کتاب کج باوری
معرفی کتاب کج باوری
کتاب کج باوری نوشتهٔ دن آریلی و ترجمهٔ امید حسینی است. انتشارات همراز این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این کتاب به این موضوع پرداخته که چرا آدمهای منطقی باورهای غیرمنطقی دارند.
درباره کتاب کج باوری
دن آریلی در کتاب کج باوری با تکیه بر علم روانشناسی و اقتصاد رفتاری نشان داده است که چطور همهٔ ما میتوانیم به دام اخبار نادرست بیفتیم و راهکارهایی برای جلوگیری از این اتفاق را شرح داده است. دن آریلی بهدنبال تجربهٔ یک ماجرای شخصی، دست به نگارش کتاب «کجباوری» زده است. او در تلاش بود تا بفهمد چرا آدمها اینقدر تحتتأثیر قرار میگیرند و چرا اطلاعات غلط را باور، دنبال و پخش میکنند. چه عواملی باعث میشود یک انسان بهظاهر منطقی به باورهای غیرمنطقی برسد و از آنها دفاع کند؟ بررسی این سؤالها با همدلی، بهجای قضاوت یا تمسخر سبب شد تا آریلی از ترومایی که دچارش شده بود گذر کند و بهجای بروز واکنشی خشمگینانه یا قهرآمیز، این موضوع را بهصورت علمی مورد بررسی قرار دهد. این اثر در شش بخش نگاشته شده و عنوان آنها عبارت است از «سیاهچالهٔ کجباوری»، «مؤلفههای عاطفی و داستان استرس»، «مؤلفههای شناختی و ماشین خراب پردازش اطلاعات»، «مؤلفههای شخصیتی و داستان تفاوتهای فردیمان»، «مؤلفههای اجتماعی و داستان قبیلهگرایی» و «کجباوری، اعتماد و داستان آیندهمان».
خواندن کتاب کج باوری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روانشناسی پیشنهاد میکنیم.
درباره دن آریلی
دن اریلی در ۲۹ آوریل ۱۹۶۷ به دنیا آمده است. وی دانشمند حوزهٔ روانشناسی و اقتصادِ رفتاری و اهل ایالات متحدهٔ آمریکا است؛ آریلی همچنین استاد دانشگاه دوک است. او به دلیل دستاوردهای فوقالعادهای که داشته از سوی دانشگاه لقبی نیز دریافت کرده است.ویدئوی سخنرانیهای دن اریلی در TED بسیار بازدید شده است. او جوایزی همچون جایزهٔ ایگنوبل را نیز دریافت کرده است. «پاداش»، «نابخردیهای پیشبینیپذیر»، «پشت پردهی ریاکاری»، «کجباوری»، «مصائب زندگی صادقانه» و «سزا؛ منطق پشتپردهی انگیزههایمان» عنوان کتابهای دن آریلی هستند.
بخشی از کتاب کج باوری
«اولین بخش از سازوکار اجتماعی، یعنی جاذبه، افراد را به سمت سیاهچالهٔ کجباوری میکشاند. نیاز شدید به تعلق اجتماعی و بدشدن حالمان وقتی این حس را نداریم، این فرآیند اولیه را تشدید میکند. تا حالا شده بچههای باحال مدرسه از شما دوری کنند یا نگران باشید که در یارکشی، آخرین نفر انتخابتان کنند؟ تا حالا شده کاری که دوست ندارید -مثل سیگارکشیدن یا مسخرهکردن همکلاسیهایتان- را انجام دهید تا حس پذیرفتهشدن کنید؟ در بزرگسالی، شده تظاهر به دوستداشتن همکارانتان کنید تا به آنها نزدیک شوید؟ شده عکسی را در شبکههای اجتماعی بگذارید و بعد ناراحت شوید که چرا غیر از مادرتان، کس دیگری آن را لایک نکرده؟ اگر اینها برایتان پیش آمده باشد، حتماً نیازِ انسانیِ تعلق و ترس از طرد اجتماعی را میشناسید. تحقیقات علوم اجتماعی نشان دادهاند این عامل خیلی قوی و تأثیرگذار است. در ادامه چند تحقیق دربارهٔ این موضوع را بررسی میکنیم. اما اول ببینیم عواملِ متضادِ تعلق و طردشدگی چه تأثیری روی سفر فرد در سیاهچالهٔ کجباوری دارند.
زن جوانی به اسم کلویی (Chloe) را تصور کنید که از وضع جهان مضطرب است و احتمالاً در زندگی شخصیاش هم مشکلاتی دارد. او همیشه (به دلایلی که برای خودش منطقیاند) به دولتها مشکوک بوده و سختگیریهای دولت در دورهٔ کووید ۱۹ برایش طاقتفرسا و گیجکنندهاند. یکروز ویدیویی از دوستِ دوستش در فیسبوک میبیند که ادعا میکند دولت همهٔ حقیقتها دربارهٔ قتل جان اف کندی را به مردم نگفته. کلویی کنجکاو میشود. چون در مدرسه دربارهٔ کندی خوانده، همیشه او را رهبری بسیار روشنفکرتر از بقیهٔ رییسجمهورها میدانسته. کلویی شیفتهٔ جوانی و ایدهآلگرایی کندی میشود و افسوس میخورد که چرا زنده نماند تا تغییرات اساسی بیشتری در کشور بدهد. ویدیوهای بیشتری میبیند که آموختههایش در مدرسه را زیر سؤال میبرند. موقع قتل کندی اصلاً به دنیا نیامده بود، اما پدر و مادرش چند بار داستان آن روز غمانگیز را برایش گفتهاند. آنها هم مثل خیلی دیگر از آمریکاییها، دقیقاً یادشان است که موقع شنیدن این خبر کجا بودند.
حالا کلویی با خودش فکر میکند شاید والدین و معلمهای مدرسهاش همان روایت «رسمیای» را تکرار میکردهاند که در اخبار شنیده بودند؛ همان روایتی که حقیقت را مخفی میکرد. نکند همهٔ اینها نقشهٔ سازمان اطلاعات یا محافظهکارانی بوده که از افکار مترقی و انقلابی کندی خوششان نمیآمده؟ کلویی چند بار این نظریه را برای دوستان و خانوادهاش هم میگوید. آنها با نگرانی میخندند و بعضیها هم سربهسرش میگذارند: «نکنه چند وقت دیگه میخوای با آدمفضاییا هم حرف بزنی؟». شاید شدت تمسخر و شوخیهای دوستان و خانوادهاش خیلی کم باشد، اما کلویی خیلی ناراحت میشود و به خودش میگیرد. کسی به او توهین یا طردش نمیکند، اما خودش کمکم حس میکند دیگر به این گروهها تعلق ندارد. از طرف دیگر، در اینترنت با آدمهای همفکر خودش آشنا میشود که به ادامهٔ این مسیر تشویقش میکنند -این آدمها نگرانیهای کلویی را بیجا نمیدانند و پشت سرش نمیخندند.
حالا خیلی راحت معلوم میشود کلویی چطور انرژی اجتماعیاش را در مسیر دیگری خرج میکند. کمکم از خانواده و دوستانش فاصله میگیرد و وقت بیشتری را با کسانی میگذراند که از نگرانیها و دغدغههایش حمایت میکنند؛ همان نگرانیهایی که خانواده و دوستانش مسخره میکردند. پس قابل درک است که مجذوب گروهی از آدمها شود که باورهای تازهاش را قبول دارند. اینجا همان حمایت اجتماعی و حس تعلق مورد نظرش را پیدا میکند.»
حجم
۵۳۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه
حجم
۵۳۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه