کتاب زندگی اینجوریه
معرفی کتاب زندگی اینجوریه
کتاب زندگی اینجوریه نوشتهٔ اندرو ماتیوس و ترجمهٔ ویدا دلیر است. نشر پندار تابان این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در حوزهٔ روانشناسی عمومی.
درباره کتاب زندگی اینجوریه
کتاب زندگی اینجوریه که با تصویرسازیهای اندرو ماتیوس منتشر شده، ۲۵ فصل دارد. این کتاب نخستینبار با عنوان «تکنسخهٔ کامیابی» با ترجمهٔ «وحید افضلیراد» توسط «انتشارات نسل نواندیش» و در سال۱۳۹۴ منتشر شد. این اثر در باب جنبههای روانشناسی راهورسم زندگی، خوشبختی و آرامش ذهنی سخن گفته است. عنوان برخی از فصلهای این کتاب عبارت است از «چه چیزی زندگی شما را کنترل میکند؟»، «شما آنچه را احساس میکنید به دست میآورید»، «وقتی همه چیز بد پیش میرود»، «بدن معجزهگون شما» و «ما همه به هم وصل هستیم».
خواندن کتاب زندگی اینجوریه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب روانشناسی عمومی (خوشبختی و آرامش ذهنی) پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زندگی اینجوریه
«چند بار این برای شما اتفاق افتاده است؟ شما داشتید تلاش میکردید تعیین کنید در سخنرانی چه بگویید یا مانده بودید کجا فایل گمشده را پیدا کنید. در دستشویی نشستهاید ـ حتی دیگر برای حل مسئله تلاشی نمیکنیدـ که یک دفعه ناگهان، جواب را مییابید.یا شاید هفتهها متحیر بودهاید که برای روز تولد مادرتان چه بخرید، زیر دوش در حال شامپو زدن هستید و بنگ! شما راه حل کامل را پیدا میکنید!
این راه حلها از فکر ناخودآگاه شما بیرون میزنند. ما پیشتر به این پرداختیم.
ذهن ناخودآگاه فقط زمانی درگیر میشود که ما آرام هستیم و برای بیشترمان، یکی از وقتهای معدودی که آرام هستیم در دستشویی است، در حقیقت، لازم است شما آرام باشید تا کارتان به سرانجام برسد.
این وظیفهٔ ذهن خودآگاه است که مسئله را مطرح و هدف گذاری کند. به غیر از این، ذهن خودآگاه ارزش محدودی دارد.
همهٔ ما به راهنمای درون و الهام اتصال داریم. ما میتوانیم به دریافت کمک از منبعی بالاتر از وجود فیزیکیمان دسترسی داشته باشیم. موضوع این نیست که شما با عبارتهایی نظیر خدا، منبع و حکمت نامتناهی راحت هستید یا نه، اما لازم است به صورت جدی درخواست کنید و به صورت جدی گوش بدهید. مکالمهٔ درونی همانند مکالمهٔ معمولی میان مردم است. برای دریافت کمک، لازم است شما نسبت به آن پذیرا باشید.
مشکل ایگو
تصور کنید من میخواستم به ایستگاه قطار بروم و شما را در خیابان متوقف کردم تا بگویم: «میتوانید به من بگویید کدام مسیر بهایستگاه قطار میرود؟ در واقع، من راه را خوب میشناسم و قبلاً خیلی موفقیتآمیز مسیرم به آنجا را پیدا کردهام و برای اینکه چرا اینجا هستم و هنوز آنجا نیستم، چند دلیل خوب دارم و خیلی کمک کسی را هم لازم ندارم، اما کنجکاوم ببینم «آیا شما به اندازهٔ من میدانید؟ در حقیقت، من الانم دارم خوب عمل میکنم و میتوانم خودم راه را پیدا کنم.»
آیا شما به من کمک میکنید به ایستگاه قطار برسم؟ احتمالاً نه!
من دارم تمام کارهایم را توجیه میکنم. من از قبل همه جوابها را دارم و به هیچ وجه گوش نمیکنم. ایگوی من بر سر راه است،اما اگر من برای سه روز در خیابانها سرگردان بودم و بعد تشنه و خسته تلوتلوخوران به سمت شما آمدم و گفتم: «من چطور به ایستگاه قطار میرسم؟» آن وقت چه؟
حالا من گرسنهٔ اطلاعات هستم. هیچ بهانهای نمیتراشم. نگران این نیستم که شما دربارهٔ من چه فکری میکنید. ایگوی من سر راه نیست. من در یک وضعیت عدم مقاومت کامل هستم. حالا دارم گوش میکنم. حالا شما میتوانید به من کمک کنید.
در زندگی روزمره، ما فقط وقتی میتوانیم کمک دریافت کنیم که نسبت به آن پذیرا هستیم. دربارهٔ هدایت درونی، الهام و بصیرت نیز همین طور است.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه