کتاب من مردم هستم
معرفی کتاب من مردم هستم
کتاب من مردم هستم بهقلم پارتا چاترجی و ترجمهٔ سامان صفرزایی را انتشارات شیرازه کتاب ما منتشر کرده است. این کتاب در قالب درسگفتارهایی به تحلیل جایگاه و موقعیت کنونی حکومتها مردمسالار در جهان میپردازد.
درباره کتاب من مردم هستم
قرن بیستم سرآغاز تحولات سیاسی وسیعی در سرتاسر جهان بود. زمانهای که بیداری و آگاهی ملی مردم بسیاری از کشورها آنها را به مطالبهگری و سهمخواهی از حکومت و نقشآفرینی در عرصهٔ تصمیمگیری مؤثر کشاند و سببساز بسیاری از انقلابها و جنبشها بود. اما وضع کنونی حاکمیتهای مردمسالار پس از گذشت یک سده از همهٔ این تحولات چیست؟ و این حکومتها چهقدر در نیل به آرمانها و تحقق وعدههایشان موفق عمل کردهاند؟ پارتا چاترجی در کتاب من مردم هستم کوشیده است تا در قالب درسگفتارهایی به این قبیل سؤالات پاسخ دهد.
خواندن کتاب من مردم هستم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دانشجویان و پژوهشگران رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل و نیز علاقهمندان به مطالعهٔ سیر تحولات اجتماعی و تاریخی از مطالعهٔ این کتاب سود خواهند برد.
بخشی از کتاب من مردم هستم
«این روزها شاهد بحثهای زیادی در فضای دانشگاه و مجامع عمومی درباره تهدیدهایی که بهناگاه مقابل لیبرالدموکراسیهای غربی ظاهر شدهاند هستیم. این کشورها از زمان پایان جنگ جهانی دوم دورهای بیسابقه و بیوقفه از شکوفایی اقتصادی، صلح اجتماعی و مشروعیت سیاسی را تجربه کردهاند. چرا امروز در ایالات متحدهٔ بریتانیا و تقریباً همه کشورها در اروپای غربی از یک سو ظهور جنبشهای پوپولیستی رهبران اقتدارگرا و شکنندگی آشکار نهادهای لیبرالی و از سوی دیگر شکست احزاب سیاسی مستقر و دولتهای نمایندگی در ایجاد اجماع و حفظ مشروعیت نظام حاکم به چشم میخورد؟ وضعیت کنونی برای بسیاری خاطرات آشفتگیهایی را زنده کرده است که میان دو جنگ جهانی اروپا را در نوردید. آشفتگیهایی که درنهایت کل جهان را وارد مرگبارترین جنگ در تاریخ بشر کرد. جای تعجب نیست که امروزه در محافل روشنفکری نگرانی عاجل و عمیقی وجود دارد مبنی بر آنکه برای حفظ نهادهای دموکراتیک و ارزشهای لیبرالی از یک هجوم تهدیدآمیز دیگر چه باید کرد. این کتاب بر اساس درسگفتارهای کرسی روث بندیکت که در آوریل ۲۰۱۸ در دانشگاه کلمبیا ارائه کردم به سطحینگریهای کوتهفکرانهای که در این دست مباحثات وجود دارد اشاره میکند. با آنکه این آگاهی وجود دارد که پیشرفتهای صورتگرفته در جهت تقویت نهادها و شیوههای دموکراتیک در بسیاری از نقاط جهان در دهههای پایانی قرن بیستم اینک مشخصاً معکوس شدهاند، اما به نظر میرسد نگرانی اصلی نظری مربوط به مجموعهای از اصول ناب و الگویی است که تصور میشود مشخصهٔ اصلی لیبرالدموکراسی نمایندگی است. این اصولگرایی نظری شان بهشانهٔ تعصبی کمتر آشکارا پذیرفتهشده پیش میرود مبنی بر آنکه دموکراسی واقعی آفرینش تمدن غربی است و هر چیزی که با این نام در جاهای دیگر وجود دارد هر چند همواره باید مورد استقبال قرار گیرد، اما ضرورتاً ناقص یا جعلی است. برعکس، این کتاب استدلال میکند که ویژگیهای گوناگونی که مشخصهٔ دموکراسیها در آفریقا یا آسیا هستند و اینک در اروپا و ایالات متحده دیده میشوند بهخاطر روابط بنیادین ساختاریای است که از قدیم مراکز متروپل را برای مدتهای مدید به حاشیههای استعماری و پسااستعماریشان گره میزدند. برای نمونه تاریخنگاران اینک دارند نشان میدهند که پدیدهٔ «لیبرالیسم» در داخل خودکامگی در مستعمرهها که روزگار آزگاری مشخصهٔ سیاست امپریالیستی اروپا بود یک عقبماندگی موقت نبود که قرار باشد نهایتاً با پیشرفت ساعت ویگ گرای تاریخ اصلاح شود بلکه این مشخصهٔ ضروری خود لیبرالیسم بود بهاینمعنا که دولت نمایندگی لیبرال در داخل کشور مستلزم حاکمیت اقتدارگرای دیوانسالاران متخصص در مستعمرهها بود. در پی سقوط امپراتوریهای قدیمی پس از جنگ جهانی دوم، مجموعهای از شرایط ساختاری متفاوت پدید آمد تا حدود دویست حاکمیت دولت ملت را در یک نظم جهانی جدید به هم پیوند دهد.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه