دانلود و خرید کتاب سرد گرم سیدعلی رضازاده
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب سرد گرم

کتاب سرد گرم

انتشارات:نشر صاد
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سرد گرم

کتاب سرد گرم نوشتهٔ سیدعلی رضازاده است. نشر صاد این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است.

درباره کتاب سرد گرم

کتاب سرد گرم حاوی یک رمان معاصر و ایرانی و داستان بازگشت یک انسان به اصل خویش است که با اتفاقاتی جرقۀ این بازگشت رخ می‌دهد. شخصیت این رمان، خود را تنها در خلوتی رعب‌انگیز اما زیبا می‌بیند و گذشته‌ای که در فکرش می‌گذرد. کجا اشتباه کرده و مسیر را غلط رفته است؟ چرا و چگونه این‌طور تنها شده بود؟ حال که خود را در مسیر خطرناکی می‌دید، باید خویش را می‌ساخت. او فرو ریخت و دیگربار خود را بنا کرد. با او همراه شوید اگر تا حالا به این موضوع اندیشیده‌‎اید که چه چیزی باعث جدایی روابط خانوادگی و سردی آن می‌شود. گاه ما انسان‌ها چنان غرق در تمایلات افراطی خویش می‌شویم که از اصل خویش دور شده و جایی خود را تنها می‌یابیم، اما هیچ اتفاق و حضور شخصی در زندگی ما اتفاقی نیست. گاه اتفاقاتی رخ می‌دهد که حتی اگر روشنی اندکی در دل داشته باشیم، ما را به‌سوی شناخت خویش و بازگرداندن ما به اصلمان می‌کشاند.

خواندن کتاب سرد گرم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سرد گرم

«و اما خانوادۀ کاظم که پشت‌ِسر پلیس و اورژانس بودند پیاده شدند و به‌سوی جلو راه افتادند. نمی‌دانستند چه شده تااینکه نگاهشان به چند نفر افتاد. در آن‌بین نگاهشان به خودرو کاظم نیز افتاد. مریم و کامران به‌سرعت به‌سوی جلو می‌دویدند‌ و مادر هم آرام درحالی‌که خداخدا می‌کرد پشت‌ِسرشان روان بود. هر سه می‌خواستند زودتر از حال پدر اطلاع پیدا کنند. کامران و مریم که به آن افراد رسیدند یکی‌یکی نگاه می‌کردند تا پدرشان را پیدا کنند. پدر نفر آخر و پشت به آن‌ها ایستاده بود و با یکی از مأموران پلیس صحبت می‌کرد. کامران و مریم باهم به نفر آخر رسیدند. لباس پدر کثیف و پاره‌پاره و موهایش به‌هم‌ریخته بود، به‌همین‌خاطر هنوز شک داشتند او پدرشان باشد. کامران دستش را روی شانۀ پدر گذاشت، پدر برگشت و آن‌ها را دید. چنان یکدیگر را در آغوش گرفتند که انگار چند سال بود نه پدر فرزندانش را دیده بود و نه آن‌ها پدر را. هر سه باهم اشک می‌ریختند. مریم سر و صورت پدر را دست می‌کشید و مدام صورتش را می‌بوسید. کامران هم سرش را روی شانۀ پدر گذاشته بود و از جایش تکان نمی‌خورد. مادر که پشت‌ِسر آن‌ها بود تا صحنۀ بغل کردن پدر و فرزندانش را دید و از صحت و سلامتی همسرش مطمئن شد چهارزانو روی برف‌ها نشست و دو دستش را جلوِ صورتش گرفت و اشک می‌ریخت. کاظم از دور همسرش را دید و با قدم‌های تند به‌سویش رفت. بوسه‌ای روی سر همسرش زد و روبه‌رویش نشست و دستانش را گرفت. هر دو به چهرۀ یکدیگر خیره شده بودند و هم‌زمان هم می‌خندیدند و هم گریان بودند. در همین حین یک نفر فریاد زد: اون‌طرفو ببینید.

همسر کاظم بلند شد و به‌همراه کاظم و مریم و کامران جلوتر رفتند. کامران گفت:

«عمو اینا هم رسیدن.»

کاظم با تعجّب به کامران نگاهی کرد و گفت:

«عموها؟ یعنی اونام خبردار شدن؟ واقعاً؟»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
کتیبه های فاطمی
عباس حیدرزاده
زرافه عجیب
حسنا زارعان دولت آبادی
تاریخ بنگاه داری (جلد دوم)
جفری جونز
چه کسی از من هنگامی که پیر شوم مراقبت خواهد کرد؟
جوی لاورد
تفسیر ساختاری سوره واقعه
مرتضی فیروزجاهی
در گران بها
جهانبخش صالحی
تکالیف ضابطان نظامی در تحقیقات مقدماتی جرایم و ضمایم
رحمان هدایتی چنانی
ولع مصرف مواد
پیمان رمضانی
THESAURUS
علی طهماسبی
مقامه نویسی در ادبیات فارسی و تاثیر مقامات عربی در آن
فارس ابراهیمی حریری
برگ پاییزی
ستار محمدی
تبارشناسی حیوان کشی (جلد اول)
عباس اسکندری
نقشه راهی برای پدر و مادر به قدر کافی خوب شدن
سولماز کرامتی
پژوهش کیفی در ورزش و فعالیت بدنی
ایان جونز
در کشاکش تاریخ
سیدعلی مزینانی
هوش هیجانی و کیفیت روابط زوجین
شیما باقرآبادی
برف
مصیب جهانی
وقتی چیزی برای ترسیدن نداشتم
نیلوفر مردفرد
آیین نامه، قوانین و مقررات مسابقات ورزش زورخانه ای و کشتی پهلوانی
علی رضا غلامی
فهرست توصیفی - تحلیلی مقالات مربوط به فردوسی و شاهنامه
زهرا سید یزدی

حجم

۵۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۸ صفحه

حجم

۵۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۸ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان