کتاب سپیده سیاه
معرفی کتاب سپیده سیاه
کتاب سپیده سیاه نوشتهٔ میلاد سرداری را انتشارات آئی سا منتشر کرده است. این کتاب داستان پسر جوانی به اسم «امین مؤمنی» و چالشهای او از درگیری با اعتیاد به موادمخدر را روایت میکند.
درباره کتاب سپیده سیاه
اعتیاد به مواد مخدر یکی از بدترین بلاهایی است که به انتخاب خود فرد و گاه به اجبار یا تحتتأثیر محیط، سببساز زنجیرهای از مشکلات جدی در ابعاد مختلف زندگی مانند شغلی، تحصیلی و خانوادگی خواهد شد. دیدن چهرهٔ نزار و قامت تکیده و درخودفرورفتهٔ یک معتاد در خیابان، تصویری است که قلب همه را به درد میآورد و این سؤال را به میان میآورد که چه شد که اینگونه شد؟ کتاب سپیده سیاه به قلم میلاد سرداری و از زاویهٔ اولشخص روایتگر زندگی پسر جوانی است به اسم «امین مؤمنی» که اعتیاد به موادمخدر او را به ورطهٔ نیستی کشاند و مسیر زندگیاش را عوض کرد؛ داستانی که به ما گوشزد میکند شاید اعتیاد و انتخابهای اشتباه، آنقدرها هم که فکر میکنیم از ما دور نباشند.
خواندن کتاب سپیده سیاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای ایرانی با مضامین آسیبهای اجتماعی از مطالعهٔ این کتاب لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب سپیده سیاه
سکوت کردم و به سِرُم بالای سرم خیره شدم. قطرهقطره به درون لولهٔ پلاستیکی میچکید و از آنجا به درون رگهای من میریخت که حاصلش آرامش و سردی تنم بود. رگهای من مثل رودخانهای پر از کثافت بودند که برای چند قطره آب پاک بیتابی میکردند. کاپشنم را روی دستهٔ صندلی تا کرد و لبهٔ تخت نشست.
- چندبار زنگ زدم، جواب ندادی، نگران شدم.
بیحال بودم و بهسختی میتوانستم حرف بزنم.
- برای چی؟
ـ حس کردم شاید حالت خوب نباشه.
از زیر پلکهای خطشدهام به سختی میتوانستم ببینمش.
ـ نمیرسیدی مرده بودم.
ـ اووو... نه بابا! حالا من شدم منجی آقا امین؟ فقط یه شوک ساده بود همین.
سپس خندهای مصنوعی، مثلاً بر سادهدلیام سر داد و من هم خندهای طبیعی واقعاُ بر سادهدلیاش کردم. واقعاً فکر میکرد با این حرفها میتواند هراسم را کمتر کند؟ غافل از آن که کلمات تسلیبخش در برابر فاجعهای که با تمام وجود اساس میشود، چهقدر قاصرند!
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۵۲ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۵۲ صفحه