کتاب شکر سوخته
معرفی کتاب شکر سوخته
کتاب شکر سوخته نوشتهٔ آونی دوشی و ترجمهٔ غزال بیگی است. نشر راه طلایی این رمان آمریکایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب شکر سوخته
کتاب شکر سوخته (Burnt Sugar) حاوی یک رمان آمریکایی و داستان مادر و دختری است که مشکلاتی با یکدیگر دارند. نقش عناصر فرهنگی هند در این رمان پررنگ است. این رمان که نامزد جایزهٔ بوکر در سال ۲۰۲۰ میلادی بوده است، اولین رمان آونی دوشی (Avni Doshi) است که در هفت سال نوشته شده است. دختری به نام «آنتارا» با مادرش، «تارا» رابطهٔ خوبی ندارد. اختلاف او با مادرش بهخاطر شیوهٔ زندگی تارا است. تارا زندگی جسورانه و بیپروایی داشته است. او همسرش را ترک کرده، به معبد هندوان رفته و عاشق یک روحانی هندو شده است؛ به همین دلیل آنتارا در کودکی اذیت شده و در بزرگسالی با مادرش رابطهٔ خوبی ندارد؛ تا اینکه تارا به آلزایمر دچار میشود. رمان با توصیف احساسات آنتارا نسبت به تارا و بیماری او آغاز میشود. آونی دوشی داستان را از زاویهدید آنتارا و بهصورت اولشخص روایت کرده است. سیر تکامل روحی آنتارا در طول اثر مشهود است. تکنیک مؤثر و غالب نویسنده در این رمان، بازگشت به گذشته است. از ویژگیهای محتوایی این رمان، بازتاب شدید عناصر فرهنگ هند است. آونی دوشی اصالتاً آمریکایی است، اما از کودکی در هند زندگی کرده و با فضای هند آشنا است. بهرهگرفتن او از فرهنگ هندی برای خلق این داستان ریشه در تجربیات او در سرزمین هند دارد؛ علاوهبر این، او به تقابل شرق و غرب از نگاه شرقیان نیز توجه دارد. این مسئله را میتوان از همان صفحات اول داستان دریافت.
خواندن کتاب شکر سوخته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره آونی دوشی
آونی دوشی متولد ۱۹۸۲ و رماننویسی آمریکایی است. او در نیوجرسی به دنیا آمد؛ درحالیکه خانوادهاش از مهاجران هند بودند. او یک BA در تاریخ هنر از کالج بارنارد در نیویورک و مدرک کارشناسیارشد تاریخ هنر از کالج دانشگاهی لندن گرفته است. اولین رمان او با نام «دختری در پنبهٔ سفید» در سال ۲۰۱۹ میلادی در هندوستان منتشر و بار دیگر در سال ۲۰۲۰ در بریتانیا با عنوان «شکر سوخته» منتشر شد. این رمان برای جایزهٔ بوکر ۲۰۲۰ کوتاه شده است. کتاب او جزو ۱۰۰ اثر برتر نیویورکتایمز قرار گرفت و افتخارات گوناگونی را نصیب آونی دوشی کرد.
بخشی از کتاب شکر سوخته
«دست راستم را روی فرمان گذاشته و سعی میکنم آن را محکم نگیرم، اما دست چپم را بیاختیار به دهانم میبرم.
«درواقع ناخنم رو نمیجوم، پوست دستمه.»
مامان میگوید که نمیداند تفاوتش چیست اما بهنظرش اینطور جویدن انگشتهایم که همیشه انجام میدهم، خجالتآور است. بقیهی راه را که او حرف میزند من ساکت میمانم، بیشتر از اینکه به حرفهایش گوش بدهم حواسم به چگونه حرف زدنش، ریتم حرفش و درنگ میان کلامش است که نمیتواند منظورش را برساند، اشتباه میگوید، برای پوشاندن تردید خودش شروع به سرزنش میکند. معذرتخواهی کرده و میگوید بهخاطر اشتباهاتش سرزنشم کرده، از من تشکر میکند و آه میکشد، شقشقههایش را میمالد. لبهایش را طوری پایین میآورد که دو دندان کناریاش معلوم میشود، انگار دارد چیز تلخی میخورد.
از مادرم میپرسم با چه کسی حرف میزند، اما جوابم را نمیدهد. محض احتیاط، نگاهی به صندلی عقب میاندازم.
در آپارتمانش چای و بیسکویت دایجستیو میخوریم چون اینها موردعلاقهی مامان بوده و روز سختی داشته است. به کاشتا میگویم برای خارش گلویم، مخلوط عسل و زنجبیل درست کند. موقع گفتن این دستوراتم، مادرم حرفی نمیزند.
یک لحظه بعد میگوید: «کمی هم زردچوبهی تازه به آن اضافه کن. فقط یک خرده کافی است.»
هنگام گفتن این حرف، انگشت شستش را به سر انگشت وسطش فشار داده تا مقدار درستش را نشان بدهد. سپس به فنجان چایش نگاه کرده و آن را بهصورت دَورانی تندتند بههم میزند.
آپارتمانش خیلی بههمریخته است. نمک سه نمکدان را یکی میکنم. یک دسته روزنامهی دستنخورده روی میز ناهارخوری چهارنفرهاش است. مامان اصرار به نگهداشتنشان دارد، میگوید بالاخره یک روز آنها را خواهد خواند.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۰۳ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۰۳ صفحه