دانلود و خرید کتاب شبی در طهران محمد چرم شیر
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب شبی در طهران

کتاب شبی در طهران

معرفی کتاب شبی در طهران

کتاب شبی در طهران نوشتهٔ محمد چرمشیر است. نشر قطره دو نمایشنامهٔ ایرانی را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات نمایشی قرار می‌گیرد، در نمایشنامهٔ نخستْ مخاطب را به سال ۱۳۲۰ و زمانی می‌برد که رضا شاه پهلوی تبعید و پسرش، محمدرضا جایگزین او می‌شود. نام نمایشنامهٔ دوم «عاشق‌کشون» است و ۵ شخصیت دارد. این اثر به نقد اجتماع و طبقات اجتماعی پرداخته است. نمایشنامه‌ها متن‌هایی هستند که برای اجرا بر روی صحنه نوشته می‌شوند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب شبی در طهران اثر محمد چرمشیر

کتاب «شبی در طهران» که نخستین‌بار در سال ۱۳۸۵ منتشر شده، دو نمایشنامهٔ ایرانی به قلم محمد چرمشیر را ارائه کرده است.

وقایع نمایشنامهٔ «شبی در طهران» که امکان اجرا در سبک «کمدی موقعیت» را فراهم می‌آورد، مربوط به سال ۱۳۲۰ و زمانی است که رضاشاه تبعید و پسرش جایگزین او شده است. این نمایشنامه که ۳ پرده دارد، ۱۴ شخصیت را در بر گرفته است. نام این شخصیت‌ها عبارت است از «رضا علاف‌بند» (سرمفتش ادارهٔ شهربانی)، «خیرالله نباتی» (معاون سرمفتش ادارهٔ شهربانی)، «سکینه بیگم‌خانم» (همسر خیرالله نباتی)، «کنت دراکولا»، «سیندرلا»، «سیمون آبولادزه»، «محمدتقی زُلف‌چین»، «شعبان» (نگهبان ادارهٔ شهربانی)، «صنوبر مقدم»، «اریش فون‌ریش»، «ژوزفین»، «اسمیرالدا» و «ولیعهد» (خواهران سیندرلا) و  یک نفر (ملازم ولیعهد). نمایشنامهٔ «شبی در تهران» در سال ۱۳۷۷ با کارگردانی «گلاب آدینه» و به‌وسیلهٔ گروه «مروارید» اجرا شده است؛ همچنین «شایان مستوفی» این متن نمایشی را در پردیس تئاتر شهرزاد (در تهران) به روی صحنه برده است.

نمایشنامهٔ دومِ این کتاب که «عاشق‌کشون» نام دارد، ۵ شخصیت را در بر گرفته است. نام این شخصیت‌ها عبارت است از «داوود»، «ارسلان»، «حبیب»، «محمود» و «ایران». این نمایشنامه که با مونولوگی از داوود آغاز شده، تک‌پرده‌ای است. زبان عامیانه و طنزآمیز که با شوخی، طعنه و اصطلاحات محلی همراه شده، از ویژگی‌های این نمایشنامه است. «داوود» فردی خودخواه و پرحرف معرفی شده که به نظر می‌آید تلاش می‌کند خود را مهم‌تر از آنچه هست، نشان دهد. او به‌شدت به ظاهر و رفتارهای دیگران توجه دارد. این خصیصه به‌وسیلهٔ توهین‌های او به دیگران آشکار می‌شود. داوود به‌خوبی می‌داند چطور با استفاده از زبان به دیگران توهین و خود را برجسته کند. «ارسلان» می‌کوشد با داوود مخالفت کند. او به‌جای شوخی و طعنه به راست‌گویی و بیان مشکلات تمایل دارد. «حبیب» فردی است که گاه به صحبت‌های داوود و ارسلان جواب می‌دهد و به نظر می‌رسد در جریان مشکلات آن‌ها هست. حبیب بیشتر در تلاش است تا مشکلات را به شوخی و در به‌وسیلهٔ گفت‌وگو حل‌وفصل کند. این اثر به نقد اجتماع و طبقات اجتماعی پرداخته و کوشیده درکی از روابط اجتماعی پیچیده و تضادهای طبقاتی ارائه دهد. این متن نمایشی در سال ۱۳۷۷ با کارگردانی «سیاوش تهمورث» به روی صحنه رفته است.

خلاصه داستان نمایشنامه شبی در طهران

داستان نمایشنامهٔ «شبی در طهران» مربوط به سال ۱۳۲۰ و زمانی است که رضاشاه تبعید و پسرش جایگزین او شده است. ایران در این دوران دچار هرج‌ومرج و حکومت نظامی شده بود و کشورهای خارجی مشغول دخالت در سیاست ایران بودند. در همین حین گوشت خر وارد ایران می‌شود. در فضای نسبتاً باز سیاسی پس از برکناری رضاشاه، یک گروه تئاتری تصمیم به اجرای نمایشی دربارهٔ وقایع شهریور ۱۳۲۰ می‌گیرند. ادارهٔ نمایش وقت، اجازهٔ اجرای نمایش را به آن‌ها نمی‌دهد. این گروه نمایش تصمیم می‌گیرد مخفیانه نمایش را یک شب برای دوستان خود اجرا کند.

چرا باید کتاب شبی در طهران را بخوانیم؟

محمد چرمشیر یکی از سرشناس‌ترین نمایشنامه‌نویسان امروز ایران است. با مطالعهٔ این اثر با بخشی از تاریخ معاصر ایران آشنا می‌شوید.

کتاب شبی در طهران را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی ایران و قالب نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره محمد چرمشیر

محمد چرمشیر در سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد. او نمایشنامه‌نویس، دراماتورژ و مدرس دانشگاه و دانش‌آموختهٔ رشتهٔ ادبیات نمایشی در دانشگاه تهران است. بیش از ۵۰ نمایشنامه به قلم او چاپ شده است؛ نمایشنامه‌هایی که به زبان انگلیسی، آلمانی و فرانسوی ترجمه و در ایران، آلمان، انگلستان، فرانسه، ایتالیا، امریکا، هند و بنگلادش و... اجرا شده است. از جمله نمایشنامه‌های منتشرشدهٔ محمد چرمشیر می‌توان به «پروانه و یوغ»، «روایت عاشقانه‌ای از مرگ در ماه اردیبهشت»، «همه‌چیز می‌گذرد تو نمی‌گذری»، «کبوتری ناگهان» و مونودرام «حقایقی درباره‌ٔ یک ماهی مرده» اشاره کرد.

بخشی از کتاب شبی در طهران

«پردهٔ سوم

علاف‌بند در اتاق است.

صدای رادیو: طبق آخرین اطلاعات واصله، از دقایقی قبل، اجلاس سران کشورهای پیروز در جنگ کار خود را در تهران آغاز نمود. این مذاکرات که درپی حضور قوای این سه کشور در داخل مرزهای ایران صورت می‌گیرد، درصدد دستیابی به منشوری است که حاوی منافع این سه کشور در حاکمیت سیاسی ـ اقتصادی ایران باشد. آگاهان امور بر این عقیده‌اند که مذاکرات تهران طولانی و بسیار پُرتنش خواهد بود و در صورت پافشاری هر یک از طرفین مذاکره، در خواستن سهمی بیشتر، می‌تواند زمینهٔ رویارویی نظامی و بروز جنگی عالمگیر را دوباره فراهم آورد. این درحالی است که سران متفق تا پیش از آغاز مذاکرات با تماس‌های پی‌درپی با مشاوران و آگاهان امور، آخرین جمع‌بندی‌های خود را برای ارائه در کنفرانس گرد آورده‌اند. آگاهان امور بر این اعتقادند که این جمع‌بندی‌ها سبب پافشاری سران در جلسهٔ کنفرانس برای داشتن سهم بیشتر خواهد شد و این به نفع کشورهایی نظیر ایران نخواهد بود.

علاف‌بند: که تماس می‌گیرین، جمع‌بندی می‌کنین، باز جنگ عالمگیر راه بندازین؟ اون دفه راه انداختین درجهٔ ما معطل موند بس‌تون نبود. چشمتون ندید ما یه درجه بالاتر بگیریم. زود زدین جنگ راه انداختین که ما رو کنف کنین. دیگه نمی‌ذارم. دیگه تموم شد. شما جنگ می‌کنین، رئیس ما رو دَم‌به‌دَم عوض می‌کنن. معلوم نمی‌شه صاحاب ما کیه. ما باید درجه‌مون رو از کی بگیریم. تا اطلاع ثانوی تلفن بازداشت که کسی جمع‌بندی نکنه.

می‌خواهد تلفن را ببرد که تلفن زنگ می‌زند.

علاف‌بند: ادارهٔ شهربانی، بفرمایین... بله، بله ... سلام عرض شد، بنده علاف‌بند... بله؟ خرکش؟ نداریم... آلمانیه؟... داریم... خودشه ... چشم قربان... حتماً... خداحافظ.

تلفن را قطع می‌کند.

علاف‌بند: که خرکشه تویی! از سرشب تا حالا ما رو علاف خودت کردی؟ پس به خانوم مقدم می‌گی داشتم نصفه‌شبی قدم می‌زدم؟ تو یکی دیگه تکلیفت خیلی روشنه. ذلیل جنگ که هستی، خرم که به خورد ملت دادی، وضعت خرابه. باش تا خودم برگردم به حسابت برسم.

تلفن را برمی‌دارد می‌رود. شعبان، آبولادزه و اریش را به اتاق می‌آورد و خودش بیرون می‌رود.

صدای رادیو: از خود چهره‌ای دوستانه و به دور از تنش‌های موجود ترسیم نموده‌اند.

آبولادزه: این داره برای کی وَق‌وَق می‌کنه سَر ما رو خورد؟ آقا اینا چرا این‌جورین؟ همه‌ش دوست دارن ور بزنن. من تا حالا آدم مثه اینا ندیدم. همین‌جوری شِرتی هِرتین. صُب تا شب وِلواَن بی‌خود. نه کاری، نه کاسبی‌ای. چطوریاست؟ مملکت شمام این‌جوریه؟ تو ولایت ما که اگه یه نفر بمیره اِنقده باید بمونه تا ما وقت پیدا کنیم بریم خاکش کنیم. آقا اصلاً چرا این رو می‌گم. پدر خود من شونزده سالش بود که خواست ننه‌مون رو بگیره. وقت نکرد که، موند تا سی‌وچهارسالگی که یه روز اتفاقاً بارونی اومد عین لولهٔ آفتابه. هیچی، آقامون دید بی‌کاره، گفت چی‌کار کنیم، چی‌کار نکنیم. گفت: آقا، سوروسات عروسی رو عَلَم کنین. شما خودت بفهم دیگه تو ولایت ما چه خبره. تعریف از خود نباشه، فقط دوست دارم بدنشون دست من، همچین آدمشون می‌کنم حظ کنی. بگو چی‌کار می‌کنم؟ سر ضرب می‌بندمشون به خیش. آقا، ده‌هزار جریب زمین رو باهاشون آباد می‌کنم. آخه معنی نداره آدم صُب تا شب دستش تو جیبش باشه وراجی کنه؟ آقا، شما یه نیگا به این دستا بنداز، یاد چی می‌اُفتی؟ خداوکیلی خجالت نکش بگو. عین بیله دیگه؟ خُب واسه چی؟ واسه این‌که یاد ندارم یه ساعت بی‌کار گذاشته باشم‌ش. یا باهاش بیل زدم، یا درو کردم، یا زن و بچه‌هام رو زدم. یعنی ازش کار کشیدم تا شده این. اگه می‌خواستم همین‌جور وِلش کنم که تَن لَش می‌شد. می‌شد عزیز دُردونهٔ حسن‌کبابی. غیر اینه؟ با شماییم ها. نمی‌خوای گوش بدی بگو ما حرف نزنیم دیگه.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۵ صفحه

حجم

۱۱۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۵ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
۳۸,۴۰۰
۲۰%
تومان