کتاب مردی از مریخ
معرفی کتاب مردی از مریخ
کتاب مردی از مریخ نوشتهٔ مارگارت اتوود و ترجمهٔ مهدیه مطهر است. نشر نیماژ این دو داستان کوتاه، معاصر و کانادایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب مردی از مریخ
کتاب مردی از مریخ (The Man From Mars) دربردارندهٔ دو داستان کوتاه، معاصر و کانادایی است. این داستانهای کوتاه را گواه صدای حیرتانگیز نویسندهٔ آن و سرشار از ماجراجوییهایی جذاب و هوش استثنایی اتوودی دانستهاند. مردان و زنان در آثار مارگارت اتوود هنوز نمیتوانند با هم ارتباط درستی بگیرند، هنوز در اتاقها و خانهها یا حتی دنیاهای متفاوت و جدا از هم زندگی میکنند. داستانها با نوعی فانتزی باورپذیر، طنز و خشونت غیرمنتظره، پیچیدگیهای روابط انسانی را آشکار میکند و شخصیتهایی را زنده میکند که عمیقاً ما را تحتتأثیر قرار میدهد، وحشت و خنده و شفقت و آشنایی را برمیانگیزد و بهطور چشمگیری نشان میدهد که چرا مارگارت اتوود یکی مهمترین نویسندگان انگلیسیزبان دنیا بوده است. این دو داستان «دختران دستافشان» و «مردی از مریخ» نام گرفته است.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب مردی از مریخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر کانادا و قالب دو داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره مارگارت اتوود
مارگارت اِلنور اتوود در تاریخ ۱۸ نوامبر ۱۹۳۹ در اتاوا در ایالت اونتاریوی کانادا به دنیا آمد. او شاعر، داستاننویس، منتقد ادبی، فعال سیاسی و فمینیست سرشناس کانادایی است. مارگارت اتوود (Margaret Atwood) بارها برای دریافت جوایز ادبی متعدد نامزد شده و بارها نیز جوایزی را دریافت کرده است؛ همچنین یکی از بنیانگذاران بنیاد نویسندگان کانادا و نیز از متولیهای بنیانگذاری جایزهٔ شعر گریفین است. اتوود دانشآموختهٔ رشتهٔ ادبیات انگلیسی، فلسفه و زبان فرانسوی است. از نوجوانی دریافت که به نویسندگی علاقه دارد. در بیشتر آثارش، زنانی را نمایش میدهد که مقهور پدرسالاری هستند؛ همچنین میکوشد توجهها را بهسمت فشار اجتماعی ناشی از ایدئولوژی پدرسالار جلب کند. برخی از آثار مارگارت اتوود عبارتند از:
رمان: «زن خوراکی»، «سرگذشت ندیمه»، «آدمکش کور»، «اوریکس و کریک» و «سال سیلاب».
مجموعه داستان کوتاه: «دختران رقاص»، «جنایت در تاریکی» و «استخوانهای خوب و جنایتهای ساده»، «مردی از مریخ».
مارگارت اتوود کتابهایی نیز بهعنوان شعر («گفتارهایی برای دکتر فرانکشتاین»)، کتابهایی در زمینهٔ ادبیات کودکان («حیوان خانگی آنا») و کتابهای غیرداستانی («در دنیاهای دیگر: علمی - تخیلی و تخیل انسان») نوشته و منتشر کرده است. از رمان «سرگذشت ندیمه» نوشتهٔ اتوود برای تولید فیلم سینمایی اقتباس شده است. فیلم سینمایی «سرگذشت ندیمه» (The Handmaid's Tale) در ژانر علمی - تخیلی و بهکارگردانی «فولکر اشلوندورف» در سال ۱۹۹۰ میلادی منتشر شد. فیلمنامهٔ این فیلم را هارولد پینتر، نمایشنامهنویس مشهور انگلیسی از رمان مارگارت اتوود اقتباس کرد و نوشت. مجموعهٔ تلویزیونی (سریال) آمریکایی «سرگذشت ندیمه» یا «قصهٔ ندیمه» در ژانر تراژدی و پادآرمانشهری از اواخر سال ۲۰۱۶ میلادی، تولید خود را آغاز کرد. سازندهٔ این سریال اقتباسی «بروس میلر» بوده است.
بخشی از کتاب مردی از مریخ
«خانم نولان گفت: «عجیب؟ دارم بهت میگویم که عجیب است. او همیشه کرایه را میداد؛ درست سروقت. حتی یک روز هم عقب نمیافتاد. چرا باید آشغال و کثافت را آنجوری یک گوشه کپه میکرد، درحالیکه میتوانست مثل آدمهای دیگر بریزدشان توی کیسه و ببرد بیرون؟ به نظر نمیآید بلد نبوده باشد. وقتی اسبابکشی کرد اینجا، خیلی روشن و شفاف به او گفتم که روزهای تخلیهی زباله کی است.»
«آن» گفت که اگر خانم نولان کار دیگری با او ندارد، برود، چون کلاسش دارد دیر میشود. دم در ورودی موهایش را چپاند زیر سربند مشمّایی. داشت باران ریزی میبارید؛ نه آنقدر شدید که به چتر نیازی باشد. راه افتاد و بهسرعت از خیابان دوطرفه عبور کرد.
«آن» فکری بود که بعداز آنکه خانم نولان با آن بالاپوش خانگی کمردار و گلدارش، فریادکشان مرد همسایه را تا پایین پلهها و توی خیابان تعقیب کرده و با جارو کتکش زده بود، مرد کجا میتوانسته رفته باشد. احتمالاً و دستکم در چشم او خانم نولان همانقدر وحشتناک بود که خودش برای خانم نولان، توجیهناپذیر. چرا این زن، این زن دیوانهی چاق، میخواهد شمهای از مهماننوازی بیگزندش را با جاروکوبیدن و دادوفریادکردن به اوج خود برساند؟
مرد همسایه و رفقایش بهراحتی زورشان به او میچربید، اما حتی به زورآزمایی با او فکر هم نکردند. حتماً خیلی ترسیده بودند. آنها چه قانون ممنوعهی ناگفتهای را شکسته بودند؟ آن آدمهای سرمازدهی مجنون بعدش چه کرده بودند؟
القصه، مرد همسایه دوستانی داشته. آنها از او مراقبت میکردند؛ دستکم برای مدتی معلوم. «آن» حدس میزد که این خودش کمکی بوده، اما چیزی که واقعاً روی دلش مانده بود یکجور حسرت کودکانه بود از اینکه دختران رقصنده را از نزدیک ندیده است. اگر از وجودشان اطلاع داشت، شاید حتی خطر بازکردن در را به جان میخرید. میدانست آنها دختران رقصندهی واقعی نیستند؛ احتمالاً فقط چند فاحشه بودند که از میدان اسکولی آمدهاند. خانم نولان از سر حسننیت بهعنوان رقصنده ازشان یاد کرده بود یا شاید بهخاطر تداعی ناخودآگاه واژهی عربی، کشورهای عربی بهطور کلی و مبهم. هیچوقت از این ماجرا سر درنیاورده بود؛ باوجود این آرزو میکرد کاش دیده بودشان. تمام این ماجراها در نظر جتسک جذاب میآمدند؛ علیالخصوص تصویر او که پشت به در داده بود و توی تاریکی شراب تلخ اسپانیولی مینوشید. وای که اگر جرئت نگاهکردن به آنها را داشت چقدر بهتر میشد.»
حجم
۱۹۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۱۹۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه