کتاب از دور
معرفی کتاب از دور
کتاب «از دور» سرودۀ سیدرضا میرفخرایی است و انتشارات ۳۶۰ درجه آن را منتشر کرده است. مجموعه ترانههای سید رضا میرفخرایی در کتاب از دور گردآوری شده است.
درباره کتاب از دور
ترانه یکی از قدیمیترین قالبهای شعر است که قابلیت موسیقیایی دارد و خوانندگان آن را براساس قواعد موسیقی اجرا میکنند. در گذشته، ترانه با عنوان «قول» شناخته میشد و قالبی نزدیک به غزل بوده است. ترانه فقط شعر یا موسیقی نیست بلکه شامل شعر،ملودی و ریتم میشود. درونمایهٔ ترانهها معمولاً عامیانه و احساسی هستند و به فراق، غربت، عشق و محبت، دشمنی، دادخواهی، مبارزه با ظلم و ستم و همچنین مضامین اجتماعی اشاره دارند. ترانهسرا معمولاً درک درستی از جامعه دارد و زبانش به زبان اکثریت مردم نزدیک است.
کتاب از دور مجموعه ترانههای سید رضا میرفخرایی، ترانهسرای جوان ایرانی را دربرگرفته است. از دور اولین کتاب ترانۀ رضا میرفخرایی، شامل ۴۰ ترانه و عکس میشود که با بهترین کیفیت به چاپ رسیدهاند. سید رضا میرفخرایی در مقدمۀ کتاب از دور مینویسد: «اگر بود هم فقط سایهای از تو بود. جسمت بود، عطرت بود؛ اما نه نگاهت بود و نه حواست. حجمی بودی سرگردان بین برگشتن و رفتن و من دیوانۀ شعبدهبازی تو که چه ماهرانه دنیا را از من در چشمانت پنهان میکردی، از همان اول باید میدانستم خاطرهای هستی تلخ و در جریان...»
خواندن کتاب از دور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به علاقهمندان به شعر معاصر و ترانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب از دور
«میشد نگاهت کرد،آروم و بی وقفه
امن بودم از طوفان، دور بودم از صخره
دور بودم از ترس، فردای نامعلوم
تقدیر با ما بود، ای آخرین مهمون
روی موج آرامش، آهسته می رفتیم
روی تلخی دیروز،چشما رو میبستیم
بهاری بود تو چشمات، گل ازدیوار دلآویز
که یادم رفت سرمای، من و تنهایی و پاییز
از من گرفتی تو، مرداد دستاتو
فانوس طوفانه، دریای چشماتو
اینجا مسیری نیست، جز سمت گمراهی
صد سال تاریک و صد سال تنهایی
بهاری بود تو چشمات، گل از دیوار دل آویز
که یادم رفت سرمای، من و تنهایی و پاییز
که یادم رفت هر اوجی، سقوط بیامون داره
که هر پاییز تو این باغ، یکی گلمرده میکاره»
«از بوییدن و روییدن و این همهمه بیزار
آزادترین گوشۀ دنیا قفسم بود
شرمنده و سرخوردۀ این قلب صبورم
بغضی که همه عمر اسیر نفسم بود
من رفتم و از آب و گل و دونه بریدم
غافل که خزون پشت خزون منتظرم بود
کابوس سفرکردن و هرگز نرسیدن
این شوق پریدن که همه دردسرم بود
تو اوج بلند پر زدنه فکر و خیالم
درمونده و افتاده سر بیخبرم بود
آوارۀ باد و شب و تاریکی و بارون
بیچاره دل غصه کش دربهدرم بود»
حجم
۴٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۴٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه