
کتاب داربست باشیم نه دیوار
معرفی کتاب داربست باشیم نه دیوار
کتاب داربست باشیم نه دیوار با عنوان اصلی The Scaffold Effect نوشته هرولد اس. کاپلویتس و ترجمه سوسن جلیلی، اثری در حوزهی فرزندپروری و روانشناسی کودک است که انتشارات کتاب خوانا آن را منتشر کرده است. این کتاب با بهرهگیری از استعارهی داربست، نقش والدین را بهعنوان حمایتگرانی موقتی و منعطف در مسیر رشد کودک بررسی و تلاش کرده است تا راهکارهایی علمی و کاربردی برای تربیت فرزندانی مستقل، مقاوم و متعادل ارائه دهد. نویسنده باتکیهبر تجربهی بالینی و دانش روانپزشکی کودک، به والدین نشان میدهد چگونه میتوانند با ایجاد ساختار، حمایت و تشویق، فرزندان خود را برای رویارویی با چالشهای زندگی آماده کنند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب داربست باشیم نه دیوار اثر هرولد اس. کاپلویتس
کتاب داربست باشیم نه دیوار (فرزندان را محکم و مستقل بار آوریم) به قلم هرولد اس. کاپلویتس، با رویکردی علمی و تجربی به موضوع فرزندپروری در دنیای امروز پرداخته است. این کتاب بخشی از مجموعهای دربارهی روابط خانوادگی و تربیت فرزند است که هدف آن ارائهی راهنماییهای مستند و مبتنیبر روانشناسی معاصر برای والدین است. نویسنده با استفاده از استعارهی داربست، والدین را بهعنوان سازههایی حمایتگر و قابلتنظیم معرفی کرده که باید بهجای کنترل یا حذف چالشها، فرزندان را برای مواجهه با دشواریها آماده کنند. ساختار کتاب بر سه اصل کلیدی استوار است؛ ساختار، حمایت و تشویق. این اثر در ۱۱ فصل با مثالهایی واقعی، اشتباهات رایج و راهکارهای مؤثر برای مدیریت اضطراب، شکست، اختلاف و فشارهای اجتماعی در کودکان و نوجوانان ارائه شده است. کتاب حاضر باتکیهبر تجربهی بالینی نویسنده و همکاری گروهی از متخصصان، تلاش کرده والدین را بهسمت تربیت فرزندانی مستقل، همدل و مقاوم سوق دهد و اهمیت حضور آگاهانه و حمایتگر را بهجای کنترلگری یا کنارهگیری برجسته کند.
خلاصه کتاب داربست باشیم نه دیوار
پیام اصلی کتاب بر این ایده استوار است که والدین باید نقش حمایتگر و راهنما را ایفا کنند؛ نه اینکه بهجای فرزند تصمیم بگیرند یا همهی موانع را از سر راه او بردارند. نویسنده با روایت داستانهایی واقعی از خانوادهها و کودکان نشان داده که حمایت بیش از حد یا کنترلگری میتواند به وابستگی، بیاعتمادی به نفس و ناتوانی در تصمیمگیری منجر شود. در مقابل، ایجاد ساختار و حمایت تدریجی به کودک امکان میدهد با چالشها روبهرو شود و مهارتهای لازم برای زندگی مستقل را بیاموزد. کتاب با شرح استعارهی داربست آغاز میشود؛ والدین همچون سازهای موقتی و حمایتگر، کودک را در مسیر رشد همراهی میکنند و بهتدریج با افزایش توانمندیهای او نقش خود را کمرنگتر میسازند. سه ستون اصلی این داربست عبارتند از ساختار (برنامههای منظم، قوانین خانه، سبک ارتباطی)، حمایت (همدلی، توجه، آموزش مهارتها) و تشویق (سوقدادن به تجربههای جدید و پذیرش شکست). نویسنده تأکید کرده که والدین باید الگوی رفتاری مثبت باشند و با شکیبایی، صمیمیت، آگاهی، بیطرفی و نظارت، فرزندان را در مسیر رشد همراهی کنند. در ادامه، کتاب به اهمیت مراقبت والدین از خود میپردازد و نشان میدهد که سلامت روان و آرامش والدین، تأثیر مستقیمی بر فرزندان دارد. مثالهایی از زندگی واقعی مانند تجربهی والدینی که بهدلیل فشارهای کاری یا احساس گناه، دچار فرسودگی میشوند به خواننده کمک میکند تا اهمیت تعادل میان مراقبت از خود و حمایت از کودک را درک کند. نویسنده راهکارهایی برای ایجاد ساختار قابلاجرا، حمایت از رفاه شخصی و تشویق به تلاش را ارائه داده و بر این نکته تأکید کرده که والدین باید به خودشان نیز اجازهی استراحت و بازسازی بدهند تا بتوانند نقش حمایتی خود را بهدرستی ایفا کنند.
چرا باید کتاب داربست باشیم نه دیوار را بخوانیم؟
این کتاب با ارائهی راهکارهایی مبتنیبر شواهد علمی و تجربهی بالینی به والدین کمک میکند تا میان حمایت و استقلال فرزندان تعادل برقرار کنند. ویژگی شاخص این کتاب، استفاده از استعارهی داربست برای توضیح نقش والدین است که بهجای کنترل یا حذف چالشها بر آموزش مهارتهای مقابله با دشواریها تأکید دارد. همچنین این کتاب با مثالهای واقعی و دستورالعملهای عملی به والدین نشان میدهد چگونه میتوانند فرزندانی مقاوم، همدل و مستقل تربیت کنند. توجه ویژه به سلامت روان والدین و اهمیت مراقبت از خود، این اثر را از برخی کتابهای مشابه متمایز کرده است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به والدینی پیشنهاد میشود که دغدغهی تربیت فرزندانی مستقل، مقاوم و متعادل را دارند یا با چالشهایی مانند اضطراب، وابستگی یا مشکلات رفتاری در فرزندان خود روبهرو هستند. همچنین این اثر برای معلمان، مشاوران و افرادی که با کودکان و نوجوانان سروکار دارند، مفید است.
درباره هرولد اس. کاپلویتس
هرولد اس. کاپلویتس (Harold S. Koplewicz) روانپزشک برجستهی آمریکایی در حوزهی کودک و نوجوان، در ۱۲ ژانویهی ۱۹۵۳ در محلهی کراون هایتس بروکلین به دنیا آمد. او بنیانگذار و رئیس مؤسسهی غیرانتفاعی Child Mind Institute و سردبیر مجلهی علمی Journal of Child and Adolescent Psychopharmacology است. علاقهی این نویسنده به پزشکی از پدرش، یکی از بازماندگان هولوکاست و نیز تجربهی شخصیاش از بیماری «پورپورای ترومبوسیتوپنیک ایدیوپاتیک» الهام گرفته شد. کاپلویتس کارشناسی روانشناسی را در دانشگاه مریلند به پایان رساند و پس از تغییر مسیر از رشتهی اطفال، مدرک دکترای پزشکی خود را از کالج پزشکی آلبرت اینشتین دریافت کرد. او کارآموزی اطفال را در مرکز بیمارستان شهرداری برانکس و دورهی روانپزشکی عمومی را در دانشگاه کرنل گذراند و سپس دو سال در مؤسسهی ملی سلامت روان آمریکا (NIMH) به پژوهش پرداخت. او در طول دوران حرفهای خود سمتهای مهمی ازجمله ریاست بخش روانپزشکی کودک و نوجوان در بیمارستانهای اشنایدر و هیلساید در مرکز پزشکی یهودیان لانگ آیلند را بر عهده داشت. در سال ۱۹۹۷ مرکز مطالعات کودکان دانشگاه نیویورک (NYU Child Study Center) را پایهگذاری کرد و تا سال ۲۰۰۹ مدیر آن بود. او پس از ترک NYU، مؤسسهی Child Mind Institute را تأسیس کرد که امروزه یکی از معتبرترین مراکز درمانی و پژوهشی در حوزهی سلامت روان کودکان و نوجوانان در آمریکا شده است. هرولد اس. کاپلویتس علاوهبر فعالیتهای بالینی و آموزشی، نویسندهی چندین کتاب و بیش از ۶۵ مقالهی علمی در زمینهی روانپزشکی کودک و نوجوان است و از چهرههای شناختهشدهی جهانی در این حوزه به شمار میرود.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
هرولد اس. کاپلویتس جوایز و افتخارات متعددی در حوزهی روانپزشکی کودک و نوجوان دریافت کرده است. او در سال ۱۹۹۷ میلادی موفق به دریافت جایزهی روانپزشک نمونه از سوی «ائتلاف ملی برای بیماران روانی» شد و در سال ۱۹۹۸ جایزهی خدمات ریگر را از «آکادمی آمریکایی روانپزشکی کودک و نوجوان» بهپاس تلاشهایش در توسعهی برنامههای سلامت روان در مدارس دریافت کرد. در سال ۱۹۹۹ جایزهی بشردوستانهی کالج مریماونت منهتن و در سال ۲۰۰۰ جایزهی American Grand Hope را از مؤسسهی Aprica Childcare دریافت کرد. همچنین این نویسنده در سال ۲۰۰۲ جایزهی معتبر Catcher in the Rye از آکادمی روانپزشکی کودک و نوجوان آمریکا، در سال ۲۰۰۷ جایزهی پیشگیری اروینگ فیلیپس و در سال ۲۰۰۹ جایزهی مکآلپین از انجمن روانپزشکی آمریکا را برای دستاوردهای مادامالعمر در حوزهی روانپزشکی کودک دریافت کرد. هرولد اس. کاپلویتس در سال ۲۰۱۰ نیز جایزهی ویلیام شونفلد از انجمن روانپزشکی نوجوانان آمریکا و در سال ۲۰۲۰ جایزهی ممتاز فارغالتحصیلان دومینیک پی. پورپورا را از کالج پزشکی آلبرت اینشتین دریافت کرد.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- نویسندهای به نام جودیث وارنر (Judith Warner) معتقد است که داربست باشیم نه دیوار با ترکیبی منحصربهفرد از خاطرات شخصی و بینش حرفهای، اسراری چشمگشا ارائه داده و پیامی بسیار دلگرمکننده را به والدین میرساند؛ این که اگر از خودمان مراقبت کنیم، فرزندانمان هم خوب خواهند شد.
- یک استاد دانشگاه NYU گفته این کتاب با درک و همدلی بسیار نوشته شده و نویسندهی آن، علم و تجربهی بالینی و تجربیات خانوادگی خود را تلفیق کرده تا اثری به وجود آورد که همواره عملی، مهربان و تشویقکننده باشد.
- Booklist در نقد خود دربارهی این اثر گفته است که روش scaffold parenting جایگاه میانی مناسبی بین سبک والدگری بیشازحد آزاد و کنترلکننده دارد و تأکید میکند که این کتاب به مراقبان یادآوری میکند هیچگاه برای کمک به کودکان دیر نیست.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب داربست والدین با ترجمهی فریبا سرداریان توسط نشر مؤسسهی آموزشی - تألیفی ارشدان و در سال ۱۴۰۳ منتشر شد.
بخشی از کتاب داربست باشیم نه دیوار
«سلیقههای شخصی شما اهمیتی ندارند. آنچه اهمیت دارد این است که ساختمان فرزندتان پایدار و محکم باشد و داربست شما برای ارائهٔ ساختار و گرفتن بخشهایی که ممکن است سقوط کنند، وجود داشته باشد. اگر سعی کنید آپارتمان او را به یک سبک ویکتوریایی خیالپردازانه تغییر دهید (چقدر عاشق برجکها و پنجرههای شیروانی هستید!) یا خودتان را فریب دهید که یک روز بهشکلی معجزهآسا به خانهٔ رؤیایی شما تبدیل خواهد شد، داربست شما با این ساختار سازگار نخواهد بود و حمایت لازم را ارائه نخواهد داد. معماری ساختمان او را همانگونه که هست بپذیرید، حتی اگر برایتان عجیب به نظر برسد. وقتی همهچیز تمام شود، او در آن زندگی خواهد کرد، نه شما.
وقتی باربارا، مادر لیای ۹ ساله، برای اولین بار به مؤسسهٔ سلامت ذهن کودک مراجعه کرد، این کار را به پیشنهاد معلمان کلاس چهارم لیا انجام داده بود. باربارا گفت: «جلسهای بهخاطر دخترم تشکیل داده بودن. بعد من رو خبر کردن تا نظرشون رو بهم بگن. احساس میکردم گیر افتادم. رهبر گروه معلم ریاضی بود که به نمایندگی از گروه صحبت میکرد. من هیچوقت از این مرد خوشم نمیاومد. از همون اول انگار دشمن لیا بود. گفت که مدرسه کارشناسهایی در زمینهٔ یادگیری و رفتار آورده تا دخترم رو تو کلاس زیرنظر بگیرن، بدون اینکه به من اطلاع بدن! من عصبانی شدم. این کار قانونی بود؟ به چه حقی اون آدمها رو برای جاسوسی دخترم آورده بودن؟»»
حجم
۷۴۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۷۴۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه