کتاب چطور شروع کنم؟ (خلاصه کتاب)
معرفی کتاب چطور شروع کنم؟ (خلاصه کتاب)
کتاب چطور شروع کنم؟ (خلاصه کتاب) نوشتهٔ مایکل بانگی استانیر و ترجمهٔ گروه مترجمان شنیدار است. شنیدار نگار نوین این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب چطور شروع کنم؟ (خلاصه کتاب)
با مطالعه کتاب چطور شروع کنم؟ (خلاصه کتاب) درمییابیم چگونه مسیر اختصاصی رسیدن به اهدافمان را بسازیم؟
بسیاری از کتابهای خودسازی به قطار شباهت دارند. آنها مسیری ازپیشتعیینشده را بهسوی مقصدی مشخص طی میکنند. چنین سفری دقیق و برنامهریزیشده است. قطار در مسیر مشخص و همواری حرکت میکند. کتابی که مشغول مطالعه آن هستید هم حکم بلیط این قطار را دارد و وسوسهتان میکند سوار شوید و تا پایان این مسیر همراه باشید. این بهترین روش برای سفر کردن است. لازم نیست همیشه خودتان از همهچیز سر دربیاورید. گاهی میتوانید چگونگی پیمودن مسیر پیشرویتان را از کسانی که بیشتر از شما زمان صرف آن کردهاند بپرسید. درواقع، خیلی وقتها گوش سپردن به نصیحتهای خوب و سازنده از سوی کارشناسان میتواند سریعترین راهی باشد که شما را به مقصد میرساند.
زندگی کوتاهتر از آن است که بدون آگاهی به بیراهه کشیده شویم و درنهایت در بنبستهای متعددی متوقف شویم. فقط یکبار زندگی میکنیم و فقط یکبار شانس یافتن بهترین راه برای پیمودن مسیر زندگیمان را به دست میآوریم. اگر بهدنبال خوشبختی و سعادت خود هستیم، عاقلانهترین کار، تلاش برای قدم گذاشتن در بهترین راه تحقق اهدافمان است. بنابراین، برای شروع، سوار قطار شده و به خواندن خلاصه کتاب «چهطور شروع کنم؟» ادامه دهید.
خواندن کتاب چطور شروع کنم؟ (خلاصه کتاب) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چطور شروع کنم؟ (خلاصه کتاب)
«در نگاه اول، ممکن است کنار هم گذاشتن این سه کیفیت برای توصیف چگونگی اهدافمان عجیب به نظر برسد. برای همین بهتر است جای هر توضیح اضافی، دست در دست هم به زندگی یک شخص سرک بکشیم. این فرد میتواند وجود داشته یا نداشته باشد، میتواند کاملاً برخاسته از ذهن نویسنده برای پیشبُرد هدفش باشد یا شخصیتی حقیقی در گوشهای از این کره خاکی باشد. چندان اهمیتی ندارد که این شخص کیست یا چهطور انتخاب شده است. یادتان باشد ما اینجاییم تا درباره ویژگی اهداف باارزشمان بدانیم و این یکی از همان مواردی است که احتیاجی ندارید از همهچیز آن سر در بیاورید.
بنابراین، به زندگی این فرد نگاهی انداخته و مسیر زندگیاش را از هنگام کودکی تا بزرگسالیاش دنبال میکنیم. شاید به گوشهوکنار زندگیاش سرک بکشیم و از بخشهای مختلف زندگیاش پرده برداریم. آن وقت میتوانیم اهداف زندگیاش را مورد قضاوت قرار دهیم.
آیا هدف زندگی او از کیفیتهای لازم برخوردار است؟ شاید هم اصلاً نتوان مقصدی را که برای خود برگزیده ارزشمند دانست. آیا به درستی تشخیص داده کدام هدف در زندگیاش حقیقتاً ارزشش را دارد؟
بهتر است شروع کنیم و با پاول آشنا شویم. پاول پسری دوستداشتنی، حساس و باهوش است. از آن بچههایی که اوضاع خوبی در مدرسه دارند. او بیحاشیه است و دردسری برای خودش یا اطرافیان درست نمیکند.
پاول خودش را در دنیای کتابها غرق کرده و از چیزی به اندازه مطالعه لذت نمیبرد. حتی شاید با دیدن برنامه اوقات فراغتش، بتوان گفت نسبت به همسالانش تفریحات سالمی دارد. پاول در اوقات فراغتش نقاشی میکشد، گاهی پیانو مینوازد و مثل هر نوجوان دیگری در فکر و خیال فرو میرود. هنگامی که هجده ساله شود و نیاز باشد که خود را برای حضور در دانشگاه آماده کند، نگرانی خاصی ندارد؛ چرا که به دلیل تلاشهایش در مدرسه، حالا انتخابهای زیادی پیش روی خود دارد.
او برخلاف بسیاری از همسنوسالانش برای پذیرش در دانشگاه دلخواهش خود را به آبوآتش نمیزند؛ چون در کمال خوشحالی در هر دانشگاهی که بخواهد پذیرفته خواهد شد
احتمالاً با توجه به وضعیت پاول، بتوانید حدس بزنید والدینش چهجور آدمهایی هستند. آنها آدمهای قاعدهمند و چارچوبمداری هستند که بیمبالاتی به خرج نمیدهند، ریسک نکرده و زندگی پاول را به خطر نمیاندازند. آنها با ملایمت فرزندشان را به سمت حرفهای امن و مطمئن سوق میدهند؛ شغلی که آینده پاول را تضمین کند.»
حجم
۳۳٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۱ صفحه
حجم
۳۳٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۱ صفحه