کتاب پنج پادشاهی (جلد چهارم، مرگ بافان)
معرفی کتاب پنج پادشاهی (جلد چهارم، مرگ بافان)
کتاب الکترونیکی «پنج پادشاهی (جلد چهارم، مرگ بافان)» اثر براندون مول با ترجمهٔ بهاره مدیحی و انتشار از سوی نشر ویدا، جلد چهارم از سری فانتزی پنج پادشاهی است که در ژانر ماجراجویی و ادبیات نوجوانان جای میگیرد. این مجموعه داستانی، روایتگر سفرهای خارقالعادهٔ کول و دوستانش به قلمرویی فراتر از دنیای عادی است، جایی که قوانین واقعیت و خیال به گونهای متفاوت عمل میکنند.
درباره کتاب پنج پادشاهی (جلد چهارم، مرگ بافان)
در مرگبافان، کول همراه با دوستانش هانتر، دالتون، و جیس به سرزمینی تاریک و شگفتانگیز به نام نکرونوم میرسند، جایی که مردگان و موجودات ارواحگونه حضور دارند. آنها برای انجام مأموریتی حیاتی و پرخطر قدم به این دنیای پر رمز و راز میگذارند. ماجراجویی آنها از لحظهای که از مونوریل پیاده شده و وارد این قلمرو تاریک میشوند، آغاز میشود. هر قدمشان در مسیر، سرنخی به رازهای پیچیدهتر و خطری جدید است. کول، با شگفتی و احساسی از سرنوشت، با برادرش هانتر که سالها گمشده بود، روبهرو میشود. اما ملاقات آنها در فضایی از فراموشی و معمایی عمیقتر شکل میگیرد؛ چراکه ورود به حومهٔ اسرارآمیز پادشاهیها باعث میشود همهٔ خاطرات دنیای عادی محو شود. مرگبافان با شخصیتپردازیهای عمیق، جهانی با قوانین پیچیده و مفاهیمی از رفاقت، هویت، و فداکاری خوانندگان را درگیر میکند. سبک نوشتار مول سرشار از تخیل و گرهگشاییهای هوشمندانه است که جذابیت مجموعه را دوچندان میکند.
کتاب پنج پادشاهی (جلد چهارم، مرگ بافان) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که عاشق داستانهای فانتزی، پر از جادو، موجودات خیالی و چالشهای قهرمانانه هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب پنج پادشاهی (جلد چهارم، مرگ بافان)
«کول، هانتر، دالتون و جیس در مسیر صاف و سنگفرش باغِ اطراف عبادتگاه هفتگوشه پیش میرفتند. آفتاب تابناک بعدازظهر، پرچینهای مجسمهشکل، گلهای متنوع، تاکهای روی داربستها، درختهای سایهگستر، نهرهای روان و فوارههای جهنده، هیچیک، نشانی از حضور ارواح بیقرار نبود.
آنها کمی مانده به ظهر با مونوریل از زیروپلیس به نکرونوم رسیده بودند. ایستگاه در مرز بین پادشاهیها قرار داشت و خطآهن فقط چند متر مانده به نکرونوم پایان مییافت. پیاده شدن از یک مونوریلِ راحت و نشستن در کالسکهای محصور و تلقتولوقکن که با اسب کشیده میشد، ناراحتکننده بود و نشان میداد که پادشاهیها چقدر میتوانند با هم متفاوت باشند. کالسکه آنها را یکراست به عبادتگاه آورده بود و میرا و جو درست پس از رسیدن به محوطه از آنها جدا شده بودند.
کول به هانتر نگاه میکرد و هنوز باورش نمیشد که با برادر گمشدهاش به گروهی خاص پیوسته است. او از زندگی با هانتر، بهعنوان برادر در آریزونا، چیزی به یاد نمیآورد و این منطقی مینمود، چراکه برادرش پیش از او به حومه منتقل شده بود. وقتی کسی به حومه میآمد، بقیه فراموشش میکردند، درست مثل کول که والدین و خواهرش دیگر او را به یاد نمیآوردند. هانتر عکسهای زیادی به کول نشان داده بود که اثبات میکرد آنها کنار یکدیگر بزرگ شدهاند.»
حجم
۳۵۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۵۰ صفحه
حجم
۳۵۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۵۰ صفحه