کتاب آشیانه
معرفی کتاب آشیانه
کتاب آشیانه نوشتهٔ سینسیا اپریکس سوینی و ترجمهٔ وحید معتمدی است. انتشارات رشد فرهنگ این رمان را در سال ۱۴۰۱ چاپ و آن را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب آشیانه
کتاب آشیانه (The nest) اولین رمان سینسیا اپریکس سوینی و دربارهٔ داستان روزمرهٔ زندگی خانوادهٔ «پلامپ» است. این رمان، درونمایهای طنز دارد و به سرنوشت آشفتهٔ شخصیتهایش میپردازد. رمان «آشیانه» را هوشمندانه، خندهدار، جذاب و روشنفکرانه توصیف کردهاند. نویسنده در این کتاب از امیدها و ناممکنها سخن میگوید. «ایمی پولر» گفته است که سینسیا اپریکس سوینی در اولین رمان جذاب و شورانگیز خود، یک داستان خانوادگی حماسی نوشته است که بهصورت كاملاً شخصی آشکار میشود. او رمان «آشیانه» را به یک قطار سریع در حال حرکت تشبیه کرده و گفته است که نویسندگی سوینی به ما این جرئت را میدهد که با اثر همگام باشیم. «الیزابت گیلبرت» (نویسندهٔ کتاب «امضای همه چیز»)، این رمان را یک داستان ساختهشده با چیرهدستی، کمدی و بهطور عمیق و جذاب دانسته است که مردمی محق و ناامید و سرخورده را نشان داده است. او این مردم را بهطرز وحشتناکی آشفته دانسته است؛ آنها دروغ میگویند و تقلب و دزدی و تجاهل میکنند.
خواندن کتاب آشیانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان و رمان خارجی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آشیانه
«از کیسه برزنتی بزرگش یک کیف کوچک بنددار را درآورد؛ همانی که سالها پیش وقتی لئو مشغول چرخیدن در بازار جادهی پورتوبلو در لندن بود چشمش به آن خورده بود. آن زمان او هنوز دانشگاه میرفت و تازه نوشتن را به صورت جدی شروع کرده بود. لئو این کیف را به عنوان کادوی تولد برایش خریده بود. کیفی متعلق به اوایل قرن بیستم که تقریباً هم اندازهی یک دفتر یادداشت بود و یک دسته کوچک داشت با یک بند چرمی انگار که یک کیف سامسونت کوچک باشد. شبیه کیفی بود که انتظار داشتی یک آدم در ابتدای قرن بیستم در وین حمل کند. بنا عاشق این کیف بود و آن را به چشم کیف شانسش میدید. حداقل تا زمانی که حس کرد دیگر خبری از آن خوش شانسی که روزی داشت نیست. چند هفته قبل این کیف را روی یکی از قفسههای بالایی کمدش پیدا کرده بود و به سراغ یکی از کفاشیهای محلش رفته بود تا بندهایش را درست کند. حالا چرم کیف تمیز و براق شده بود و حس میکردی که تقریباً نو است. البته همراه با یک حس کهنگی ناشی از استفاده که حس مطلوبی میداد انگار که سالها میزبان مدارک حاکی از موفقیت صاحبش باشد. بنا بندها را باز کرد و زبانه را کشید. سپس دستهای از نوشته با دست خط مسخره خودش را از آن بیرون کشید. بئا در چند ماه گذشته بیشتر از چند سال گذشته نوشته بود و نوشتههایش هم واقعاً خوب بود ولی خودش واقعاً حال بدی داشت».
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه