کتاب ستاره های زیر پاهای ما
معرفی کتاب ستاره های زیر پاهای ما
کتاب ستاره های زیر پاهای ما نوشتهٔ دیوید بارکلی مور و ترجمهٔ سپیده پوراکبر است. انتشارات ابوعطا این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب ستاره های زیر پاهای ما
شب کریسمس در هارلم است، اما لولی دوازدهساله و مادرش جشن نمیگیرند. آنها هنوز از مرگ برادر بزرگتر لولی در یک تیراندازی مرتبط با گنگها که چند ماه پیش رخ داده، در شوک هستند. یکی از دوستان مادر لولی، هدیهای برای او میآورد که همه چیز را تغییر میدهد: دو کیسه بزرگ پر از لگو. لولی همیشه عاشق لگو بوده و به اینکه دقیقاً طبق دستورالعملها ساخت را انجام میدهد، افتخار میکند. حالا با انبوهی از قطعات ساختمانی و بدون هیچ دستورالعملی، لولی باید راه خود را پیدا کند. وقتی لولی و دوستش مورد ضرب و شتم و سرقت قرار میگیرند، پیوستن به یک گروه، مانند برادر کشتهشدهاش، تقریباً گزینهای ایمن به نظر میرسد. اما ساخت یک شهر خیالی با لگو به لولی که دوست دارد از واقعیت فرار کند، پلی غیرمنتظره به دنیای بیرون میدهد. دیوید بارکلی مور تصویری قدرتمند از پسری را به تصویر میکشد که در آستانهٔ بلوغ، در پرتگاه غم و خشونت ایستاده است و نشان میدهد که چگونه روحیهٔ خلاق لولی به او کمک میکند تا زندگیای با بنیادهای محکم بسازد.
خواندن کتاب ستاره های زیر پاهای ما را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان کودک و نوجوان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ستاره های زیر پاهای ما
«به محض اینکه ساک دستی رو به اون یکی دستم دادم اونها رو در سمت دیگهی خیابون پوشیده از برف دیدم. اون دو پسر بزرگتر دوباره منو دیده بودن. من سعی کردم با سرعت بیشتری قدم بردارم و به سمت سنتنیک برم، پیش خودم امیدوار بودم قبل از اینکه اونها به من برسن خودم رو به اون محدوده رسونده باشم.
جایی که من زندگی میکنم، محدودهها معنای خاصی دارن.
همینطور نواحی.
و دستههای مردم.
در منطقهی هارلم، یک بچهی کوچیک تا وقتی که حواسش جمع باشه میتونه تقریباً به هر جایی بره و هر کاری دوست داره انجام بده. ولی وقتی که قدری بزرگتر میشه -یعنی تقریباً همسن من؛ دوازده ساله- شرایط در موردش تغییر میکنه.
اونموقع دیگه شما نمیتونین هرجا خواستین برین.
همچنین دستههای مردمی که توی خیابون ایستادن شما رو نگران میکنن. اونها مثل اعضای یک محفل هستن. بیشتر مواقع اونها پسرهایی هستند که دور هم جمع میشن و ندرتاً گروههایی از دخترها هم این کارها رو میکنن. هدفشون بیشتر تفریح کردنه، ولی گاهی این کار رو برای حمایت هم انجام میدن.
هر دارودستهای توی محلهی خودش دارای یک محدودهست. اگر شما اهل اون محله یا عضو اون دسته نباشین باید از اونجا دوری کنین.
وقتی کوچکتر بودم، دوستی به اسم کودی داشتم که در خیابون ۱۲۷ شرقی زندگی میکرد. با وجود اینکه من در قسمت غربی زندگی میکردم، ما تمام مدت در اون خیابون با هم بسكتبال و وسطی بازی میکردیم.»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه