کتاب بیماری اندیشه
معرفی کتاب بیماری اندیشه
کتاب الکترونیکی بیماری اندیشه نوشتۀ عباس (جهانگیر) دانای علمی است و انتشارات آوای کلار آن را منتشر کرده است. کتاب بیماری اندیشه، یک مجموعه داستان کوتاه است با محوریت موضوع اسطورهشناسی که در بیشتر داستانها به آن اشاره شده است.
درباره کتاب بیماری اندیشه
داستان کوتاه مثل دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی باز میشود و خواننده میتواند برای مدت کوتاهی از این دریچه به اتفاقهایی که رخ میدهند نگاه کند. داستان کوتاه شبیه یک تصویر است. یک عکس. لحظه کوتاهی از زندگی یک شخصیت یا خلق یک حادثه.
ادگار الن پو، اولین داستان کوتاهنویس در تاریخ داستاننویسی، میگوید: "داستان کوتاه روایتی است که بتوان آن را در یک نشست (بین نیم ساعت تا دو ساعت) خواند. همه جزئیات آن باید پیرامون یک موضوع باشد و یک اثر را القا کند. یک اثرِ واحد را."
داستانهای کوتاه یا در نشریهها و مجلات چاپ میشوند و یا بهصورت مجموعهای از چند داستان در یک کتاب منتشر میشوند. داستانهایی که در یک کتاب کنار هم قرار گرفتهاند میتوانند از یک نویسنده باشند یا از نویسندههای مختلف. اگر به دنبال خواندن داستانهای جذاب و بهیادماندنی هستید؛ اما حوصله یا وقت کافی برای یک رمان کامل را ندارید، مجموعه داستانهای کوتاه، بهترین راهحل برای شما هستند؛ داستانهایی که لذت مطالعه را در زمانی بسیار کوتاه به مخاطبین میچشانند. داستان کوتاه مشغلههای زندگی را دور میزند و به مخاطب این فرصت را میدهد که از ادبیات و جهانِ تخیل و خلاقیت دور نماند.
کتاب بیماری اندیشه، شامل ۹ داستان کوتاه است که نویسنده در مورد آنها میگوید: «در این مجموعه فقط داستان "تهـرون کشـون" بـه علـت طنزی که در خود نهفته دارد و بر مبنای مطالب تاریخنگارش شده تـا حـدودی از دیگـر داستانها مستثنا است، ولی بقیۀ داستانها فقـط در ظـاهر امـر بـا هـم فـرق دارند؛ و در نهایت از یک موضوع پیروی میکنند. توضیح بعضی از نمادهـا به شکلی در داستانهایی مانند: آینهها، قفس، بیماری اندیشـه و غیـره... یـاد شده است.»
خواندن کتاب بیماری اندیشه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به داستان کوتاه معاصر مناسب است.
بخشی از کتاب بیماری اندیشه
«دیگر نمیخواستم چیزی بخوانم و بنویسم یا بـه رادیـو و تلویزیون گوش دهم، به همین دلیل برای فرار از هیاهوهای زمانه، تصمیم گرفتم سـفر کـرده و از بیشتر مناطق کوهستانی دیدن کنم. از محلهای مختلفی گذشتم و در طول راه با آدابورسوم مردمی کـه پیشازاین آگـاهی نداشـتم، آشـنا شدم. برایم جالب بود که با تفاوت منـاطق و راههای صعبالعبور، آدابورسوم بعضی از مردم شبیه بود، با آنکه زبانشان با هم فـرق داشـت. آیـا ایـن شباهتها ریشــه در گذشتههای دور داشــت یــا اصــل آن را میبایســت در رؤیای جمعی کـه محققـان و اسـتوره شناسـان از آن بسـیار میگفتنـد و مـی نوشتند، جستجو می کردم؟ از منطقهای خوشم آمد. مردمی که در آن جا زندگی میکردند، سرشـان در لاک خودشان بود وکاری بهکار کسی نداشتند. خانهای کرایه کردم، در طبقه پایین، یک انباری قرار داشـت و وسـایلی را بـه طـور نـامنظم در آن قـرار داده بودند...»
حجم
۹۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه
حجم
۹۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه