کتاب هنگام باران بود
معرفی کتاب هنگام باران بود
کتاب «هنگام باران بود» سرودۀ سیدحبیب نظاری است و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرده است. هنگام باران بود، یک منظومۀ نیمایی عاشورایی برای نوجوانان است.
درباره کتاب هنگام باران بود
حماسۀ عاشورا بهعنوان یکی از مهمترین وقایع تاریخ شیعه، اثرات عمیقی بر فرهنگ و ادبیات شیعیان گذاشته است. موضوع واقعۀ عاشورا و قیام کربلا تا حدی در اشعار شاعران کهن و معاصر وجود داشته که آن را تبدیل به یکی از غنیترین و حماسیترین سبکهای شعری در ادبیات کرده است. تاکنون نمونههای درخشانی از شعرهای عاشوری در ادبیات ایران سروده شده است.
اشعار عاشورایی که به آن شعر فضیلتها و ارزشها میگویند، قصد دارد آموزههای دینی، مذهبی و اخلاقی را ترویج دهد و معمولاً به موضوعاتی مانند عشق،حماسه، عرفان، پایداری، استکبارستیزی، حقطلبی، عدالتخواهی، بیدارگری میپردازد. یکی از اصلیترین رسالتهای شعر عاشورایی بهویژه برای کودکان و نوجوانان انتقال پیام است و شاعر باید از روشهای مختلف مانند تخیل در بیان مطالبش استفاده کند و بسیاری از مسائل خشن را تلطیف کند. شعر نوجوان باید بتواند به نیازهای اصلی نوجوان توجه داشته باشد و به فرایند رشد او کمک کند.
کتاب هنگام باران بود یک منظومۀ نیمایی عاشورایی است. منظومه، شعر بلندی است که در آن قصهای هم روایت میشود. سید حبیب نظاری تلاش کرده است تا در کتاب هنگام باران بود، از طریق شعرهای لطیفش که مناسب مخاطب نوجوان باشد، قصۀ دختر ۳ سالۀ امام حسین (ع) را روایت میکند. او در هر صفحه از کتاب به یکی از اتفاقات بعد از حادثۀ عاشورا اشاره میکند. شاعر خواننده را به کربلا میبرد و تشنگی کودکان را نشان میدهد سپس او را به بیابانهای شام و بعد کاخ یزید میبرد، جایی که سخنان زیبای حضرت زیبنب با زبانی مناسب کودکان و نوجوانان بیان میشود. در کتاب هنگام باران بود، باران گاهی نمادی از امام حسین (ع) و گاهی نماد خود باران است. در بیستویکمین جشنوارۀ ادبی قلم زرین، کتاب هنگام باران بود در بخش کودک و نوجوان شایستۀ تقدیر معرفی شد. از آثار دیگر سید حبیب نظاری میتوان به «بگو تا صبح چند آدینه مانده است»، «ازایندست»، «تنها برای تو میبارد» و «خدا تسبیحی از گنجشک دارد» اشاره کرد.
خواندن کتاب هنگام باران بود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را نوجوانان علاقهمند به شعر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هنگام باران بود
«هنگام باران بود
بر خاک تشنه ابرها آرام باریدند
آیینه جاری شد
زمین لبریز شد از نور
یک نور
صدها... نه...
عزاداران رود
دشت و بیابان مثل دریا شد
تا آسمان آیینه میزد موج
در دوردست موجها
خورشید پیدا شد»
حجم
۷٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه
حجم
۷٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه