دانلود و خرید کتاب سوفار زرین نیلوفر نیک بنیاد
تصویر جلد کتاب سوفار زرین

کتاب سوفار زرین

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سوفار زرین

کتاب سوفار زرین نوشتهٔ نیلوفر نیک بنیاد است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای نوجوانان نوشته شده است.

درباره کتاب سوفار زرین

کتاب سوفار زرین یک رمان ایرانی را در ۲۴ فصل و برای نوجوانان در بر گرفته است. این رمان شما را با «کیان» آشنا و همراه می‌کند. او در ابتدای این اثر باید از خواب بیدار شود و روزش را شروع کند.

خواندن کتاب سوفار زرین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سوفار زرین

«دستگاه ارتباط با قلعه را یواشکی به سالن اجتماعات مدرسه برده بودند. نه چهل تا تخم عقاب نورانی را بدون جلب توجه مأمورهای شبگرد و امنیتی می‌شد به کارگاه آورد و نه مقام مهمی مثل جم را همراه دو تا عقاب غول‌پیکر می‌توانستند وسط یک کارگاه فسقلی ظاهر کنند.

کیان، مزدک، آنا و آقای باستی که حالا از شدت اضطراب سرفه‌هایش دو برابر شده بود، توی سالن اجتماعات مدرسه منتظر بودند تا یک ربع بگذرد و ساعتی که کیان و جم با هم قرار گذاشته‌اند، برسد. طبق قرار در این ساعت جم همراه دو عقاب اسطوره‌ای و شیپور طلایی‌اش، کلاهی که کیان دفعهٔ قبل برایش برده بود را روی سر می‌گذاشت و آمادهٔ سفر به این دوره می‌شد.

سیزده دقیقه گذشت. مزدک حتی جرأت سؤال‌پرسیدن هم نداشت. با ترس و لرز گفت: «دو دقیقه تا اعزام. آماده هستید قربان؟»

جوابی نیامد. کیان کلاه را از سر مزدک برداشت و روی سر خودش گذاشت: «کیان هستم. آماده اعزام هستید؟ همه چیز مرتبه جناب جم؟»

صدایی از آن طرف گفت: «چه کار می‌کنی پس پسرک؟»

کیان رو به بقیه که از شنیدن صدای جم توی شوک بودند لبخند زد و دوباره کلاه را روی سر مزدک گذاشت. مزدک با صدای لرزان شروع به شمارش کرد: «انجاااام عملیااااات یک، انجججام عملییییات دو، انجامممم عملیاااات سه... بومب!»

این‌بار صدای بومب برای ترکیدن چیزی نبود. صدای برخورد تخت جم با کف سالن بود که همه را شوکه کرد. جم با تخت بزرگ شاهی‌اش، طناب‌هایی جلوی پایش، دو عقاب بسیار بزرگ نیلی‌رنگ روی دسته‌های تخت، شیپور بزرگ و زیبایی که در دست داشت، عصای سر طلایی‌اش و با یک کلاه آهنی روی سرش که اصلاً به ردای سرخش نمی‌آمد، درست وسط سالن اجتماعات ظاهر شده بود.

بچه‌ها و آقای باستی که هنوز باورشان نشده بود خود خود جم، مهم‌ترین مقام قلعه، حالا روبرویشان نشسته، همان‌طور مات و متحر زل زده بودند به او، اما یک‌دفعه به تقلید از کیان تا کمر خم شدند و بعد از کیان، جملهٔ «درود بر جم شکوهمند» را تکرار کردند.

جم از تختش بلند شد، کلاه آهنی را از روی سرش برداشت و روی اولین صندلی سالن گذاشت: «این همه تخت‌گاه برای نشستن کیست؟»

هنوز کسی جوابش را نداده بود که با شنیدن صدای بال‌بال زدن عقاب‌ها سرش را به عقب برگرداند. آن‌قدر از دیدن چهل تخم آبی عقاب تعجب کرده بود که اگر بال داشت مثل آن‌ها بال‌بال می‌زد و فضا را به‌هم می‌ریخت. به طرف تخم‌ها رفت. آرام دستش را به سمت یکی از آن‌ها برد و وقتی از گرما و نور و واقعی‌بودنشان مطمئن شد، لبخندی زد و شیپورش را به طرف کیان گرفت: «این هم از شیپور طلایی. همین اندازه نیک درست کن پسر جان.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

حجم

۶۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۸,۱۰۰
۷۰%
تومان