کتاب خرگوش کوچولو خرس را بیدار نکنی!
معرفی کتاب خرگوش کوچولو خرس را بیدار نکنی!
کتاب «خرگوش کوچولو خرس را بیدار نکنی!» نوشتۀ استیو اسمالمن و ترجمۀ شیما شریفی است و انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده است. خرگوش کوچولو خرس را بیدار نکنی! داستانی شیرین و جذاب دربارۀ جشن آغاز بهار است.
درباره کتاب خرگوش کوچولو خرس را بیدار نکنی!
قصهها مزایای بیشماری دارند و برای همۀ افراد قابلدرک و فهم هستند. مطالعهٔ داستانها، چه خیالی باشند و چه واقعی، یکی از بهترین راههای انتقال دانش و تجربه، افزایش آگاهی و آموزش مهارتها برای زندگی موفقترند. کودکان از طریق داستانها رشد میکنند، موارد زیادی را یاد میگیرند و نسبت به مسائل آموزشی واکنش بهتری نشان میدهند. آموزش در حین خواندن آموزش غیرمستقیم نام دارد و کودکان بدون اینکه بدانند نکات زیادی را میآموزند. آموزشها میتواند مهارتهای زندگی، هنجارها و رفتارهای درست باشد یا مطالب و حقایق علمی دنیای اطراف. این آموزشها چون بهصورت داستان برای کودکان خوانده میشود، ضمن سرگرمکردن و پرکردن اوقات فراغتشان، در ذهنشان باقی میماند.
داستان خرگوش کوچولو خرس را بیدار نکنی! از جایی آغاز میشود که فصل بهار آغاز شده است و حیوانات جنگل که از آمدن بهار خوشحال هستند، تصمیم دارند جشنی در سوراخ کندۀ پیر برگزار کنند اما میبینند که خرس خیلی بزرگی در آن سوراخ خوابیده است. آنها میدانند که اگر کسی خرس را بیدار کند، او عصبانی و خطرناک میشود برای همین تصمیم میگیرند بدون سروصدا مقدمات جشن آغاز بهار را آماده کنند. به نظر شما همه چیز آرام و ساکت پیش میرود؟ آیا واقعاً خرس آنقدر ترسناک است؟ اصلاً چرا خرس هنوز خوابیده است؟ مگر خرسها به خواب زمستانی نمیروند و آمدن بهار بیدار نمیشوند؟ خرگوش کوچولو خرس را بیدار نکنی! داستانی زیبا دربارۀ شادی، همدلی، همکاری و همراهی است و به همراه تصاویر بسیار زیبا و جذاب احساس خوبی به کودکان منتقل میکند.
خواندن کتاب خرگوش کوچولو خرس را بیدار نکنی! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کودکان و علاقه مندان به ادبیات کودک پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خرگوش کوچولو خرس را بیدار نکنی!
«اولین روز بهار بود، بهترین روز سال.
اما چرا همۀ حیوانها از ترس میلرزیدند؟
صدای ترسناکی بلند و بلندتر میشد. حیوانها با ترسولرز بهطرف صدا رفتند. خرس خیلی بزرگی را دیدند که در سوراخ کندۀ پیر خوابیده است. همه با ناراحتی گفتند: وای! نه، امروز، روز مهمانی ماست!
حالا با وجود او چطور با برای مهمانی آماده شویم؟ خرگوش قهوهای کوچولو فریاد زد: من او را بیدار میکنم.
همه آرام گفتند: هیس! نه، نه، لطفاً او را بیدار نکن.»
حجم
۷٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲ صفحه
حجم
۷٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲ صفحه