کتاب حافظه مرگ

«وقتی سامانتا بیدار شد، اولین چیزی که حس کرد خشکی دهان و سردردی سنگین بود. برای لحظه‌ای کوتاه چشمانش را باز کرد، اما بلافاصله دوباره آن‌ها را محکم بست. نور سبب تشدید سردردش می‌شد. سعی کرد از میان مه‌آلودگی ذهنش، اتفاقات شب گذشته را به خاطر بیاورد. خاطره‌ای مبهم از ملاقات با سیندی در کافه هری داشت، مکانی که همیشه با اشتیاق به آنجا می‌رفتند. آیا زیاده‌روی کرده بود؟ بله، احساسش دقیقاً همین بود. بیست و هشت سال سن داشت و هنوز همان اشتباهات قدیمی را تکرار می‌کرد. متوجه شد که چیزی درست نیست. این فقط می‌توانست یک معنا داشته باشد و همین موضوع بر سردرگمی‌اش می‌افزود. دوباره چشمانش را باز کرد و این بار با وجود درد، آن‌ها را باز نگه داشت. چیزهایی از شب گذشته مثل تکه‌های پازل در ذهنش شناور بودند. لحظاتی مبهم، تاریک و پرهیجان. نمی‌خواست حالت بدنش را تغییر دهد و سردردش را بدتر کند، پس دست چپش را به سمت دیگر تخت برد تا جست‌وجو کند. دستش با پوستی تماس پیدا کرد و با لمس بیشتر متوجه شد که یک بازوی عضلانی است. پس، خواب‌وخیال نبود. اما چیزی درست به نظر نمی‌رسید. حس کنجکاوی‌اش بر او غلبه کرد و چرخید تا با معشوق اسرارآمیزش روبه‌رو شود. جیغ گوش‌خراشی کشید که چند ثانیه ادامه داشت، تا زمانی که از شدت شوک از تخت به زمین افتاد. آنجا بدن برهنه‌ای به پشت دراز کشیده بود. چیز اضافه‌ای وجود داشت که هم واکنش وحشت‌زدهٔ او را توضیح می‌داد و هم دلیل سردی آن بازو را روشن می‌کرد: تیغهٔ چاقویی که از سینهٔ مرد بیرون زده بود. سامانتا، هق‌هق‌کنان، خود را به دیوار رساند و مدتی با زانوهای جمع‌شده در آغوش همان‌جا نشست.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۵۱ صفحه

حجم

۳۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۵۱ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۶,۰۰۰
۲۰%
تومان