
کتاب در تک تک کلماتم
معرفی کتاب در تک تک کلماتم
کتاب در تک تک کلماتم نوشتهی تامارا آیرلند استون و با ترجمهی عاطفه محمدزاده توسط نشر داهی منتشر شده است. این اثر داستانی نوجوانانه است که با نگاهی صمیمی و بیپرده به دغدغهها و چالشهای ذهنی یک دختر نوجوان میپردازد. روایت کتاب حول محور سامانتا، دختری با اختلال وسواس فکری – عملی، شکل میگیرد که در تلاش برای کنارآمدن با افکار مزاحم و اضطرابهایش، درگیر روابط پیچیده دوستی، عشق و هویتیابی در سالهای حساس دبیرستان میشود. نویسنده با زبانی ملموس و جزئینگر، فضای مدرسه، خانواده و گروههای دوستی را به تصویر میکشد و لایههای پنهان احساسات و ترسهای نوجوانان را واکاوی میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب در تک تک کلماتم
کتاب در تک تک کلماتم اثری از تامارا آیرلند استون است که با محوریت زندگی سامانتا، نوجوانی با اختلال وسواس فکری – عملی، به روایت روزمرگیها، دغدغهها و روابط پیچیدهی او در مدرسه و خانه میپردازد. داستان در بستر سال تحصیلی جدید آغاز میشود و سامانتا را در میان گروهی از دوستان قدیمی و آشنایی با کارولین، دختری متفاوت و رازآلود، دنبال میکند. نویسنده با پرداختن به جزئیات زندگی نوجوانان، فضای مدرسه، رقابتهای ورزشی، جشنها و دغدغههای اجتماعی را به تصویر کشیده است. ساختار کتاب بهصورت روایتی پیوسته و از زاویه دید اولشخص سامانتا پیش میرود و خواننده را با افکار، ترسها و امیدهای او همراه میکند. در کنار روایت اصلی، موضوعاتی چون فشارهای اجتماعی، اضطراب، تلاش برای پذیرفتهشدن و اهمیت دوستیهای واقعی نیز مطرح شده است. این کتاب با نگاهی واقعگرایانه و صادقانه، تجربهی زیستن با اختلال روانی را در بستر نوجوانی و روابط انسانی به تصویر میکشد.
خلاصه کتاب در تک تک کلماتم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در تک تک کلماتم داستان سامانتا مکآلیستر را روایت میکند؛ دختری شانزدهساله که با اختلال وسواس فکری – عملی دستوپنجه نرم میکند. سامانتا در آغاز سال تحصیلی جدید، درگیر گروه دوستی قدیمی خود است که بهتدریج دچار شکاف و رقابتهای پنهان شدهاند. او در عین تلاش برای حفظ جایگاهش در میان دوستانش، با اضطرابها و افکار مزاحم ذهنیاش روبهروست؛ افکاری که گاه او را تا مرز حملات عصبی پیش میبرند. سامانتا در مسیر داستان با کارولین آشنا میشود؛ دختری که برخلاف ظاهر ساده و رفتار متفاوتش، رازهایی دارد و سامانتا را به دنیای تازهای دعوت میکند. این آشنایی، سامانتا را به گروهی مخفی از نوجوانان شاعر و نویسنده میکشاند که هرکدام دغدغهها و زخمهای خود را دارند. در این جمع، سامانتا برای نخستینبار احساس تعلق و پذیرش را تجربه میکند و درمییابد که تنها نیست. روایت کتاب، فرازونشیبهای روابط دوستی، عشق نوجوانانه، رقابتهای ورزشی و تلاش برای یافتن هویت فردی را در کنار مبارزه با بیماری روانی به تصویر میکشد. سامانتا در این مسیر با چالشهای جدی روبهرو میشود و باید میان وفاداری به دوستان قدیمی و پذیرش خود واقعیاش انتخاب کند.
چرا باید کتاب در تک تک کلماتم را بخوانیم؟
در تک تک کلماتم با روایتی صادقانه و ملموس، تجربهی زیستن با اختلال وسواس فکری – عملی را در بستر نوجوانی و روابط انسانی به تصویر کشیده است. این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون اضطراب، فشارهای اجتماعی، رقابتهای دوستی و تلاش برای پذیرفتهشدن، فرصتی برای همدلی با نوجوانانی فراهم میکند که با چالشهای ذهنی و عاطفی روبهرو هستند. روایت سامانتا، نهتنها به دغدغههای فردی و درونی میپردازد، بلکه اهمیت دوستیهای واقعی، پذیرش تفاوتها و قدرت نوشتن و بیان احساسات را برجسته میکند. این اثر میتواند برای کسانی که به دنبال شناخت بهتر دنیای نوجوانان و پیچیدگیهای ذهنی آنها هستند، تجربهای آموزنده و تأثیرگذار باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به نوجوانان و جوانانی که با اضطراب، وسواس فکری یا احساس طردشدگی مواجهاند، پیشنهاد میشود. همچنین به والدین، مشاوران و معلمان علاقهمند به درک بهتر دنیای ذهنی نوجوانان و روابط دوستی در این سنین توصیه میشود.
بخشی از کتاب در تک تک کلماتم
«قیچی را روی زمین میاندازم و چندباری دستم را میتکانم و دور تا دورم را نگاه میکنم تا مطمئن شوم که کسی من را تماشا نمیکند. به خودم مسلطم. دوباره امتحان میکنم؛ یک دست، شاخهٔ رز و دستی دیگر قیچی. انگشتانم را به هم میفشارم، اما کف دستانم عرق کرده و انگشتانم کرخت شدهاند و نمیتوانم احساساتم را کنترل کنم. به کیتلین نگاه میکنم که دقیقاً روبهروی من نشسته است. بهقدری حالت تهوع و دلآشوب دارم که صورتش را تار و کجومعوج میبینم نفس بکش. یه فکر جدید پیدا کن. اگر یک بار آن را ببُرم، ادامه خواهم داد. میدانم که این کار را میکنم. بعد سراغ رُز بعدی خواهم رفت و بعدی. آنقدر به بریدن ادامه میدهم تا زمانیکه تنها تودهای از ساقهها و برگها و گلبرگها باقی بماند. پساز آن سراغ آن یادداشتهای شیرین چو شهد یا پراحساس و پرسوزوگداز میروم و تکتکشان را ریزریز میکنم. خدایا، مسخرهست. بعد با قیچی موهای دماسبی الیویا را از آنجایی که بسته شده، خواهم برید. لعنتی. فکر جدید، فکر جدید. درحالیکه ایستادهام و امیدوارم که هیچیک از آنها متوجه دانههای عرق روی پیشانیام نشده باشند، میگویم: «یه لیوان آب میخوام.» کیتلین میپرسد: «الان سامانتا؟ ولش کن، همهچی رو معطل خودت میکنی.» پاهایم سست شدهاند و نمیتوانم به آنها اعتماد کنم که آیا مرا تا طبقهٔ پایین میبرند یا نه. ولی یکجورهایی از شرِ قیچی راحت شدهام و حالا به جایش نردهٔ پلکان را در دست دارم. مستقیم به آشپزخانه میروم و دستانم را زیر شیر آب میگیرم. آب سرده. به صدای آب گوش کن."
حجم
۲۷۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۲۷۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
