
کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست
معرفی کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست
کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست نوشتهٔ مگان دیواین و ترجمهٔ آزاده مسعودنیا است. نشر گویا این کتاب را منتشر کرده است. این اثر در باب شناختن اندوه و کنارآمدن با سوگ است.
درباره کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست
کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست (It's ok that you're not ok) برای شناختن اندوه و کنارآمدن با سوگ نوشته شده است. مگان دیواین، نویسنده و رواندرمانگری بوده است که سالها با مراجعانش کار کرده و کوشیده آنان را در زمان سوگ راهنمایی کند، اما وقتی همسر خودش را از دست میدهد متوجه میشود راهکارهایی که از آنها استفاده کرده، در چنین شرایطی چندان هم کارساز نیست. این نویسنده بهدنبال راهی گشته تا بتواند برای دردش مرهمی بگذارد؛ نه اینکه درد را انکار یا رفع کند. مگان دیواین معتقد است که راهی برای خلاصشدن از فقدان و اندوه سوگ وجود ندارد و این درد همیشه با ما همراه است، اما ما باید تلاش کنیم بیاموزیم چطور میتوانیم با این اندوه زندگی کنیم. اگر ما سوگوار از دست دادن چیزی هستیم، نیازی نداریم تا تظاهر کنیم حالمان خوب است؛ در واقع شاید قدم اول همین شناختن اندوه باشد. بهباور این رواندرمانگر اگر اندوه را به رسمیت بشناسیم، گام اول را برای بهبود حال خودمان برداشتهایم و همین موضوع به ما انگیزهای برای ادامهدادن مسیر زندگی خواهد داد. با او همراه شوید.
خواندن کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب شناختن اندوه و کنارآمدن با سوگ پیشنهاد میکنیم.
درباره مگان دیواین
مگان دیواین (Megan Devine) ۳۰ سپتامبر ۱۹۷۰ در میشیگانِ آمریکا به دنیا آمد. این نویسنده و رواندرمانگر در سال ۱۹۹۷ مدرک کارشناسیاش در رشتهٔ هنر را دریافت کرد و در سال ۱۹۹۹ مدرکش را در مقطع کارشناسیارشد هنر دریافت کرد. او برای ادامهٔ تحصیلاتش بهسراغ رشتهٔ هنر در مشاوره رفت و از سال ۲۰۰۱ میلادی بهعنوان رواندرمانگر مشغول به کار شد. کارش را با مشاورهدادن به افراد بیخانمان و نیز قربانیان اعتیاد آغاز کرد. کمی بعد توجه او به مسئلهٔ سوگ جلب شد و تصمیم گرفت فعالیتهای حرفهایاش را در این زمینه دنبال کند. او کتابهایی نوشت که به مخاطبان در شناختن و کنارآمدن با اندوه سوگ کمک میکند. کتاب «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست؛ مواجهه با اندوه و فقدان در فرهنگی که اینها را برنمیتابد» در سال ۲۰۱۷ میلادی منتشر شد و کتاب دیگرش با عنوان «چگونه رنجی را که نمیتوانیم درمان کنیم به دوش بکشیم» در سال ۲۰۲۱ میلادی چاپ شده است.
بخشی از کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست
«قسمت پانزدهم: خویشانِ آینده
همدلی، امید حقیقی و پیش به سوی کامیابی
همدلی، بازتاب حقیقت و ارتباط، بخشهای حیاتی بقا در دوران اندوهاند. همانطور که در آغاز کتاب بیان کردم، وابستگی رمز بقاست. ما همه به یکدیگر نیاز داریم.
اندوه تجربهای است که پیش از این موجب تنهاییتان شده است. ترکیب دفترچه تلفنتان را پاک بر هم زده است؛ کسانی که فکر میکردید تحت هر شرایطی کنارتان خواهند ماند در این اوضاع یا ناپدید شدهاند یا آنقدر بد رفتار کردهاند که شما خودتان آنها را کنار گذاشتهاید. حتی آن کسانی که واقعاً عاشق شما هستند و بیش از هر چیز دیگری میخواهند کنارتان بمانند در برقراری ارتباط با شما در این شرایط بغرنج کم میآورند. مثل این است که شما احساس میکنید همهٔ دنیایتان را همراه با آن کسی که مرده است از دست دادهاید. بسیاری از مردم اندوهگین احساس میکنند در سیارهٔ دیگری به سر میبرند یا آرزو میکنند ای کاش جایی دیگر بودند، جایی که آدمهایی مثل خودشان در آنجا حضور داشته باشند. کسانی که آنها را بفهمند.
ما همگی به جایی نیاز داریم که در آن بتوانیم دربارهٔ حقیقت دشوار بودن شرایطمان حرف بزنیم، جایی که در آن بتوانیم آنچه واقعاً بر ما میگذرد و آنچه اتفاق افتاده است را بدون آنکه سرزنش شویم یا مجبور باشیم بحث را عوض کنیم، با دیگران به اشتراک بگذاریم. در عین حال که دوستان و افراد خانواده بهخوبی میتوانند از عهدهٔ این کار برآیند، من دریافتهام که جامعهٔ سوگوارانِ همتای شما میتوانند شرایط شما را به بهترین شکل ممکن درک کنند.
اکنون سالهاست که دوستم اِلیا را میشناسم. ما ابتدا به صورت آنلاین با یکدیگر آشنا شدیم و تا سالها پس از دوستشدنمان یکدیگر را به صورت حضوری ملاقات نکردیم. یک روز تابستانی که او در حال دوچرخهسواری در اورگان بود، تصمیم گرفتیم کنار ساحل یکدیگر را ملاقات کنیم. هنگامی که به ساحل رسیدم، آنجا صدها و صدها آدم در هم میلولیدند. آن لحظه دچار اضطراب اجتماعی شدیدی شدم و با خودم گفتم: حالا بین این همه مردم چطور میخواهم او را پیدا کنم؟ من تا الآن فقط عکس او را دیدهام. اصلاً نمیشود بروی جلوی مردم را بگیری و بگویی «ببخشید، مرا میشناسید؟» بعد کمی با خود فکر کردم که بسیارخُب، او احتمالاً با پسرش واسو بیرون آمده؛ بنابراین باید دنبال آن پسر بگردم. یعنی آن بچه را هر جا باشد میتوانم بشناسم. پس به دنبال واسو میگردم. چند ثانیه بعد ناگهان یادم آمد که واسو مرده است. او در همان سالی مُرد که مت از دنیا رفت. ما هرگز همدیگر را ندیده بودیم. اصلاً تنها سبب آشنایی من با دوستم اِلیا این بود که پسرش مرده بود. در حقیقت، سبب آشنایی من با خیلی از مردم این بود که کسی را از دست داده بودند.
این آدمها دلیل بقای من بودند.»
حجم
۲۸۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
حجم
۲۸۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه