دانلود و خرید کتاب شهیدان زنده گروه نویسندگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب شهیدان زنده اثر گروه نویسندگان

کتاب شهیدان زنده

معرفی کتاب شهیدان زنده

معرفی کتاب شهیدان زنده

توضیحاتحکایت از حضور شهدا در دنیا پس از شهادت است که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است. در بخشی از این کتاب زندگینامه شهید می‌خوانیم: روزی که رضا شهید شد، تا سه روز پای حجله گریه می‌کرد. بعد هم گفت: من می‌روم جبهه. از رضا خواسته‌ام تا قبل از چهلم او شهید شوم... چهلم رضا بود که خبر شهادت حسن را آوردند. مادر رضا بسیار به او علاقه داشت. اصلاً نمی‌توانست دوری او را تحمل کند. مدتی بعد از شهادت رضا در بستر بیماری افتاد. لحظات آخرش را خوب به یاد دارم. گویی رضا را بر بالین خود می‌دید. ناگهان گفت: رضاجان، نگران نباش، فقط سرم درد می‌کند. سرم را روی زانویت بگذار، سرم را توی دستانت بگیر. این آخرین جملاتش بود. فردا شب که خوابش را دیدیم در جمع شهدا بود. خیلی زیبا شده بود. گفت: خیلی خوبم و درد ندارم. رضا کنار من است و مراقب من! همسرش می‌گفت: یک شب دخترم زهرا به شدت در تب می‌سوخت، از بس گریه کرد واقعی عاصی شدم. دیگر توان و قدرتی برای آرام کردن زهرا نداشتم. رو به عکس رضا کردم و گفتم: آقا رضا خسته شدم، خودت می‌دانی و این بچه! من که نمی‌توانم او را آرام کنم. جانماز رضا همیشه همانجا که نماز می‌خواند پهن بود و عبایش تاشده روی آن قرار داشت. زهرا را گذشتم روی زمین، کنار جانماز. از خستگی چشمانم روی هم افتاد. چشم که باز کردم، به خودم که آمدم دیدم خبری از صدای گریه زهرا نیست! از جا پریدم. زهرا کنار جانماز رضا آرام خوابیده بود. دست به پیشانی‌اش زدم، دیگر از آن تب سوزان هم خبری نبود. چشمم رفت به سمت جانماز، دیدم عبای رضا گویی پوشیده شده و دوباره روی جانماز افتاده!

راز کانال کمیل: روایت پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه
گروه نویسندگان
مصطفی (زندگی‌نامه و خاطراتی از سردار سرلشکر شهید حجت‌الاسلام مصطفی ردّانی‌پور)
گروه نویسندگان
مدافعان حرم
گروه نویسندگان
مسافر ملکوت
گروه نویسندگان
بیا مشهد
گروه نویسندگان
وصال
گروه نویسندگان
نوجوان پنجاه‌ساله
گروه نویسندگان
تا شهادت
گروه نویسندگان
مزد اخلاص: زندگی نامه و خاطرات شهید علی محمد صباغ زاده
گروه نویسندگان
علی ‌بی‌خیال
گروه نویسندگان
دیدار با ملائک: زندگینامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملک‌پور
گروه نویسندگان
قرار یکشنبه‌ها
گروه نویسندگان
علمدار
گروه نویسندگان
خدای خوب ابراهیم
گروه نویسندگان
برای قاتلم؛ زندگی‌نامه و خاطرات سردار عارف شهید حاج علی محمدی‌پور
گروه نویسندگان
مهمان شام
گروه نویسندگان
شهید گمنام ( ۷۲ روایت از شهدای گمنام و جاویدالاثر)
گروه نویسندگان
مهر مادر
گروه نویسندگان
همسایه پیامبر (ص): زندگی‌‌نامه و خاطرات شهید داوود دانایی
گروه نویسندگان

نظرات کاربران

گمنام
۱۳۹۹/۰۲/۳۱

حتما مطالعه کنید زندگی تونو انشاالله تغییر میده ممنون از شهدا ❤ چقدر اشک ریختم و حالم منقلب شد به دوستان پیشنهاد میدم داستان هر شهیدی رو که خواندید به روح آن شهید عزیز فاتحه و صلواتی نثار کنید/ ⚘ اللهّم صلّ علی محمّد

- بیشتر
Ali Vojdani
۱۳۹۸/۰۱/۰۴

کاش پایانی نداشت... عالی

منمشتعلعشقعلیمچکنم
۱۳۹۸/۰۵/۱۵

سلام و درود خدا بر شهدا...حکایت 40 بزرگوار....شادی روحشان صلواتی هدیه کنید...

Benyamin
۱۳۹۷/۰۷/۰۴

عالیییییییییی

لیلا اردشیری
۱۳۹۷/۱۱/۰۷

عالی بود

آیه
۱۳۹۹/۰۲/۱۲

شهدا زنده اند الله اکبر عالی بود👌👌

مریم
۱۳۹۸/۱۲/۱۸

عالی بود

maryam.a
۱۳۹۹/۰۷/۲۹

خییییییلی عالی بود...کاش همه یکبار این کتاب رو میخوندن تا بیشتر به شهدا و زنده بودنشون اعتقاد پیدا میکردن. ای کاش شهدا یه نگاهی هم ب زندگی ما بکنن...

هامان
۱۳۹۹/۰۲/۲۰

منم دعا کنید جا نمونم😭😭

کاربر ۱۴۴۰۲۰۸
۱۳۹۹/۰۵/۱۱

کتاب بسیار جالب و تاثیرگذاری بود

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۵۲)
شهدا زنده‌اند و حضور دارند، مشکل از ماست که خودمان را فراموش کرده‌ایم.
erfan
پدر شهید می‌گفت: مردها، غصه‌ها را بروز نمی‌دهند، غم هاشون در دلشان، دلتنگی هاشون، از چروک روی پیشانی و از سپیدی موهاشان می‌شود فهمید. اگر اهل درد باشی، اهل انتظار ... می‌فهمی حال یک مرد منتظر چیست.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
شهادت باختن و از دست دادن نیست، بلکه یافتن و به دست آوردن است.
وهب حسینی
یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچه‌ها خواستم یک لیوان آب بدهد. بعد آب را روی قبور مطهر شهدا پاشیدم ... یکباره تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد!!! عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمی‌شود!
دِلنشان
هم در همین قضیه انتخابات سال ۸۸ که بحث‌هایی در داخل خانواده‌ها پیش آمده بود و اختلافات سیاسی به داخل خانه‌ها کشیده شده بود. خواب دیدم که جایی رفته‌ام. گروهی در دو اتاق تو در تو دور هم نشسته اند. کاظم هم گوشه‌ای نشسته و با قاطعیت صحبت می‌کرد. من که رفتم با لبخندی به من فهماند که متوجه آمدنم شده است. من در این دلشوره بودم که جریانات سیاسی دارد به فروپاشی خانواده‌ها می‌انجامد. در جمع نشستم، کاظم که از دل ما آگاه بودگفت: «مگر ما مرده‌ایم؟ ما زنده‌ایم. شما بروید هدفتان را ادامه دهید. مگر نمی‌گویند که «شهیدان زنده‌اند الله اکبر» ما حواسمان به همه چیز هست، بگذارید همه اینها بگذرد، بلدیم کجا بایستیم.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
بعد از ساعت‌ها جستجو، قبر شهید را پیدا کردم. برایم خیلی عجیب بود. همه چیز مثل خوابی بود که دیده بودم. باتعجب جوانی را دیدم که آنجا نشسته بود. برای اینکه مطمئن شوم، از او سؤال کردم: ساعت چند است؟ وقتی خواست جواب بدهد، چهره‌اش را دیدم، خودش بود. در فکر بودم که این ماجرا چطور ادامه پیدا خواهد کرد که ناگهان خانمی دستش را روی شانه‌ام گذاشت. یکباره پریدم. بعد از سلام و احوال پرسی از مجرد بودنم سؤال کرد. هنگامی که مطمئن شد مجرد هستم، آدرس گرفت تا برای پسرش (همان جوان) به خواستگاری بیایید. من هم آدرس دادم و چند روز بعد آمدند. بدون هیچ مشکلی ازدواج کردیم...
s.latifi
شهادت باختن و از دست دادن نیست، بلکه یافتن و به دست آوردن است.
وهب حسینی
شهید جان می‌دهد تا جان دهد! جانی تازه به تن مردگان. شهید جریان خونی است در دل اجتماع. شهید به اجتماع زندگی می‌دهد. پس شهید نمرده، زیرا مرده نمی‌تواند زندگی دهد. شهید تاریخ را می‌سازد، پس زنده است. زیرا فقط زنده می‌تواند تاریخ را بسازد.
وهب حسینی
می‌گفت: از دست شما راضی نیستم. شما که حجابت، خدا را ناراضی کرده.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
این فرموده قرآن است: «کشته شدگان در راه خدا را مرده نپندارید، بلکه آن‌ها زنده‌اند و نزد خدا روزی می‌خورند ولی شما درک نمی‌کنید.» من قرآن را باور دارم. شهید زنده است.
منمشتعلعشقعلیمچکنم

حجم

۱۲۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۲۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۹,۰۰۰
۴۰%
تومان