
کتاب هوری: زندگینامه و خاطرات سردار شهید علی هاشمی
معرفی کتاب هوری: زندگینامه و خاطرات سردار شهید علی هاشمی
کتاب هوری: زندگینامه و خاطرات سردار شهید علی هاشمی به همت گروهی از نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی گردآوری و تدوین شده است. این کتاب به شرح زندگانی و شجاعتهای شهید علی هاشمی، فرماندهی قرارگاه نصرت، در جنگ هشتساله میپردازد. او کسی بود که در دوران جنگ طرح کلی عملیات خیبر و بدر را ارائه داد و مسئولیت سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) را برعهده گرفت. شرح زندگانی او و ماجراهایی که از سر گذرانده برای هر مخاطبی جالب است. اگر شما نیز به خواندن این کتاب علاقه دارید میتوانید نسخهی الکترونیکی این کتاب را از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هوری
کتاب هوری همانطور که از نامش پیداست، به شرح زندگانی شهید علی هاشمی میپردازد. علی هاشمی از شهدای دفاع مقدس است که در عملیاتهای بسیاری نقش داشته و دلیریها و رشادتهای زیادی در دوران حضور خود در جنگ نشان داده است. او به دلیل آشنایی با مناطق عملیاتی نقشی مهم در جنگ ایفا کرد. هاشمی در ۱۳۶۷ پس از انجام مأموریت تخلیهی جزیرهی مجنون، هنگام ترک مقر فرماندهی، هدف بالگرد نیروی زمینی عراق قرار گرفت و کشته شد. پیکر او در ۱۳۸۹ شناسایی و به خاک سپرده شد.
بهطورکلی، هوری زندگینامه شهید علی هاشمی از زبان اطرافیان، دوستان، همسر و خانوادهی شهید علی هاشمی است. هرکدام از آنها آنچه را که از زندگی او میدانستند روایت کردهاند و مجموعهی تمام این خاطرات کتابی خواندنی است که دیدگاهی کلی دربارهی او و شخصیت او به دست میدهد.
خلاصه کتاب هوری
هوری با روایت مادر شهید آغاز میشود. او که فرزند خود را در راه میهن از دست داده، روایتی خواندنی از روزگار تولد و کودکی فرزندش بیان میکند. شخصیت او را در جوانی و نوجوانی توصیف میکند و از رنجهایی میگوید که فرزندش در کودکی متحمل شده است. باقی روایات از خانوادهی او و سایر دوستان و فرماندهانش است که چطور برای جنگ داوطلب شد و چگونه بهعنوان فرمانده انتخاب شد. در میان راویان، نام برادر او و افرادی چون سرتیپ جوادی، محسن رضایی، علی ناصری، سید طالب موسوی و... به چشم میخورد که هرکدام روایتی از شهید بیان میکنند.
در میانههای کتاب دوستانش داستان ازدواج او را در میانههای جنگ بیان میکنند و از آن به بعد روایاتی از زبان همسر شهید علی هاشمی ذکر میشود که جالب و خواندنی است و چهرهای جدید از او را در خانه و خانواده نشان میدهد. فردی که تا پیش از ازدواج تنها فرماندهای پرکار و پرمسئولیت بود و به ناگهان پس از ازدواج چهرهای دیگر از خود را به همسرش نشان میدهد. در نهایت، کتاب با روایتهایی از نحوه شهادت شهید علی هاشمی و ماجراهای بعد از شهادت او تمام میشود.

شهید علی هاشمی کیست؟
هاشمی در ۱۰ دی ۱۳۴۰ در محلهی عامری اهواز زاده شد. پدرش از اهالی روستای مویلحه هواشم بود. دوران کودکی و نوجوانی او نیز در محلهی حصیرآباد اهواز سپری شد.
پس از انقلاب او با همکاری گروهی سپاه حمیدیه را تشکیل داد و پس از آغاز جنگ و کشتهشدن نظر آقایی، فرمانده سپاه حمیدیه، توسط علی شمخانی، فرمانده وقت سپاه خوزستان، بهعنوان فرمانده سپاه حمیدیه انتخاب شد. با گسترش جنگ، تیپ ۳۷ نور را در منطقهی حمیدیه راهاندازی کرد و پس از عملیات بیتالمقدس دو سپاه بستان و هویزه را نیز تشکیل داد. از دیگر اقدامات او میتوان به ایجاد تعدادی پاسگاه مرزی در منطقهی خوزستان در سالهای ابتدایی جنگ اشاره کرد. همچنین او طرح کلی عملیات خیبر و بدر را ارائه داد و مسئولیت سپاه امام جعفر صادق (ع) را بر عهده گرفت. در یک کلام او ۱۳ یگان رزمی و پشتیبانی سپاه پاسداران را راهاندازی کرد.
در تیپ ۳۷ نور با اقداماتش از سقوط اهواز جلوگیری کرد و فعالیتی چشمگیر در عملیات بیتالقدس و آزادسازی خرمشهر داشت و توانست غرب خوزستان را از نیروهای دشمن پاکسازی کند. در آستانهی عملیات والفجر، زمانی که با تصمیم فرماندهان تیپ ۳۷ منحل شد او فرماندهی سپاه سوسنگرد را برعهده گرفت.
از اقدامات قرارگاه نصرت میتوان به شناسایی مناطق عملیاتی اشاره کرد. هاشمی پس از عملیاتهای خیبر و بدر شیوهی جدیدی را در قرارگاه نصرت برای مقابله با نیروی زمینی در پیش گرفت که نتیجهی آن تسلط اطلاعاتی این قرارگاه بر سراسر منطقهی هورالعظیم بود. او در قرارگاه نصرت از نیروهای بومی و عربهای ایرانی استفاده میکرد و این مسئله در مخفیماندن هویت نیروهای ایرانی حین انجام عملیات شناسایی در منطقهی هور نقش بسزایی داشت.
از دیگر اقدامات او میتوان به عملیات فریب پیش از آغاز عملیات والفجر ۸ اشاره کرد که به فتح فاو منجر شد. او تمام تلاش خود را به کار برد تا توجه نیروهای نظامی عراق را از فاو به هور جلب کند. نتیجه آنکه تعداد زیادی از نیروهای عراقی به سمت هور رهسپار شدند و نیروهای ایرانی توانستند فاو را آزاد کنند.
در آخر، شهید علی هاشمی در ۲۴ تیر ۱۳۶۷ پس از جداشدن از علیاصغر گرجیزاده و به هنگام ترک مقر فرماندهی هدف بالگردهای نیروی زمینی عراق قرار گرفت و در ۲۴ سالگی کشته شد. از آنجا که سایر همرزمان او در مقر فرماندهی مجروح شده و به اسارت درآمدند تا سالها تصور میشد که هاشمی نیز در عراق اسیر است تا اینکه تمام اسرا آزاد شدند و ماجرا آشکار شد. پیکر او پس از ۲۲ سال در نزدیکی مقر فرماندهی سپاه ششم کشف شد. مزار شهید علی هاشمی در یادمان شهدای قرارگاه نصرت در بهشتآباد اهواز قرار دارد.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
ماجرای شهید علی هاشمی و رشادتهای او در طول جنگ هر خوانندهی کنجکاوی را به شگفتی وا میدارد. نبوغ او در برنامهریزی و طرحریزی عملیاتهای گوناگون برای هر خوانندهای جذاب است. خواندن هوری به خواننده کمک میکند تا شخصیت فردی را بشناسد که در رأس بسیاری از عملیاتهای مهم جنگ قرار داشت و با دیدگاهها، اعتقادات و نگاه او به مشکلات آشنا شود. هوری دیدگاهی جدید از جنگ و اتفاقات آن به دست میدهد و از این جهت خواندن آن بسیار جذاب است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن هوری را به تمام علاقهمندان به آشنایی با تاریخ معاصر و جنگ پیشنهاد میکنیم. اگر جزو کسانی هستید که به خواندن سرگذشت انسانهای تأثیرگذار در وقایع جنگ علاقه دارید، خواندن هوری خالی از لطف نیست.
درباره نویسنده کتاب هوری
هوری مجموعهای است از روایتهای نزدیکان شهید علی هاشمی که به همت جمعی از نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی جمعآوری و تألیف شده است. در حقیقت، آنها پس از انجام دهها مصاحبه روایتها را گردآوری کرده و سپس به شکل کتاب منتشر کردهاند.
بخشی از متن کتاب هوری
یک روز یکی از نیروهای جدید آمد پیش حاج علی و گفت: من میخوام در شناسایی پشت منطقهی دشمن رو ببینم؛ دوربین میخوام که نداریم. برجک میخوام، اون رو هم نداریم. حاجی فرستادش تا از ارتشیها یک دوربین قرض بگیره. بعد از مدتی دیدم همان گروهبان آمد پیش حاجی و شکایت کرد. میگفت: نیروی شما قرار بوده دو روزه دوربین رو پس بده، اما الان دو ماه است که پس نداده. حاجی صداش کرد و گفت: چرا دوربین آقا رو نمیدی؟ اون بندهی خدا هم گفت: شما از ما کار میخوایی، ما هم که وسیله نداریم، مجبور میشیم امانت رو پس ندیم! حاجی وساطت کرد و موضوع تمام شد. بعد حاجی هر طور بود دوربین تلسکوپی تهیه کرد و تحویل آن جوان داد. آن جوان دوربین را گرفت و گفت: خب، دست شما درد نکنه، حالا یک برجک هم نیاز داریم. میخوام عراقیها رو ببینم، یه لودر هم بده تا برجک خاکی بزنیم. حاجی با آن صبر و تحمل و اعتمادی که به نیروهایش داشت لبخندی زد و به بچهها گفت یک لودر بدهند. فردا صبح، هوا کمی روشن شده بود که دیدیم همینطور اطراف سنگر فرماندهی خمپاره به زمین میخورد! تا روز قبل اینقدر آتش دشمن زیاد نبود. با حاجی از سنگر بیرون آمدیم؛ آنچه میدیدیم باورکردنی نبود. یک برجک خاکی با ارتفاع نزدیک به هشت متر کنار سنگر فرماندهی بالا رفته بود!! در چهرهی حاجی هم عصبانیت دیده میشد و هم خنده...
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
نظرات کاربران
من نسخه چاپی این کتاب رو مطالعه کردم،فوق العاده عااااالی، شهید علی هاشمی وااااقعا اسطوره هستن
عالی و زیباست .این فرمانده بزرگ که مهجور مانده
کتاب زیبایی بود دراین کتاب بازوایا ی شخصیت برجسته و وارسته شهید والامقام بیشتر آشنا میشویم وپی به راز گمنامی ومظلومیتش میبریم روحش شاد ویادش گرامی باد
وقتی خوندن زندگینامه ی این عزیزان رو شروع میکنی از مردونگی و شجاعتشون میخونی ، میرسی به ایمان راسخشون ، به عشق پاکشون ، به ارادشون ، به اخلاق و رفتار و منش انقلابیشون ، همه همه چنان قلبه ادمو
خدایا ما رو با شهدا محشور کن مطالعه کنید حتما کتاب زیبایی بود سردار علی هاشمی از سرداران مظلوم و غریب جنگ بودند
بسیار عااااالی❤.من نسخه چاپی کتاب رو خوندم. ایشون پزشکی قبول شده بودند ولی به خاطر جنگ و دفاع از وطن از دانشگاه رفتن گذشتند! خدا همه ی ما ان شاءالله با شهدا محشور کنه🤲🏻🤲🏻
خیلی عالی بود. این شهید بزرگوار هم جزء اون دسته از شهدایی هستند که هم نخبه علمی بودند (پذیرش در رشته پزشکی دانشگاه مشهد) و هم نخبه نظامی. و افسوس که برای نسل ما که از جنگ دور بودیم همچنین ستارههایی هنوز
بسیار کتاب زیبا و جذاب درباره یک قطع کوتاه از زندگی در دوران جنگ یک رزمنده غرور آفرین است بدون اغراق های زننده وقهرمان سازیهای خیالی
این کتابو چند سال پیش خوندم. نسخه چاپیشو دوبار خریدم و هر بار قسمت شد به یکی از دوستان هدیه بدم. فکر کنم برای این که کتاب دستم بمونه باید نسخه الکترونیکیش رو بخرم. D:
بسیار عالی و تامل برانگیز است، بعد از پایان کتاب احساس صمیمیت خاصی با شهید علی هاشمی میکنید