کتاب خطاب دوست
معرفی کتاب خطاب دوست
کتاب الکترونیکی خطاب دوست نوشتهٔ محمدبن عبدالجبار نفری و ترجمهٔ مسعود ریاعی از انتشارات عصر کنکاش است. این کتاب ترجمهٔ کتاب «المخاطبات» از امام نِفَّری و شامل ادعیهٔ اسلامی است.
درباره خطاب دوست
کتاب خطاب دوست ترجمهٔ کتاب «المخاطبات» از امام نِفَّری و شامل ادعیهٔ اسلامی است. مسعود ریاعی این اثر را به فارسی روان و شیوا ترجمه کرده است. امام نِفَّری از عارفان بزرگ ایرانی قرن چهارم هجری و معاصر حلاج است. گفته شده است که او «حکمت نوریّه» را بهخوبی میشناخت، دارای روح بزرگی بود و استاد «توقف ذهن» بود. به او لقب «واصِل» هم دادهاند. انگار کمتر کسی او و اثرش «المَواقِفُ و المُخاطِبات» را میشناسد. ازآنجاکه بهباور نویسندهٔ کتاب حاضر، ترجمههای لغتبهلغت کمکی به فهم یک شاهکار عرفانی نمیکند، سعی کرده متن کتاب را به فارسی سلیس و روان ترجمه کند تا در دسترس دوستداران سیر و سلوک قرار گیرد. احتمال دارد در طول سالها، این نوشته دچار تغییراتی شده و در استنساخهایی که کاتبان مختلف نوشتهاند، درمورد بعضی از جملهها و کلمات و نقطهگذاریها اشتباهاتی اتفاق افتاده باشد. نویسنده سعی کرده خود را با روح کلی مطالب آشنا و هماهنگ شود و سپس کتاب را ترجمه کند. نویسنده، نوشتهها را از روی کتابی که در انتشارات «المتنبی» در قاهره و در سال ۱۹۳۵ میلادی بههمراه ترجمهٔ انگلیسی آن به چاپ رسیده، انجام داده است. کتاب را «آرتور یوحنا أربری» (استاد وقت «الجامعه المصریه») که همزمان در دانشگاه کمبریج نیز فعالیت داشته، مقابله و تصحیح کرده است. نویسنده به خوانندگان کتاب توصیه کرده که اگر اهل منطق هستید، سراغ این کتاب نیایید؛ زیرا خواندن این کتابْ دل عاشق و شیدا میخواهد و کسی که اهل خلسه باشد. نشر عصر کنکاش کتاب خطاب دوست با ترجمهٔ مسعود ریاعی و صفحهآرایی «ساغر ابوالقاسمی» را منتشر کرده است.
خواندن کتاب خطاب دوست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران سیر و سلوک و سالکان حق پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خطاب دوست
«ای عبد! تو را برای خودم از هر تعلّق آزاد کردهام! اگر بخواهی که غیر به این راز پی ببرد حقاً که به من شرک ورزیدهای! و آنگاه که از غیر من بشنوی باز به من شرک ورزیدهای! منم آن پروردگاری که تو را برای خویش پرورده است! منم آن پروردگاری که تو را برای جریان رُبُوبی اش برگزیده است! منم آن پروردگاری که مقام و مرتبت أشیاء را نسبت به خود، به شهودت رساندهام! تا بدانی که جز او هیچ چیز برایت کارآمد نیست! بدان که مقام تو، رؤیت اوست و در حضورش منحصر بفردی! ای عبد! بدان که در هر چیزی مقامی از معرفت برایت نهادهام! و در هر مرتبه از این معرفت، برایت مقام تعلقی گذاشتم، تا به من تعلق یابی نه به مقامات! از آنِ من باشی نه از آنِ نتایج! بدان که من تو را از بدایات برگزیدم و تو را به نهایات روانه کردم! و آنگاه از نهایات برگزیدمت و به زیادات گسیلت داشتم! و از زیادات نیز بسوی خویش روانهات ساختم! بدان که «بدایات»، علم تو، و «نهایات»، عمل تو، و «زیادات»، وَجد و سرور تو در حضورم است! آنچه را بخواهم به آن معرفت میبخشم و آنچه را بخواهم به آن إلقاء میکنم! اما بدان که نظر من فقط به توست و نه به «بدایات»، و نه به «نهایات»، و نه به «زیادات»! نظر من به آنچه میان من و توست، نیست! چه در حقیقت چیزی میان من و تو نیست! من از هر چیزی به تو نزدیکترم! پس بَینی در کار نیست! حتی من از خودت به تو نزدیکترم آنچنانکه تو هیچ إحاطهای به من نداری! تو به اندازهٔ نفس خویشی! تو حجاب نفس خویشی! و چگونه معرفتم یابی در حالیکه این تویی که در منظر منی! و از این منظر هیچ پردهای میان من و تو نیست! تو همنشین منی! و حد و مرزی در میان نیست!»
حجم
۵٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۵٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه