
کتاب ده، دومین سوگواره عاشورایی
معرفی کتاب ده، دومین سوگواره عاشورایی
کتاب ده، دومین سوگواره عاشورایی به کوشش کانون بانوی فرهنگ گردآوری شده و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است. این مجموعه شامل داستانهای کوتاهکوتاه با محوریت واقعه عاشورا و تاثیرات آن بر زندگی امروز است. نویسندگان جوان و علاقهمند از سراسر کشور در این سوگواره شرکت کردهاند و آثار برگزیدهشان در این کتاب گرد آمده است. داستانها هرکدام با نگاهی تازه و زبانی موجز، گوشههایی از حماسه، اندوه، نذر، دلدادگی و پیوندهای عمیق مردم با فرهنگ عاشورا را روایت میکنند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ده، دومین سوگواره عاشورایی
کتاب ده، دومین سوگواره عاشورایی به همت کانون بانوی فرهنگ و با همکاری حوزه هنری و آژانس عکس سو تهیه شده است. این کتاب مجموعهای از داستانهای بسیار کوتاه است که هرکدام در چند خط یا پاراگراف، روایتی از عاشورا، تعزیه، نذر، پیادهروی اربعین، و تاثیرات این واقعه بر زندگی معاصر را به تصویر کشیدهاند. آثار حاضر از میان صدها داستان ارسالی انتخاب شدهاند و تنوع جغرافیایی و سنی نویسندگان، به کتاب رنگ و بویی خاص داده است. ساختار کتاب بر پایه روایتهای کوتاه و مستقل است که هرکدام با زاویه دیدی متفاوت، به موضوع عاشورا و بازتاب آن در زندگی روزمره، آیینها و احساسات مردم میپردازند. این مجموعه نهتنها به واقعه تاریخی عاشورا، بلکه به بازتاب آن در فرهنگ، هنر، و حتی زندگی روزمره ایرانیان توجه نشان داده است. نویسندگان با بهرهگیری از عناصر بومی، زبان محاوره و تصویرسازیهای ملموس، تلاش کردهاند تا پیوندی میان گذشته و حال برقرار کنند و عاشورا را از زاویهای انسانی و معاصر روایت کنند.
خلاصه داستان ده، دومین سوگواره عاشورایی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! کتاب ده، دومین سوگواره عاشورایی، با مجموعهای از داستانهای کوتاهکوتاه، روایتهایی متنوع از عاشورا و تاثیرات آن بر زندگی امروز را پیش روی مخاطب میگذارد. داستانها اغلب با لحنی موجز و تصویری، به سراغ لحظات خاصی از زندگی شخصیتها میروند: کودکی که لباس پدرش را پنهان میکند تا او در تعزیه شمرخوان نباشد؛ مادری که نذرش را با چای تلخ ادا میکند؛ پیرزنی که آرزوی زیارت دارد اما به جای آن هر روز زیارت عاشورا میخواند؛ یا نوجوانی که با ویلچر در مسیر پیادهروی اربعین همراه زائران میشود. برخی داستانها به بازنمایی صحنههای تعزیه و نقشآفرینی شخصیتها میپردازند و گاهی مرز میان واقعیت و نمایش را محو میکنند. در داستانهایی دیگر، نذر، بخشش، ایثار و دلدادگی به امام حسین در قالب رفتارهای روزمره و ساده بازتاب یافته است. روایتهایی از مادران شهدا، کودکان، پیرمردان و حتی اشیاء و نمادها، هرکدام گوشهای از این حماسه را بازگو میکنند. کتاب با کنار هم نشاندن این روایتهای کوتاه، تصویری چندلایه و انسانی از عاشورا و تاثیرات آن بر جامعه معاصر ارائه داده است، بیآنکه به تکرار یا شعارزدگی گرفتار شود.
چرا باید کتاب ده، دومین سوگواره عاشورایی را بخوانیم؟
این کتاب با گردآوری داستانهای کوتاهکوتاه از نویسندگان مختلف، فرصتی فراهم کرده تا عاشورا و تاثیرات آن را از زاویههای گوناگون و در قالب روایتهایی موجز و خلاقانه تجربه شود. تنوع سبک و نگاه نویسندگان، باعث شده هر داستان با حالوهوایی متفاوت، بخشی از احساسات، دغدغهها و باورهای مردم را بازتاب دهد. خواندن این مجموعه، نهتنها آشنایی با روایتهای تازه از عاشورا را ممکن میکند، بلکه نشان میدهد چگونه این واقعه تاریخی هنوز در زندگی روزمره، آیینها و حتی روابط خانوادگی جاری است. برای کسانی که به داستانهای کوتاه علاقه دارند یا به دنبال تجربهای متفاوت از ادبیات عاشورایی هستند، این کتاب میتواند الهامبخش باشد و نگاه تازهای به موضوعات آشنا ارائه دهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستان کوتاه، پژوهشگران فرهنگ عاشورا، فعالان حوزه ادبیات آیینی، و کسانی که به دنبال روایتهای انسانی و معاصر از واقعه عاشورا هستند پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که دغدغه پیوند سنت و زندگی امروز را دارند یا به دنبال الهام برای نوشتن داستانهای کوتاه با مضامین اجتماعی و مذهبیاند، مناسب است.
بخشی از کتاب ده، دومین سوگواره عاشورایی
«دلش نمیخواست امام حسین به دست پدرش شهید شود. عاشورا که شده از شب قبلش لباس پدر را در کمد اسباببازیهایش پنهان کرده بود. خوشحال بود تعزیه آن سال شمرخوان نداشت. خشکش زده بود وقتی قایمکیقایمکی خودش را رسانده بود پشت خیمههای تعزیه سبزهمیدان و حسین را دیده بود که کاسه آب را سمت شمر گرفته بود و دلداریاش میداد. کتیبه را با کمک پدر به دیوار نصب کرد. سینی پر از استکان را آورد. میکروفون را برداشت تا نذر مادر را ادا کند. اولین بار بود که بدون سمعک صدای خودش را میشنید. حرمله تیر را در کمان گذاشت و سفیدی گلوی نوزاد را نشانه گرفت. کمان را انداخت و پشت به تعزیه کرد و رفت. تازه بچهدار شده بود.»
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه