دانلود و خرید کتاب چگونه موفق و خوشبخت باشیم دان هاتسن ترجمه حکیمه عظیمی
تصویر جلد کتاب چگونه موفق و خوشبخت باشیم

کتاب چگونه موفق و خوشبخت باشیم

معرفی کتاب چگونه موفق و خوشبخت باشیم

کتاب چگونه موفق و خوشبخت باشیم نوشتهٔ دان هاتسن و کریس کراچ و جورج لوکا و ترجمهٔ حکیمه عظیمی است. انتشارات طلایه این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی راهکارهای سازنده در تقویت شخصیت و به واقعیت تبدیل‌کردن امیال و خواسته‌ها.

درباره کتاب چگونه موفق و خوشبخت باشیم

کتاب چگونه موفق و خوشبخت باشیم درمورد راهکارهای سازنده در تقویت شخصیت و به واقعیت تبدیل‌کردن امیال و خواسته‌ها سخن گفته است. این کتاب که ۹ فصل دارد، کمک می‌کند انوار را در زندگی دریابید و آن‌ها را بدرخشانید و به شما یادآوری می‌کند که سادگی خوب است. نویسنده‌ها می‌خواهند ما تست ارزیابی در پایان این کتاب را انجام دهیم و درصد موفقیتتان را بسنجیم و سپس با استفاده از این کتاب همانند یک راهنما، ازمیان‌برندهٔ اندیشه‌های واهی و پیچیدگی‌های آن باشیم و از انسان‌های کمیابی باشیم که سفری درخشان را پیش رو داریم و از پندارهای واهی رهایی یافته و به شفافیت ذهنی برسیم. این نویسنده‌ها باور دارند که شما هم می‌توانید به اجتماع کوچک موفقیت و خوشبختی وارد شوید. با آن‌ها همراه شوید.

خواندن کتاب چگونه موفق و خوشبخت باشیم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران روان‌شناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب چگونه موفق و خوشبخت باشیم

«بهترین اسباب‌بازی‌ها در کنار بدترین اسباب‌بازی‌ها و در عین حال یکی از زشترین چیزهایی که در قلب کودکانم و اتاق نشیمن خانه‌مان جای کرده بود، در جلوی چشمانم قرار داشتند. بچّه‌ها به آن، نام «قوطی بزرگ» را داده بودند. ماشین لباسشویی قدیمی‌مان خراب شده و زمانی که جدیدش را آوردند، فکری به خاطرم رسید و به این فکر افتادم که قوطیش را چند روز نگه دارم. فکر کردم برای بازی کردن چند روز بچّه‌ها سرگرم کننده باشد. قوطی را برعکس کردیم، به قصد در و پنجره سوراخ‌ها باز کردیم و تصمیم گرفتیم فقط برای چند روز در اتاق نشیمن بگذاریم. فقط در مدت چند روز، متوجّه شدم که قدرت جذب هوش دو کودک تولید کننده، توسّط قوطی ماشین لباسشویی که برعکس کرده بودیم را کاملاً کوچک شمرده‌ام. به عنوان رُل صاحب اختیار خانواده مشتم را بر میز کوبیدم. قوطی باید می‌رفت. این فرمان عملی شد ولی غافل از این که چهار چشم، تا اندازه‌ای غیر قابل باور اشک ریخته بودند. افرادی که خود مادر و یا پدر هستند، نتیجه این حکایت را خیلی خوب می‌توانند حدس بزنند. «قوطی بزرگ» به هیچ جا نمی‌رفت... به مدت بیش از یازده سال!

قوطی بزرگ ۱۱

زمانی که پسرم به دانشگاه رفت و به اوّلین خانه‌اش اسباب‌کشی کرد، گفت: «پدر من به یک ماشین‌لباسشویی و خشک‌کن احتیاج دارم.» قدیمی‌ها را به او دادیم و برای خودمان جدیدش را خریدبم. می‌دانید، کسانی که تاریخ نمی‌خوانند، به تکرار تاریخ محکوم هستند. کسانی که تاریخ را به یاد نمی‌آورند هم آن‌گونه هستند. بله، هر دو قوطی را هم برای کودک سوّم پنج‌ساله‌ام در اتاق نشیمن گذاشتم. آه، خیلی خوب، فقط برای چند روز...

اندیشیدن در درون قوطی / اندیشیدن در بیرون قوطی

زمانی که خطایی انجام می‌دهم، تلاش می‌کنم از خود بپرسم: «چگونه می‌توانم درسی از این بگیرم؟» زمانی که به ویلای قوطی بزرگ هم نگاه می‌کردم، همراه با این سؤال شروع به پرسیدن سؤالات دیگری از خودم کردم. در مورد اینکه چه چیزی باعث جالب بودن این قوطی‌ها برای بچّه‌ها می‌شود، کنجکاو شدم و با امید آموختن، شروع به تعقیب دخترم که در حال بازی با قوطی بود، کردم.

چند سال قبل، در اطلاعیه‌ای خوانده بودم که کاری در ارتش وجود دارد و اطلاعیه‌ای مربوط به آن چنین نوشته بود: «این فقط یک کار نیست، یک ماجرا است!» قوطی بزرگ هم برای دخترم، فقط یک قوطی نبود، یک ماجرا بود. روزی صاحب محلّه‌ای به نام مرکز قوطی می‌شد، سرش را از پنجره بیرون کشیده به افراد خیالی که از آنجا گذر می‌کردند، در مقابل پول خیالی فروش می‌کرد. روز دیگر، معلّمی می‌شد که به اسباب‌بازیهای حیواناتی که اطرافش را گرفته بودند درس می‌داد. روز دیگر دکتر، گارسن، رئیس و مادر می‌شد. اینجا جای او و محیط او بود.

زمانی که مادر و پدر (خودم) به یکی از اتاق‌های خانه، «اتاق تو» می‌گفتیم او به خود می‌بالید و می‌دانستم که احساس مالکیت می‌نماید. او درون این اتاق را با اسباب‌بازی‌های گران‌قیمت پر کرده بود. راحتی، کنترل و شادیش که زمانی که در درون «قوطی بزرگ» صاحب آنها بود را در اتاق خودش هیچ‌وقت کاملاً بدست نیاورد. دخترم در پنج سالگی، اینکه برای موفّق بودن و خوشبختی، چگونه محیطی باید بیافریند را کاملاً می‌دانست. در زندگی شغلیم قسمت بزرگی از زمانم را برای کمک به اندیشیدن انسانها در خارج از قوطی می‌گذرانم، کودکان خودم هم، مثل این است که گویی افکارشان را در درون قوطی رشد می‌دهند. بازگشت به جوانیم و اندیشیدن زمانهایی که در یک قوطی و یا در زیر پتویی که در میان دو صندلی سفت کشیده شده بود و یا در خانه چوبی که در مزرعه پدربزرگم گذراندم، برای من سخت نشد. به یکباره کاملاً فهمیدم: موضوع مهمّ، قوطی، پتو و یا خانه چوبی نبود. مهمّ حس کردن در موقعیت شخصی، محیط و میدان خود بود. چرا بزرگ شدن یک سری افکار خوب را از یاد ما می‌برد؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۹۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان