محمدعلی ابطحی | بیوگرافی، دانلود و خرید کتاب‌های الکترونیکی و صوتی

محمدعلی ابطحی

زندگینامه و معرفی کتاب‌های محمدعلی ابطحی

محمدعلی ابطحی (Mohammad-Ali Abtahi) روحانی و سیاستمدار اصلاح‌طلب ایرانی، در ۷ بهمن ۱۳۳۸ در مشهد به دنیا آمد. او از فعالان سیاسی دوران انقلاب ۱۳۵۷ و در دولت‌های هفتم و هشتم سید محمد خاتمی، ریاست دفتر رئیس‌جمهور و معاونت حقوقی و مجلس را بر عهده داشت. ابطحی پس از انقلاب و به دلیل حمایت از مهدی کروبی در انتخابات ۱۳۸۸ دستگیر شد. او هم‌اکنون رئیس مؤسسه‌ی بین‌المللی گفتگوی ادیان است و به عنوان وبلاگ‌نویس نیز فعالیت می‌کند.

بیوگرافی محمد علی ابطحی

سید محمدعلی ابطحی در ۷ بهمن سال ۱۳۳۸ در مشهد متولد شد. او فرزند اول سید حسن ابطحی و سیده زهرا هاشمی‌نژاد (خواهر سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد) است. طبق روال خانوادگی، او هم پس از تمام‌شدن تحصیلات ابتدایی، به سمت علوم دینی رفت و در سال ۱۳۵۵ به مقطع خارج فقه رسید.

ابطحی در سن ۱۵ سالگی فعالیت‌های سیاسی خود را شروع کرد. مثل بسیاری از نوجوانان آن زمان، او هم در گیرودار انقلاب تلاش می‌کرد کاری کند و مؤثر باشد. نوجوانان در آن روزگار از هیچ کوششی دریغ نمی‌کردند. برخی مغازه‌های مشروب‌فروشی را به آتش می‌کشیدند، برخی شبانه اعلامیه پخش می‌کردند و محمدعلی ابطحی هم در این برهه یک ماشین‌تحریر از گروهی سیاسی سرقت کرد و به همین خاطر توسط ساواک دستگیر شد. البته به علت نرسیدن به سن قانونی آزاد شد و مجدداً به فعالیت پرداخت، تا این‌که در سال ۵۷ بار دیگر دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. اتفاقات شهریور ۵۷ باعث آزادی او از زندان شد.

محمدعلی ابطحی در اواخر سال ۱۳۵۷ با دخترعمه‌اش، فهیمه موسوی‌نژاد ازدواج کرد و حاصل این ازدواج سه دختر به نام‌های فائزه، فاطمه و فریده است. ابطحی پس از انقلاب مدیر برنامه‌های صداوسیمای مشهد شد و مدتی در شیراز هم مدیرکل صداوسیما بود و بعد به تهران منتقل شد و مدیر رادیو ایران شد. او عقیده دارد که علاقه‌اش به این حوزه ریشه در گذشته دارد. ریشه در روزگاری که عاشق عکاسی و فیلم‌برداری بود. او از خاطرات زمانی می‌گوید که یک دوربین در مشهد خرید و به همراه دوستش وارد حرم شد. آن زمان نمی‌دانستند عکس‌گرفتن در حرم ممنوع است یا نه. در سقاخانه، دری باز دیدند. وارد شدند و از پله‌ها بالا رفتند. ناگهان خود را کنار گنبد دیدند هر چه توانستند عکس گرفتند آخر هم بااینکه آن‌ها را به زور بیرون کردند، ولی دوربین و عکس‌ها را توانستند نگه دارند. او از روزگاری که یک دوربین فیلم‌برداری خریده بود هم می‌گوید. دوربین کوچکی که فیلم‌های سه‌دقیقه‌ای می‌گرفت. خودش می‌گوید: «شاید همین باعث شد که در آخوندهای انقلابی، بعد از انقلاب تنها گزینه‌ای که طبیعی بود برود در رادیو و تلویزیون من باشم.»

فعالیت‌ها

وی فقط به‌عنوان مدیر، به فعالیت مشغول نبود. او در دورانی به کار نویسندگی در رسانه نیز پرداخت. زمانی که مطلب و نویسنده در رادیو کم بود، وی به‌عنوان نویسنده به فعالیت پرداخت و پس از مدتی تصمیم گرفتند که سمت مدیریتی را به او بدهند. چند سالی که در رادیو و تلویزیون مشهد مشغول به کار بود حقوقی دریافت نمی‌کرد و فقط در تلاش بود تا بتواند از عهده‌ی مدیریت این سازمان به‌خوبی برآید. وقتی وارد صداوسیمای شیراز شد هم به تلاش خود ادامه داد. او درباره‌ی آن روزها خاطرات زیادی دارد و چیزی که بسیار به یاد دارد این است که برای موسیقی ایران تلاش زیادی کرد. از نظر خودش مهم‌ترین کاری که کرد برمی‌گردد به زمان حضور در رادیو و تلویزیون شیراز. وقتی مدیران شهرستان به تهران دعوت شدند به آن‌ها خبر دادند که موسیقی باید از رادیو حذف شود. گفته شد از اول ماه آینده، پخش هر نوع موسیقی (که به معنای سرودهای آن زمان بود) ممنوع می‌شود. وی دراین‌رابطه اعتراض کرد و پیگیری بسیاری انجام داد. نزد افراد سرشناس زیادی رفت و سرانجام پس از دوندگی‌ها و تلاش‌های فراوان موفق شد این قانون را حذف کند.

فعالیت‌های سیاسی او به‌مرور بیش‌ازپیش ادامه یافت. مدتی در لبنان به‌عنوان نماینده‌ی سازمان صداوسیما فعالیت کرد. در دولت هفتم رئیس‌دفتر رئیس‌جمهور شد. در فاصله‌ی سال‌های ۸۰ تا ۸۳ به‌عنوان معاون امور حقوقی و مجلس رئیس‌جمهور فعالیت کرد و از ۸۳ تا ۸۴ نیز مشاور رئیس‌جمهور بود.

او پس از سال‌ها فعالیت درزمینه‌ی سیاسی به خواندن رمان علاقه پیدا کرد. گویی عشق به هنر همچنان در گوشه‌ای از ذهن و فکر او قرار داشت و فقط منتظر رسیدن زمان مناسب بود. خودش درباره‌ی شروع خواندن می‌گوید: «زمانی شروع کردم به رمان خواندن. تقریباً رمان‌های معروف دنیا را خواندم و در قالب قهرمان داستان درمی‌آمدم. رمان ایرانی کم خواندم. طوری در رمان‌خوانی روان شده بودم که «صدسال تنهایی» را بدون این‌که اشتباهی در نسل‌ها داشته باشم و نیاز باشد به صفحات قبل مراجعه کنم جلو می‌رفتم. «زوربای یونانی» و «مسیح باز مصلوب» از رمان‌های موردعلاقه‌ی من بودند.»

ابطحی معتقد بود با خواندن رمان‌ها توانست خودش را پیدا کند. خواندن داستان‌ها و غرق‌شدن در شخصیت‌های آن‌ها باعث شده بود او قدم‌به‌قدم به شناخت خود برسد و زمانی متوجه شد که چقدر به نوشتن علاقه دارد. البته این کار را بدون گذراندن دوره و دانش لازم انجام نداد. او از سوی یکی از دوستانش به کارگاهی معرفی شد و در آن کارگاه در کنار ۶ نفر دیگر شروع به یادگیری کرد. فضای کارگاه، وی را بیشتر علاقه‌مند به نوشتن کرد و همین که هر جلسه باید چیزی می‌نوشت هم تأثیر مثبتی بر روند کار وی گذاشت. همین شد که کم‌کم به سمت نوشتن داستان رفت و پس از مدتی کتاب‌هایی به چاپ رساند.

نگاهی به کتاب‌ها و آثار محمدعلی ابطحی

آثار او فارغ از موضوع و محتوا، بسیار روان و قابل‌فهم نوشته شده‌اند. داستان‌، خواننده را با خود همراه می‌کند و نمی‌گذارد گرد کسالت بر ذهنش بنشیند. درست است که ابطحی یک رمان‌نویس ماهر نیست و نمی‌توان به وی در این زمینه لقب حرفه‌ای داد، اما می‌توانید با خواندن رمان‌های او می‌توانید شخصیت خیال‌پرداز، نوآور و البته باشهامت وی را درک کنید. امیریوسفی در نقد وی نوشته است: « او را می‌توان از جمله افرادی دانست که همواره در پی شکستن مرزهای واقعیات مشهود و نامشهود بوده است. همواره تلاش داشت تا آنچه که مردم نمی‌بینند، در معرض دیدشان قرار دهد. او به کاوش در پنهان‌ها پرداخته و پشت پرده‌ها را آشکار می‌کند، درحالی‌که واقعیات مرموز و اسرارآمیز را افسون‌زدایی می‌نماید.»

از وی چندین کتاب منتشر شده است که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از «کرونا و دیگر شیاطین» و «گذرخان»

کرونا و دیگر شیاطین

کتاب «کرونا و دیگر شیاطین» خاطرات روزگار کرونا را به تصویر می‌کشد. نویسنده با زبانی روان و سبکی جذاب، از روزهایی می‌گوید که اخبار غیررسمی به مراتب بیشتر از خبرهای رسمی مورد اعتماد قرار می‌گرفت. این کتاب روایت‌گر دوره‌ای است که مردم به طور جمعی در تلاش بودند تا واقعیت ورود کرونا را انکار کنند، امیدوار بودند که این بحران خود از بین برود و هیچ‌گاه به سراغشان نیاید. کتاب کرونا و دیگر شیاطین به‌خوبی توانسته است خاطرات آن روزگار را در قالب کلمات ثبت کند و ازاین‌حیث ماندگاری تاریخی دارد. آیندگان می‌توانند این کتاب را دست بگیرند، بخوانند و متعجب به آدم‌هایی فکر کنند که در تاریخ و روزهای ثبت‌شده‌ی روی صفحات، حضور داشتند و این مشکلات را از سر گذراندند.

محمدعلی ابطحی درباره‌ی این کتاب می‌گوید: « امید است که حال و هوای دو ماه اول کرونا برای تاریخ به یادگار بماند، همان روزهایی که همه‌ی ما در تلوتلو خوردن بودیم. روزهایی که هر کدام از ما در تلاش بودیم تا با شرایط جدید سازگار شویم. وقتی خاطرات آن روزها را در اینستاگرام می‌نوشتم، بسیاری پیشنهاد می‌کردند که این فصل مهم از تاریخ باید ثبت و منتشر شود تا نسل‌های بعدی از آن باخبر شوند..»

ابطحی خاطرات را از روز یکشنبه ۱۱ اسفند ۹۸ شروع کرد و در بازه‌ای دو ماه به ثبت خاطرات پرداخت. این کتاب را انتشارات روزنه در سال ۱۳۹۹ به چاپ رساند.

گذر خان

کتاب «گذر خان» رمانی جذاب است که خواننده را به درون حوزه ‌یعلمیه قم و محافل روحانیون می‌برد. داستان حول پسری می‌چرخد که پدری نابینا و روضه‌خوان دارد و به اجبار همراه او به مجالس مختلف می‌رود، از روضه‌های زنانه و مردانه تا محافل مراجع تقلید. «گذر خان» که نام محله‌ای معروف در قم است، به زندگی روزمره‌ی روحانیون و مناسبات آنان در گذشته پرداخته و به ابعاد تاریخی و سیاسی این دوره می‌پردازد. محمدعلی ابطحی درباره‌ی این رمان گفته است که فضا و روایت آن به یاد خاطرات پیش از انقلاب نوشته شده، اما شخصیت اصلی آن از ذهن خود او شکل گرفته است.