کتاب فلسفه هنرهای دینی
معرفی کتاب فلسفه هنرهای دینی
کتاب فلسفه هنرهای دینی نوشتهٔ گوردون گراهام و ترجمهٔ محمدرضا ابوالقاسمی است. نشر نی این کتاب در حوزهٔ فلسفهٔ هنر را منتشر کرده است.
درباره کتاب فلسفه هنرهای دینی
دین و هنر پیوندهای پیچیده و پرتنشی با یکدیگر دارند. از یک سو، برخی ادیان ریشههایی الهیاتی برای آفرینش هنری یافتهاند و برخی دیگر به دلایل الهیاتی هنرها را از خود راندهاند. از دیگر سو، مفهوم هنر نیز طی قرون متمادی تحولات تاریخی عمیقی را از سر گذرانده است و آنچه روزگاری هنر دینی به شمار میآمد رفتهرفته از حیطٔ هنرهای زیبا به حوزهٔ هنرهای کاربردی رانده شد. گوردون گراهام در کتاب فلسفه هنرهای دینی با تکیه بر تاریخ هنر و زیباشناسی فلسفی، مسیری تاریخی را ترسیم کرده که هنرها طی آن خود را از سیطرهٔ دین میرهانند. او در گام بعد، به مفهومسازی بستری فرهنگی پرداخته که هنر دینی در آن قرار میگیرد. کتاب «فلسفهٔ هنرهای دینی» (Philosophy, art, and religion: understanding faith and creativity) هنر دینی را در زیباشناسی زندگی روزمره میگنجاند. فصلهای بعدی بهصورت نظاممند هریک از هنرهای مقدس را بررسی میکند. نویسنده بهکمک طیف وسیعی از مثالهای روشنگر نشان داده است که آثار هنری چگونه میتوانند بر ایمان دینی مؤثر باشند و محتوای دینی چگونه میتواند به آثار هنری ابعاد عمیقتری ببخشد.
خواندن کتاب فلسفه هنرهای دینی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ هنر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فلسفه هنرهای دینی
«پس بهحق میتوانیم چنین نتیجه بگیریم که استفاده از موسیقی، ادبیات، نقاشی، تندیس، معماری و شعر برای مقاصد دینی و اهداف روحانی بسیار قدیمی است. در عین حال، استفاده و توسعهٔ هنرها برای اهداف جمعی دیگر ــ همبستگی اجتماعی، اقتدار سیاسی، گسترش امپراتوری و فتوحات نظامی ــ نیز بخش مهمی از توسعهٔ تاریخی آنها بوده است. جهان تعداد زیادی آثار هنری دارد که منشأ و اهداف آنها نه دینی یا حتی روحانی بهمعنای موسّع، بلکه سیاسی است، مثلاً دژها و کاخها، پرترههای سلطنتی، مناظر، موسیقی نظامی و شعر میهنی. چهبسا بگویند این اهداف بدیل در دورهٔ رنسانس شتاب بسیار گرفت، یعنی طی قرن پانزدهم و شانزدهم که جهانِ لاهوتی قرون وسطایی عقب نشست و فرهنگ اروپایی دوباره از اومانیسم جهانهای باستانی یونان و روم الهام گرفت. سبکهای کلاسیک، اسطورهها و افسانهها و قطعات شکستهٔ پیکرهها، موضوعاتی جدید ولی عمدتاً غیردینی را در اختیار صنوف مختلف هنرمندان قرار میداد. در همین حال، رونق فزایندهٔ اقتصادیْ بازاری روبهرشد برای آثار نقاشان، معماران، نمایشنامهنویسان و موسیقیدانان ایجاد کرد که هزینههایش را حامیانی میپرداختند که مبالغ هنگفتی از تجارت و تولید به دست آورده بودند.
ازقضا، شاید تحولات درون کلیسای مسیحی به این تغییر کمک کرده باشد. در حالی که رغبت به «سکوتِ» منزّه از شعر و موسیقی بهترین شیوهٔ تفکر و تعمق در امر الهی و گرایشی رایج در کلیسای شرق و غرب بود، اصلاحطلبان پروتستانِ قرن شانزدهم بهواسطهٔ دغدغهٔ تطهیر کلیسا از آنچه زخارف کافرکیشی میدانستند، تخریب نقاشیها، مجسمهها، شیشههای رنگی، اجزای محراب و غیره را ترغیب میکردند. آنها معتقد بودند که همهٔ اینها به شرک منجر شده و قدرت و جذابیت اشیای زیبا مؤمنان عادی را از عبادت درست روحانی ــ پرستش خدا ــ منحرف کرده و خود به عبادت تبدیل شده است. این دغدغهٔ اصلاحطلبان ادامهٔ همان نگرانی شمایلشکنان قرن هشتم بود که به استفاده از شمایلها در عبادت کلیسای شرقی حمله کرده بودند. همراه با تأکید پروتستانها بر مرجعیت انحصاری کتاب مقدس، اصلاحطلبان پروتستان عملاً ممنوعیت «صور مجسّم» نزد یهودیان باستان در دومین فرمان از ده فرمان تفویضشده به موسی در کوه سینا را پذیرفتند و تأیید کردند. درواقع، این ممنوعیت غالباً به مواردی فراتر از تصاویر گسترش یافت. بدگمانی پروتستانها به هنرهای دیگر نیز سرایت کرد و مثلاً در جایگزینی موسیقی چندصدایی مجلل عشای لاتین با سبکهای بسیار سادهتر موسیقی کلیسایی، و ساخت ساختمانهای سادهتر برای تجمع عبادی تجلی یافت.»
حجم
۲۶۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۸ صفحه
حجم
۲۶۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۸ صفحه