کتاب هواپونوپونو
معرفی کتاب هواپونوپونو
کتاب هواپونوپونو نوشتهٔ لوک بودن و ماریا الیزا هورتادوگراسیت با ترجمهٔ فاطمه سلیمانی و ویرایش مینا ابوذر جمهری در انتشارات شبنا چاپ شده است. هواپونوپونو، یک روش شفابخش باستانی است و هدف آن پاکسازی ذهن از افکار منفی و تقویت آرامش و تعادل درونی فرد است.
درباره کتاب هواپونوپونو
هواپونوپونو یک روش شفابخشی و تطهیر ذهنی است که ریشه در فرهنگ بومی هاوایی دارد. این روش بر اصول سادهای مانند پوزشخواهی، بخشش، قدردانی و عشق استوار است. هواپونوپونو بر این باور است که ایجاد هماهنگی و صلح درونی میتواند به بهبود روابط با دیگران و حل مسائل زندگی کمک کند. این روش تأکید دارد که ما میتوانیم با تغییر دیدگاه و رویکرد خود نسبت به مشکلات، تأثیری مثبت بر زندگی خود و اطرافیانمان بگذاریم. هواپونوپونو را میتوان راهی برای رهایی از بارهای عاطفی و روانی گذشته و ایجاد آرامش و صلح درونی دانست.
کتاب هواپونوپونو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران آثاری با موضوع رشد و توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب هواپونوپونو
«شتر بیستم
روزی روزگاری مرد عربی بود که بههمراه خدمتکار و بیست شترش در بیابان سفر میکرد. یک عصر، درحالیکه برای شب توقف کرده بودند، تنها نوزده دیرک برای بستن شترها پیدا کردند. درنتیجه، نتوانستند شتر آخر را ببندند. خدمتکار از اربابش پرسید چه کار میتوانند بکنند و ارباب به او پاسخ داد: «وانمود کن دیرک دیگری در زمین فرو میکنی و او را میبندی. به این ترتیب، شتر باور میکند که بسته شده است.» و او چنین کرد. فردای آن روز، تمام شترها آنجا بودند. شتر بیستم از جایش تکان نخورده بود. پس آنها شترها را باز کردند و به راهشان ادامه دادند. پس از مدتی، متوجه شدند که شتر بیستم حرکت نکرده است. او سر جایش مانده بود. چون خدمتکار حرکتی بهمنزله باز کردن طنابش نکرده بود، او همچنان بر این باور بود که بسته است.
این دقیقاً کاری است که خاطراتمان با ما میکنند. آنها این احساس را به ما میدهند که همچنان بستهایم و به برنامههای نامناسبی منتهی میشوند که ما را در همان نقطه نگه میدارند. هواُپونوپونو ما را آگاه میکند که خاطرهای جلوی پیشروی ما را گرفته و امکان پاک کردن آن را به ما میدهد.
همهچیز درون ماست
من کل زندگیام را به تلاش برای تغییر دیگران، خانوادهام، همسایهام، رئیسم، دولت، جامعه گذراندم... ولی امروز میبینم که این کار جواب نمیدهد. ناامیدکننده است! «آنها» نمیخواهند چیزی بفهمند. «آنها» هیچیک از چیزهایی را که بهشان میگوییم نمیشنوند. آنها آدمهای بیکفایتی هستند. و، و، و. همه ما از این دست حرفها را میشنویم که از دهان دیگران بیرون میآیند... و البته از دهان خودمان، باید این را پذیرفت. خب چه باید کرد؟ در کینه و نفرت باقی بمانیم؟ راهحلش این نیست. در عوض میتوانیم شیوه نگرشمان به پیشامدها را تغییر دهیم و برای این کار، باید از اصلاح دید اولیهمان و پذیرفتن انجام یک پاکسازی درون خودمان شروع کنیم.چون راهحل آنجاست. هیچگونه تغییری در محیط ما اتفاق نمیافتد مگر اینکه پاکسازیای از خاطرات درون ما، باورهای اشتباهمان و رنجهای درونیمان انجام شده باشد. این نقطه شروع است.
درون نقطه شروع است
مهم است که همواره به خودمان یادآوری کنیم که:
«همهچیز درون ماست، چیزی بیرون از ما نیست.»
«من صددرصد خالق اتفاقات زندگیام هستم.» »
حجم
۶۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۶۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
نظرات کاربران
فوقالعاده بود من که خیلی لذت بردم و دیدگاهم به زندگی خیلی تغییر کرد
روش دیگه ای از شکرگزاری و مدیتیشن رو توضیح و ارائه میده خوب بود