کتاب فیلسوف پشمالو
معرفی کتاب فیلسوف پشمالو
کتاب فیلسوف پشمالو نوشتهٔ مهدی زارع است. انتشارات سیب سرخ این مجموعه داستان کوتاه را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب فیلسوف پشمالو
کتاب فیلسوف پشمالو یک مجموعه داستان کوتاه به قلم مهدی زارع است. این کتاب شامل داستانهایی با نامهای «ناچار که باشیم»، «ریحانه»، «انگشت قاتل» و «جاسوس محل»، «پنج هفته عاشقی»، «فیلسوف پشمالو» و غیره است. مهدی زارع با قلمی روان و زبانی ساده این داستانها را روایت کرده است. بیشتر این داستانها در فضای روستا روایت میشود. اولین داستان این مجموعه «ناچار که باشیم» است که نویسنده در آن به موضوع شکار پرداخته است. در این اثر، داستان مردی روایت میشود که از حملهٔ حیوانی وحشی به آغل یکی از روستاییها، خونش به جوش آمده و قصد دارد حیوان را شکار کند. او با تعدادی از اهالی روستا همراه میشود و دل به دریا میزند، اما صحنهای را میبیند که ماجرا را به سمت دیگری میبرد.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب فیلسوف پشمالو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کسانی که به داستان معاصر بهویژه در قالب داستان کوتاه علاقه دارند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فیلسوف پشمالو
«پیرعلی هم برای خودش حکایتی شنیدنی داشت. یکی از اهالی قدیم ده بود که میگفتند از داغ زنش که خیلی دوستش داشته، سالها میآمده به این غار و با «گلنسا»ی خیالیاش، حرف میزده. بعضیها میگفتند در تبوتابِ سال دردی، زنش را از ترس مُردَن به این غار میآورد. ولی بعد زنش میمیرد و پیرعلی او را همینجا در اشکَفت خاک میکند و تا لحظهی مرگش، هر روز میآمده اینجا و ... اینطور میشود که اسم پیرعلی، تا به امروز روی این غار میماند.
با سایرین یک پشتهی بزرگ هیزم جمع کردیم، داخل غار آوردیم و به انتظار شب نشستیم. تاریکی که رسید، هوا هم کمی سردتر شد. اشکفت عمیق بود و نسبت به بیرون، امن. آتش را چند متر پیشتر از دهانهی غار عَلَم کرده و دورش نشسته بودیم.»
حجم
۸۴۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۸۴۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه