کتاب هملت به روایت تارکوفسکی
معرفی کتاب هملت به روایت تارکوفسکی
کتاب هملت به روایت تارکوفسکی نوشتهٔ محمود صباحی است. انتشارات افراز این کتاب را منتشر کرده است؛. این کتاب بداههگوییهای نویسنده دربارهٔ هملت و سینمای تارکوفسکی است.
درباره کتاب هملت به روایت تارکوفسکی
کتاب هملت به روایت تارکوفسکی حاصل بداههگوییهایی زندهٔ محمود صباحی در پاسخ به پرسشهای یک دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی که او هدایت رسالهاش را بر عهده داشته است. موضوع رساله سینمای شاعرانهٔ تارکوفسکی و مسألهٔ هملت بوده است.
آندری تارکوفسکی با نام کامل «آندری آرسنیویچ تارکوفسکی» (به روسی: Андрей Арсеньевич Тарковский) در ۴ آوریل ۱۹۳۲ چشم به جهان گشود. او کارگردان، عکاس، نویسنده، تدوینگر و نظریهپرداز در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. او پنج فیلم اولش را در شوروی ساخت و دو فیلم آخر او بهترتیب در ایتالیا و سوئد فیلمبرداری شدند. از ویژگیهای فیلمهای او میتوان به معنویبودن با زمینهای متافیزیکی اشاره کرد. او مشهور به استفاده از برداشتهای بلند، نامتعارفبودن در ساختار دراماتیک و کاربرد هنرمندانه از تکنیک فیلمبرداری است. تارکوفسکی آخرین فیلمش با نام «ایثار» را در سال ۱۹۸۶ در جزیرهٔ گوتلند به مدیریت «سون نیک ویست» فیلمبرداری کرد. «ایثار» به جشنوارهٔ کن راه پیدا کرد و موفق به کسب جایزهٔ ویژهٔ هیئت ناقدان جشنواره شد. بسیاری از منتقدان، تارکوفسکی را پس از سرگئی آیزنشتاین مطرحترین سینماگر سینمای شوروی میدانند و او را فیلمسازی نخبهگرا میشمرند. تارکوفسکی در طول سالهای کارگردانی خود ۱۲ فیلم کوتاه و بلند ساخت. او در ۲۹ دسامبر ۱۹۸۶ درگذشت و در پاریس به خاک سپرده شد.
خواندن کتاب هملت به روایت تارکوفسکی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزههای ادبیات نمایشی و سینما و علاقهمندان به سینمای تارکوفسکی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هملت به روایت تارکوفسکی
«آقای پارسایی ترجمهٔ آقای ادیب سلطانی را برای اجرا «نه چندان سلیس، غیر روان و تماشاگرناپسند» دانستهاند. ایشان باید پاسخ دهند از چه روی و با چه صلاحیتی در مقام سخنگویی افکار عمومی قرار گرفته و این رسالت را بر دوش خود گذاشتهاند و از ذهنیت تماشاگر بهطرز شهودی آگاه شده و ترجمهٔ ادیب سلطانی را تماشاگرناپسند تلقی کردهاند. با پشتوانهٔ کدام نظرسنجی ایشان چنین حکمی صادر کردهاند؟! با این منطق ایشان همهٔ آثاری را که از زبانی تاریخی و پرطمطراق بهرهمندند، باید نامناسب برای اجرا تلقی کرد؛ مثلاً برای آثار بیضایی نباید هیچ صلاحیتی برای اجرا در صحنه متصور شد. بهنظر نگارنده استفاده از این «ترجمهٔ خاص و شخصی»- که البته منظور ایشان از شخصی بودن ترجمه بسیار مبهم است- از یک منطق محکم پیروی میکند و آن بر این دایر است که لحن دیالوگها و تفاوت آن با زبان مستعمل تماشاگر، آنان را از مباحثه کردن با بازیگر بر حذر میدارد. چرا که ارتباط و به قول عظیمی «شکستن دیوار نامرئی حایل بین صحنه و جایگاه تماشاگران» توسط بازیگر، احتمال ورود تماشاگر به جریان مونولوگ را فراهم میکند و در یکی از لحظات اجرا بازیگر رسماً از تماشاگر برای اظهار نظر دعوت میکند، که گویی کارگردان عامدانه خواهان این نیست و هدف او تنها واداشتن تماشاگر به تفکر است در رخدادی که بازیگر آن را به وجود میآورد. در همین راستا مفسر هملت، مهجورترین پرسشهای هملت را در برابر تماشاگر مطرح میکند: «آیا عشق راهنمای بخت و سرنوشت است یا بخت راهنمای عشق» و یا «انسان چیست اگر رامش و سود عمدهٔ عمرش تنها خفتن و خوراک خوردن باشد؟» واضح است که در اجرای صباحی جرح و تعدیلهایی در ترجمهٔ ادیب سلطانی صورت گرفته، اما قطعاً با ذکر دلایلی که بیان شد، انتخاب ترجمهٔ مذکور انتخاب موجهی است. تعمق در این ویژگی نیز برای آقای عظیمی مفروض است تا به «انگیزهٔ این انتخاب» پی ببرد، البته اگر تنها اشکالتراشی و نیشزدن مقصود غایی آن نباشد. دمی تأمل بر کارکرد این انتخاب مدبرانه توسط کارگردان، شاید باعث شود که جناب صدیقی نیز از تلقی کردن آن همچون یک ضعف بر اجرا دست شسته و مسوولیت «عدم ارتباط تماشاگر با بیانی فلسفی و فاخر» را بر دوش گارگردان نگذارد؛ البته اگر چنین تجربهای از سوی تماشاگر را محتوم در نظر آورده و آن را براساس نظرسنجی عمومی مستند کنیم که بهقطع چنین اظهار نظری بر هیچ نظرسنجیای دایر نبوده و تنها معلول نظر شخصی آقای صدیقی است که در فراگردی مشکوک همچون اظهار نظرهای عظیمی و پارسایی به تماشاگران خیالی نسبت داده میشود.»
حجم
۱۰۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
حجم
۱۰۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه