کتاب هفت نقطه قوت بچه ها
معرفی کتاب هفت نقطه قوت بچه ها
کتاب هفت نقطه قوت بچه ها نوشتهٔ میشل بربا و ترجمهٔ صدیقه مومنی فر و سیدمرتضی نظری است. انتشارات کتاب خوانا این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی تمرینهایی کوچک برای پرورش کودکان موفق.
درباره کتاب هفت نقطه قوت بچه ها
کتاب هفت نقطه قوت بچه ها دربارهٔ اعتمادبهنفس، همدلی، خودکنترلی، صداقت، کنجکاوی، تابآوری و مثبتاندیشی سخن گفته و گفته است که اینها، ویژگیهای شخصیتی مهمی است که برای اطمینان از موفقیت کودکان در دنیای امروز و آینده و در زمینههای مختلف تحصیلی، شغلی، روابط و در کل زندگی لازم است در کودکان و نوجوانان نهادینه شود. مطالب کتاب حاضر همگی مبتنی بر مبانی علمی و پژوهشهای صورتگرفته در زمینهٔ این هفت ویژگی شخصیتی است. میشل بربا در این کتاب، راهکارهای مؤثری را برای نهادینهکردن این ویژگیها آموزش داده است. او روانشناس تربیتی و متخصص در زمینههای رشد شخصیت، فرزندپروری، تعلیموتربیت و همچنین نویسندهٔ چندین کتاب در این حوزه است.
خواندن کتاب هفت نقطه قوت بچه ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پدرها و مادرها، مربیان، معلمان و فعالان حوزهٔ تعلیموتربیت و همهٔ افرادی که بهشکلی با کودکان و نوجوانان سروکار دارند و میخواهند بهشکلی اثربخش در موفقیت دانشآموزان تمامی سنین و حتی دانشجویان سهیم باشند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هفت نقطه قوت بچه ها
«نوشتن این کتاب با سؤالی آغاز شد که بیش از چهل سال در پی یافتن پاسخ آن بودم. همهچیز از زمانی شروع شد که من دانشجو بودم و به پدر و مادرم سرمیزدم. یک روز پدرم را دیدم که طبق معمول آرام در اتاق نشیمن با مجلهای در دست اینطرف و آنطرف میرفت. وقتی من را دید، مقالهای را در مجله نشانم داد و گفت: «در این مقاله نوشته شده است که سه سال اول زندگی افراد شانس موفقیت آنها را میسازد یا از بین میبرد. این حرف را باور نکن.» گفت: «اگر حقیقت داشت، الان من باید مرده بودم.» متوجه منظورش نشدم. پدر و مادر او قبل از اینکه من به دنیا بیایم فوت شده بودند، بنابراین من هرگز پدربزرگ و مادربزرگم را ندیدم و چیز زیادی دربارهٔ کودکی پدرم نشنیده بودم. آن روز او بالاخره از کودکیاش صحبت کرد و من فهمیدم که چرا از این مقاله ناراحت است.
والدین او بیش از یک قرن پیش در جستوجوی زندگی بهتر از ایتالیا به آمریکا آمدند. آنها انگلیسی بلد نبودند و بیپول و بیسواد بودند. پدربزرگم شغل کارگری یدی پیدا کرد. سپس، زمانی که پدرم فقط دو سال داشت، پدربزرگ بر اثر همهگیری آنفولانزای اسپانیایی درگذشت. مادربزرگم مجبور میشود چند سالی پدرم را به شیرخوارگاه بسپارد تا بتواند راهی برای حمایت از او بیابد. پدرم زندگی فقیرانهای داشت، اما به نوعی بر آن غلبه کرد. او موفق شد بورسیهٔ تحصیلی دریافت کند، در «رکود بزرگ» دوام آورد، از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی و همچنین دانشگاه استنفورد مدرک گرفت، در جنگ جهانی دوم جنگید، رئیس آموزش و پرورش منطقه شد، کتاب چاپ کرد، ازدواج کرد و پدری مهربان بود و صد سال عمر کرد.»
حجم
۵۳۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه
حجم
۵۳۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه