
کتاب قدرت تنبیه، معجزه تشویق
معرفی کتاب قدرت تنبیه، معجزه تشویق
کتاب قدرت تنبیه، معجزه تشویق نوشتهٔ مرضیه حسنوند است. انتشارات طاهریان این اثر را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر از استفاده هوشمندانه از تشویق و تنبیه در تربیت فرزندان مبتنی بر دیدگاه فقه امامیه و حنفیه سخن گفته است. کتاب حاضر دربردارندهٔ راهکارهایی طلایی برای تربیت بهتر نسل آینده است. این اثر از مجموعهٔ «کتابهای به سوی موفقیت» است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قدرت تنبیه، معجزه تشویق
کتاب قدرت تنبیه، معجزه تشویق دربردارندهٔ یک پژوهش است. این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی اصول تشویق و تنبیه در دو مکتب فقهی امامیه و حنفیه، به کشف وجوه اشتراک و افتراق میان دیدگاههای آنها در زمینه تربیت فرزندان میپردازد. فقه امامیه، با تأکید بر نقش سازنده تشویق در تقویت روحیه کودک و شکلگیری رفتارهای مطلوب، آن را بر تنبیه مقدم میدارد. با این حال، در شرایط خاص و برای جلوگیری از انحرافات و گناهان کبیره، تنبیه را با رعایت ضوابطی مجاز میشمارد. فقه حنفیه نیز با اولویتبخشی به تشویق، والدین و مربیان را به ترغیب فرزندان به انجام اعمال نیک ملزم میکند و در مواردی، تنبیه را با رعایت شروطی ضروری میداند.
هر دو مکتب، تنبیه بدنی کودک را در صورت لزوم مجاز میشمارند، در حالی که بسیاری از روانشناسان آن را منع میکنند. ولایت تأدیب توسط پدر، جد پدری و وصی را تأیید میکنند، با این تفاوت که در فقه امامیه جد بر وصی مقدم است، در حالی که در فقه حنفیه وصی بر جد مقدم است.در هر دو مکتب، بلوغ شرط اجرای حد یا قصاص بر کودک نیست و در صورت ارتکاب جرایم مستوجب حد یا قصاص، کودک توسط حاکم شرع تعزیر میشود. مستندات این امر، اصل عدم جواز، حدیث رفع قلم، روایات مستفیضه و اجماع فقها است، اما اگر بخواهیم از تفاوتها سخن بگوییم در فقه امامیه، سن بلوغ برای تعزیر پسر ۱۵ سال و برای دختر ۹ سال است، در حالی که در فقه حنفیه، این سن برای پسر ۱۸ سال و برای دختر ۱۷ سال است. در فقه امامیه، بلوغ شرط صحت ارتداد است و ارتداد کودک فاقد اعتبار است، در حالی که در فقه حنفیه، ارتداد کودک ممیز صحیح است.
این کتاب با هدف بررسی جامع اصول و قواعد تشویق و تنبیه در فقه امامیه و حنفیه، به مقایسه دیدگاههای این دو مکتب با روانشناسی کودک میپردازد. کتاب در شش فصل تنظیم شده است.
چرا باید کتاب قدرت تنبیه، معجزه تشویق را بخوانیم؟
دوران کودکی و نوجوانی، دورانی طلایی در شکلگیری شخصیت انسان است. از این رو، محیط خانواده و نحوه تربیت فرزندان توسط والدین، نقشی حیاتی در رشد و تعالی انسانها دارد. این کتاب با تشریح ابعاد گوناگون تشویق و تنبیه، به عنوان بخشی مهم از فرآیند تربیت فرزند، به والدین و مربیان در این مسیر یاری میرساند.
خواندن کتاب قدرت تنبیه، معجزه تشویق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ آموزش و پرورش پیشنهاد میکنیم. همچنین اگر میخواهید شباهتها و تفاوتهای دو مکتب فقهی امامیه و حنفیه در باب تربیت فرزندان بدانید، این کتاب میتواند برای شما مفید باشید.
فهرست کتاب قدرت تنبیه، معجزه تشویق
فصل اول: دربردارندهٔ کلیات پژوهش است.
فصل دوم: نیوسنده در فصل دوم از نظام تشویق و تنبیه در روانشناسی تربیتی و کودک سخن گفته است.
فصل سوم: این فصل به موضوع تشویق و تنبیه در نظام تربیتی اسلام (قرآن و سنت) اختصاص دارد.
فصل چهارم: نویسنده در این فصل از نظام تشویق و تنبیه در فقه امامیه سخن گفته است.
فصل پنجم: نویسنده در این فصل در باب نظام تشویق و تنبیه در فقه حنفیه بحث کرده است.
فصل ششم: در این فصل که فصل پایانی کتاب است، به مقایسهٔ دیدگاهها و ارائه پیشنهادات پرداخته است.
بخشی از کتاب قدرت تنبیه، معجزه تشویق
«ابوحنیفه که پس از استادش حماد، بر جای او تکیه زد، مکتب فقهی نوینی پدید آورد. او قایل به کاربرد رأی و اجتهاد بود و قیاس و استحسان را بهعنوان منبعی فقهی مورد توجه قرار داد. اساس اندیشهٔ فقهی ابوحنیفه بر هفت اصل استوار بود: اول، کتاب؛ دوم، سنت؛ سوم، اقوال صحابه (و نه اقوال تابعین، چراکه صحابه آنچه را مطرح ساختهاند از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) اخذ نمودهاند در حالیکه در مورد تابعین این امر صادق نمیباشد و لذاست که علیرغم مدت زیادی که ابوبکر، عمر و علی (علیهالسلام) با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مصاحبت داشته اند، ولی کمتر روایتی را مستقیماً از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل میکنند؛ و این نیست مگر اینکه این جملات تماماً مأخوذ از پیامبر بوده و تنها بهواسطهٔ ترس از دروغ بستن بر وی، نام رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) در کلمات صحابه حذف شده است)؛ چهارم، قیاس، در صورتیکه نصی از قرآن یا سنت یا قول صحابه موجود نباشد، و قیاس عبارت است از الحاق موضوعی که نص ندارد به موضوعی که دارای نص است، بهواسطهٔ علتی که جامع بین آن دو موضوع است، و این در جایی است که علت حکم شناخته شده باشد و بتوان حکم را بر تمام موضوعاتی که علت بر آنها منطبق است جاری کرد، و به همین سبب بسیاری از قیاس، به «تفسیر نص» تعبیر کردهاند. و این فقه، فقه تقدیری نامیده میشود چراکه وقایع مختلفی که واقع نشده است را تقدیر میکند و سپس حکم آنها را بهواسطهٔ شناختن علت آن موضوعات بیان میکند؛ پنجم، استحسان (در صورتیکه قیاس با نص یا اجماع و یا عرف در تعارض باشد و یا دریابیم قیاس در برخی از جزئیات صلاحیت ندارد)؛ ششم، اجماع (هرچند در وجود آن بعد از عصر صحابه تردیدهایی روا داشتهاند تا آنجا که احمد بن حنبل منکر وجود اجماع بعد از عصر صحابه گردیده است)؛ هفت، عرف (به معنای عمل مسلمانان در مواردی که نص از قرآن و سنت و یا عمل صحابه در مقابل آن نباشد) (ابوزهره، ۱۳۹۳:۳۷۶).»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه