کتاب تنوره دیو
معرفی کتاب تنوره دیو
کتاب تنوره دیو نوشتهٔ کیانوش عیاری است. نشر گیلگمش این کتاب را منتشر کرده است. کتاب حاضر از مجموعهٔ «کارگاه» است و فیلمنامهای ایرانی و گفتوگویی با نویسنده را در بر دارد.
درباره کتاب تنوره دیو
کتاب تنوره دیو فیلمنامهای نوشتهٔ کیانوش عیاری است. «تنورهٔ دیو» اولین فیلمنامهٔ بلند کیانوش عیاری است. این اثر نمونهٔ موفقی از سبک رئالیسم در سینمای ایران است که با ترسیم واقعگرایانهٔ زندگی روزمره و مشکلات اقتصادی و اجتماعی روستایی در ایران به نقد وضعیت جامعهٔ ایران اوایل انقلاب میپردازد. داستان فیلم دربارهٔ شخصیتی به نام «محمدعلی» است که در جریان تظاهرات انقلاب ۱۳۵۷ زخمی شده است و به روستای مادری بازمیگردد تا با کمک دوست دوران کودکی خود قنات خشکشدهٔ روستا را لایروبی کند، اما این تصمیم با مقاومت صاحب چاه عمیق، «اربابمهدی»، روبهرو میشود و به درگیری میانجامد. انسانیت، تلاش برای آزادی و پذیرش تغییر از جمله دلالتهای ضمنی و آشکار این اثر است.
منتقدان بر این عقیده هستند که شخصیت یکی از نقاط قوت این فیلمنامه است. شخصیتهای تنورهٔ دیو تصویر ملموسی از زندگی واقعی مردم ترسیم میکنند و با ویژگیها و واکنشهای خاص خود در شکلگیری و بسط داستان سهیم میشوند. در تنورهٔ دیو، درگیریها و تنشهای میان شخصیتها واقعگرایانه به نظر میرسند و از اغراقهای همیشگی در فیلمهای ایرانی پرهیز شده است. در طول مطالعهٔ فیلمنامه، میان خواننده و شخصیتها ارتباط عاطفی عمیقی به وجود میآید؛ توصیف موشکافانه و دقیق نویسنده از شخصیتها آنها را باورپذیر میکند و خواننده را به دنیای داستان میکشاند تا با احساسات و تجربیات شخصیتها همراه شود. یکی دیگر از عناصر پیشبرندهٔ داستان در تنورهٔ دیو دیالوگ است. دیالوگها در تنورهٔ دیو معنا دارند و نویسنده برای توسعهٔ شخصیتها و نشان دادن احساسات و تنشهای آنها بهخوبی از دیالوگ بهره برده است. ساختارهای متنوع داستانگویی، شیوههای توصیف و بسط شخصیتها و الگوی دیالوگنویسی در این فیلمنامه مجالی برای نویسندگان جوان فراهم میکند تا با اسلوبهای متنوع ساختاردهی و ترکیب عناصر داستانی آشنا شوند. در بخش پایانی کتاب گفتوگویی با کیانوش عیاری قرار داده شده است.
خواندن کتاب تنوره دیو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ سینما و علاقهمندان به مطالعهٔ فیلمنامههای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تنوره دیو
«سیدرضا: (با خنده) راستش کلبعلی من که نمیتونم قالیهای خواهرم رو بخرم، میرم اونجا شاید اجنهها برام کار کنن.
کلبعلی با عصبانیت و دندانقروچه رویش را از او برمیگرداند.
اقلاً میدونم تو از ترس اجنهها جرئت نداری محمدآباد بری.
سیدرضا برای بیشتر عصبانی کردن کلبعلی بدون آنکه موتور را به راه بیندازد گاز را تا ته فشار میدهد، صدای گوشخراش موتور کلبعلی را کلافه میکند. موتور از جا کنده میشود و از اتاق فاصله میگیرد. کلبعلی از شدت عصبانیت میلرزد، میخواهد چیزی بگوید که زبانش میگیرد. حسنعلی متوجه وضع او میشود.
حسنعلی: پدر بدبختش رو هم دستیدستی دقمرگ کرد، از بس که نفهمه.
غلامعلی: پدرش که از سرطان مرد.
حسنعلی برآشفته از پشت موتورپمپ میجهد و به طرف غلامعلی یورش میبرد. غلامعلی در حال عقب کشیدن لگدی به رانش میخورد.
حسنعلی: تو دیگه خفهشو.
غلامعلی وحشتزده از اتاق فرار میکند.
کلبعلی: (معترضانه) این رو چرا میزنی؟ داره به دهن بزرگترهاش نگاه میکنه.
حسنعلی از شدت خشم قرمز شده است.
۱۰. خارجی ـ کنار حلقهچاه در بیابانی خشک و وسیع ـ روز
سنگ بزرگی در ابعاد نیممتر در نیممتر در کنار دهانهٔ چاه دیده میشود. موتورسیکلت با سرعت به طرف چاه میآید و کنارش میایستد. محمدعلی پیاده شده و به طرف چاه میرود. سیدرضا موتور را خاموش میکند و پیاده میشود و جک را پایین میزند. محمدعلی کنار چاه ایستاده و متفکرانه به دهانهٔ چاه خیره شده است. سیدرضا از پشت به محمدعلی نزدیک میشود و ناغافل او را به طرف چاه هل میدهد و بلافاصله هم با دست نگهش میدارد. محمدعلی میترسد و سیدرضا قهقهه میزند.»
حجم
۷۴۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۷۴۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه