کتاب از کرونا و دیگر شیاطین

کتاب الکترونیکی «از کرونا و دیگر شیاطین» از سیدمحمدعلی ابطحی  انتشارات روزنه. این کتاب را می‌توانید از طاقچه دریافت کنید.

کتاب از کرونا و دیگر شیاطین خاطرات روزهای کرونایی ایران به روایت محمدعلی ابطحی است. این کتاب در نشر روزنه چاپ شده است. در این اثر نویسنده خاطرات خود را با زبانی طنز بیان کرده و با همین لحن از اخبار و رویدادهای آن روزها می‌گوید و به شرایط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نیز انتقادهایی می‌کند.

درباره کتاب از کرونا و دیگر شیاطین

محمدعلی ابطحی خاطرات روزانه‌ا ش در زمان شیوع کرونا را با زبان طنز و طعنه و لطیفه‌های متداول دوران کرونا به نگارش درآورده و علاوه‌بر مشاهدات اجتماعی خود، گریزی به دنیای سیاست و رجال سیاسی نیز زده و حاشیه‌هایی از رویدادها و وقایع خبری که در این دوران به‌طور برجسته جلوه نمودند نیز ارائه کرده است. به‌سبب قالب نگارش کتاب که خاطره‌نویسی و روزمره‌نگاری بوده، فضای کتاب صمیمی و گرم و به‌‌دور از تکلف است.

زمانی که محمدعلی ابطحی نگارش این خاطرات را آغاز کرد، هرگز گمان نمی‌برد که به چنین معضل جهانی و دراز‌مدتی تبدیل گردد و این بیماری را نیز یک مهمان چند‌روزه تصور می‌کرد. غافل از اینکه این مهمان آمده که بماند و قصد رفتن هم ندارد! تا جایی که نویسنده به نوشتن از کرونا و دیگر شیاطین هم خاتمه می‌دهد و ویروس مدت‌های طولانی گریبانگیر مردم است.

این فعال سیاسی و فرهنگی، به بهانهٔ انتشار کتاب از کرونا و دیگر شیاطین، متن زیر را در صفحه شخصی‌اش منتشر کرد:

«از روزی که کرونا رسما اعلام شد، هر روز خاطرات روزانه نوشتم. آن موقع گمان می‌کردیم مهمان چند روزه است. دو ماه هر روز نوشتم که فهمیدم ما ول کردیم ولی کرونا قصد ول کردن ندارد. مجموعه آن خاطرات را در کتابچه‌ای، نشر روزنه منتشر کرده است. نوع نگاه روزانهٔ ابتدای کرونا، سیاست، طنز، جوک‌هایی که متداول بود و تماس با آدم‌های سیاسی بود. حاشیه بر وقایع و اتفاقات خبری روزانه و ... در این خاطرات است که هرچه بگذرد، شاید تاریخی‌تر شود. خلاصه از باب این‌که هیچ عطاری نمی‌گوید دوغ‌مان ترش است، کتاب خواندنی شده است.»

درباره محمدعلی ابطحی

این وبلاگ‌نویس، سیاستمدار و نویسنده روحانی در سال ۱۳۳۸ در مشهد به دنیا آمد. او طبق سنت خانوادگی بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی به مدرسه علوم دینی رفت و در سال ۱۳۵۵ خارج فقه را با موفقیت پشت سر گذاشت. سیدمحمدعلی ابطحی در سال ۱۳۵۸ به‌عنوان مدیر برنامه‌های صداوسیمای مشهد فعالیت خود را آغاز کرد و تا سال ۱۳۶۷ در این رشته فعالیت خود را ادامه داد.

وی در دوران وزارت محمد خاتمی معاون بین‌الملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد و بعد از استعفای خاتمی او هم از سمت خود بیرون آمد. ابطحی در حال حاضر ریاست مؤسسه گفتگوی ادیان را بر عهده دارد و عضو مجمع روحانیون مبارز نیز است. از جمله آثار دیگر این روحانی و وبلاگ‌نویس می‌توان به «برای دلم»، «بی نقاب»، «ما باختیم»، «هاله هسته‌ای» و «الاحقر فداتون» اشاره کرد.

کتاب از کرونا و دیگر شیاطین را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم

به کسانی که به این موضوعات علاقه‌مند هستند، توصیه می‌کنیم این کتاب را از دست ندهند: نوشته‌های طنز، خاطرات روزانه، نوشته‌هایی با مضمون انتقاد به شرایط سیاسی و اجتماعی، نگاهی متفاوت به کرونا و تبعات آن، دست‌نوشته‌های افراد فعال (یا سابقاً فعال) در سمت‌های اجرایی کشور و...

بخشی از کتاب از کرونا و دیگر شیاطین

«کرونا که تمام شدنی نیست.

دیشب به آقای خاتمی زنگ زدم. برای تبریک عید. حسابی مشغول نوشته هایش هست. تبادل اخبار کرونا گرفته ها هم کردیم.

به پیر کمر خمیده اصلاحات، بهزاد نبوی، هم برای تبریک عید تولد مولا زنگ زدم. قرار گذاشتیم بعد کرونا دیداری تازه کنیم. تا کرونا چه خواهد شد!

باور کنید این ویروس کرونا اگر فراماسیون نباشد، حتما سکولار است. نه تنها نماز جمعه های ما را تعطیل کرد و کعبه را خالی، بلکه پاپ را هم مجبور کرد امروز بدون مشتری و آنلاین مراسم یکشنبه واتیکان را برگزار کند.

روز پدر تاریخی بود. امروز با بچه ها و نوه ها در فضای باز قرار گذاشتیم. با فاصله با هم دیدار کردیم. بدون بوس و حتی گاز!

یکبار حتی هادی به طرفم آمد، فرار کردم. مثل قیامت همه از هم فرار می کنند. چه تجربه عجیبیه.

مردم خیلی به فکر مشکلات حکومت هستند ها. نوشته بودند به اوکراینی ها بگویید جعبه سیاه را گذاشتیم قم، بیایید بگیرید. چه مظلومانه در هواپیما پودر شدند. خدا صبر بده خانواده هاشان را. انگار فراموش شدند.

می گم این چه جوریه تو اروپا مسابقه های فوتبال با جمعیت برگزار می شه؟ درسته خارجه ولی بدآموزی دارد. یکی بهشون بگه مراقب باشند. مثل ما غافلگیر نشوند.!

فیلم ساخت آمریکا را هم دیدم.

خداوکیلی همدلی های هیئتی و بسیجی برای کمک به کرونایی ها و ضدعفونی کردن خیابان ها کار قشنگی است. دیشب فیلم کارهاشان را در اخبار ایران دیدم. این مهربانی ها فلسفه اولیه بسیج بود. الهی همین جور مهربان و مردمی باشند همیشه.»