کتاب ادبستان مطهر
معرفی کتاب ادبستان مطهر
کتاب ادبستان مطهر نوشتۀ روحالله شهریاری در نشر معارف به چاپ رسیده است. این کتاب، موضوع تربیت فرزند را در اندیشۀ شهید مرتضی مطهری بررسی کرده است.
درباره کتاب ادبستان مطهر
کتاب ادبستان مطهر سیری بر کتابها و اندیشههای مرتضی مطهری در موضوع تربیت فرزند است. دربارۀ شهید مطهری باید گفت که او در آثار خود بر تخصص و دانش پدران، مادران و مربیان بهعنوان شرط لازم و حیاتی مربیگری پافشاری میکرد و اعتقاد اشت پدر و مادر دوست فرزند هستند؛ اما گاهی از روی نادانی و عدم توجه به اصول تعلیم و تربیت، به دست خودشان، موجبات سقوط فرزندشان را فراهم میکنند. به باور مطهری، علت رویگردانی از دین در بسیاری از تحصیلکردگان نقص مربیان آنها در بُعد بینشی است؛ زیرا معارف دینی بهدرستی به آنها آموزش داده نشدهاست. ازاینرو او فهم منطق دین را برای مربیان عرصهٔ تعلیم و تربیت ضروری میدانست و خود نیز در این راه گام برداشت و برای ارائهٔ منطق تربیتی اسلام تلاش بسیاری کرد و کجفهمیها و کجاندیشیهای راه را یادآور شد. کتاب تعلیم و تربیت در اسلام، مهمترین کتاب تربیتی شهید مطهری است که دیدگاههای تربیتی او را در بر دارد.
کتاب ادبستان مطهر حاصل بازخوانی چندبارۀ مجموعهٔ آثار مرتضی مطهری از سوی نویسنده است با این هدف که اندیشههای تربیتی او در طرحی نظاممند سامان یابد؛ زیرا حجم چشمگیری از دیدگاههای تربیتی شهید مطهری، بهصورت پراکنده، در کتابهایی آمده است که با مباحث تربیت مرتبط نیستند؛ مانند اصول فلسفه و روش رئالیسم، نقدی بر مارکسیسم و غیره. این کتاب در ۶ فصل میکوشد اندیشههای مطهری را در بُعد تعلیم و تربیت، با رویکردی روانشناختی و ناظر بر تربیت فرزند بررسی کند؛ زیرا دیدگاههای تربیتی مطهری بیانگرِ غلبهٔ جنبهٔ روانشناختی، بهویژه در توصیههای تربیتی است. از دیگر ویژگیهای کتاب این است که در گزینش محتوای هر فصل، به دیدگاههای تازۀ مطهری اشاره کرده و از آوردن مطالب تکراری و نامناسب پرهیز کرده است. نویسنده کوشش کرده است که در کل کتاب، جنبهٔ کاربردی و فرزندمحور بحث را رعایت کند.
عنوان فصلهای کتاب ادبستان مطهر عبارت است از:
فصل اول: کلیات و مفاهیم
فصل دوم: مبانی تربیت
فصل سوم: ساحتهای تربیت
فصل چهارم: عوامل تربیت
فصل پنجم: اصول تربیت
فصل ششم: روشهای تربیت
خواندن کتاب ادبستان مطهر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران کتابهای تعلیم و تربیت و اخلاق اسلامی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ادبستان مطهر
«دو نوع تربیت داریم؛ یکی بهنحوی که بیشتر دربارهٔ آن، لفظِ «ساختن» صدق میکند و آن تربیتی است که در آن، انسان مانند یک شیء فرض میشود و برای منظور یا منظورهایی ساخته میشود. چیزی که در این ساختن منظور نیست خودِ آن مادهٔ موردنظر است. سازنده هدف خاص خودش را دارد و از مادهای که از آن ماده میخواهد صنعتی بسازد، بهعنوان یک شیء استفاده میکند. در نتیجه، هر عملی که با منظور خودش وفق بدهد را بر روی آن انجام میدهد و ایبسا که آنچه او انجام میدهد، از نظر خود آن شیء، خراب کردن و ناقص نمودن است. مثلاً انسان به گوسفند به نظر یک شیئی که میخواهد از آن استفاده بکند نگاه میکند. ارزش گوسفند برای انسان از آن نظر است که چگونه مورد استفادهٔ او قرار میگیرد. حال ما یک گوسفند نر را در نظر میگیریم. انسانی که میخواهد از آن استفاده کند باید چاقش کند تا آن را بفروشد یا خودش از گوشت آن استفاده کند. اگر این گوسفند به حال طبیعی خود باشد، آن تحریکات جنسی دائماً او را اینطرف و آنطرف میکشاند و اینجور نیست که سرش پایین باشد و علف بخورد تا چاق شود. بنابراین او میآید و گوسفند را اخته میکند. وقتی که اخته شد، این حیوان دیگر سرش را پایین میاندازد و فقط به علف خوردن مشغول میشود و شروع میکند با خیال راحت و بدون حواسپرتی، از علفهای صحرا استفاده کردن. بعد چاق میشود و انسان از گوشت آن استفاده میکند. از نظر یک انسان، اخته کردن گوسفند در حکم کامل کردن اوست، ولی از نظرخود گوسفند چطور؟ آیا از نظر خود گوسفند تکمیلش کردهاند یا نقصی در آن بهوجود آوردهاند؟ از نظر گوسفند، مسلماً نقصی در او بهوجود آوردهاند. عین همین حرف در مورد غلامها نیز مطرح است. غلامها را که در قدیم خواجه میکردند، از نظر خود غلام نقصی در او ایجاد میکردند، ولی از نظر آنها که میخواستند از این بردگان استفاده کنند، کمالی در او ایجاد کرده بودند، یعنی دیگر بهتر میتوانستند از او بهصورت یک ابزار در حرمسرا و غیر حرمسرا استفاده کنند. بهطور کلی، در تربیت روحی انسانها هم عین این مطلب هست. یک وقت مکتبی، منظوری را در نظر میگیرد و میخواهد انسان را طوری بسازد که آن منظور تأمین شود، ولو اینکه در انسان یک کاستیهایی بهوجود آورد، یک احساسات طبیعیای را از انسان بگیرد و نقص روحی یا جسمیای در او ایجاد کند. ولی بالأخره انسان برای آن منظور، خوب ساخته میشود. اما یک وقت است که مکتب در خدمت انسان است، یعنی منظوری بیرون از انسان ندارد و هدف او بهسعادت رساندن و تکمیل انسان است، نه اینکه منظور دیگری داشته باشد و انسان را برای آن منظور بخواهد بسازد. این مکتب مکتبی میشود انسانی. مکتب تربیتی انسانیْ مکتبی است که هدف آن بیرون از خود انسان نیست، یعنی بر اساس بهکمال رساندن انسان است.»
حجم
۱۲۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۱۲۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه