کتاب جدایی سالم
معرفی کتاب جدایی سالم
کتاب جدایی سالم نوشتهٔ پائولا هال و ترجمهٔ شهلا انتظاریان است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. این کتاب راهنمای عملی گام به گام برای تمام کسانی است که در آستانه جدایی یا طلاق هستند.
درباره کتاب جدایی سالم
جدایی سالم یا چگونه طلاقی سالم داشته باشیم یک کتاب عملی است. در برخی صفحات به شما پیشنهاد میشود کمی خواندن را کنار بگذارید و به انجام تمرینهایی بپردازید. این تمرینها برای کمک به شماست تا بتوانید آنچه را که در هر مرحله میخوانید و دربارهٔ خودتان مفید میدانید، یادداشت کنید. در مرحلهٔ اول کشف خواهید کرد تا چه اندازه وضعیت تازهٔ خود را پذیرفتهاید، چه آن را دوست بدارید و چه ندارید. مرحلهٔ دوم به شما نشان میدهد که احساسات ناخوشایندی همچون غم، ترس، خشم، شک و پشیمانی میتواند بسیار بر شما تأثیرگذار باشد. مرحلهٔ سوم به شما کمک میکند که راهکارهایی برای رشد و حمایت شخصی خود اتخاذ کنید. در مرحلهٔ چهارم، دوستان و اقوام و دیگر شبکههای حمایتی خود را کشف میکنید. در مرحلهٔ پنجم درمییابید که چگونه با مشکلات مالی و دیگر موضوعات عملی کنار بیایید. مرحلهٔ ششم، مهارت لازم برای ارتباط با همسر سابقتان و والدین او را به شما میآموزد. مرحلهٔ هفتم این فرصت را در اختیار شما قرار میدهد که به رؤیاها و آرزوهای آیندهٔ خود بپردازید.
این کتاب، جالب و نقادانه است و نمیخواهد وانمود کند که طلاق کاری راحت است یا با این هفت مرحله، نیروانا خواهید شد و به سعادت ابدی دست خواهید یافت. ولی به شما نشان میدهد که طلاق نقطهٔ چرخشی در زندگی شماست، زمانی که میتوانید همه چیز را همانگونه که هست تحمل کنید و تصمیم بگیرید که میخواهید در چه راهی گام بردارید. این یک گفتهٔ کلیشهای وحشتناک است ولی طلاق واقعاً «فرصتی برای یادگیری» شماست و شما این قدرت را دارید که آموزش تازهٔ خود را برای بهتر کردن زندگی خود به کار بگیرید.
مراحلی که در کتاب جدایی سالم مطرح میشود از این قرارند:
مرحلهٔ اول: پذیرش واقعیت موقعیت خود
مرحلهٔ دوم: کنترل عواطف شما
مرحلهٔ سوم: جستوجوی راهبرد برای پشتیبانی و رشد شخصی
مرحلهٔ چهارم: بیشترین ارتباط را با دوستان و خویشان برقرار سازید
مرحلهٔ پنجم: کنار آمدن قطعی با مسائل مالی و سایر تدابیر واقعی
مرحلهٔ ششم: یادگیری ارتباط مؤثر با همسر سابقتان
مرحلهٔ هفتم: تعیین اهداف آینده
خواندن کتاب جدایی سالم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کسانی است که میخواهند طلاق بگیرند یا با خانوادهٔ خود رابطهٔ بهتری داشته باشند.
بخشی از کتاب جدایی سالم
«تمام افرادی که رابطهشان پایان مییابد، نخست احساس پوچی میکنند. چه شما این تصمیم را گرفته باشید و چه این تصمیم به شما تحمیل شده باشد، وقتی بالاخره به شما میگویند «تمام شد»، احتمالاً احساس حقارت میکنید. احساساتی چون بهتزدگی، خلأ و میخکوب شدن، واکنشهایی عادی به واقعهای کوبنده و فاجعهآمیز است. چه این رخداد یک تراژدی جهانی مثل سونامی یا زمینلرزه باشد و چه یک تراژدی شخصی ناشی از داغدیدگی، معمولیترین واکنش انسان بهتزدگی است. ما احساس حیرت، سردرگمی و میخکوب شدگی پیدا خواهیم کرد؛ مانند همان مثل معروف خرگوشی که در مقابل نور چراغ اتومبیل قرار میگیرد.
کسانی که تصمیم میگیرند به رابطهٔ خود پایان دهند نیز به ویژه در مقابل واکنش خودشان میخکوب میشوند. تصمیم به جدایی شاید برای آنها بسیار سخت و بیمعنی باشد اما گرچه از قطع رابطهٔ خود مطمئن هستند و پایان آن را پیشبینی میکنند، به هرحال شوکه میشوند و این حالت میتواند بسیار حاد باشد.
البته کسانی نیز هستند که قطع رابطه برایشان مایهٔ آسودگی است ولی حتی در چنین مواردی نیز برخی احساسات سخت و گیج کننده بروز میکند که باید با آنها کنار آمد. ما به قدری از خود برای رابطهمان مایه میگذاریم که اغلب تا وقتی که خاتمه نمییابد، با تمام مسائل روبهرو نمیشویم و درنمییابیم که چهقدر نسبت به هم احساس وظیفه میکردیم و وابسته بودهایم.
شاید این مسائل، شامل کارهایی عملی مثل مسئولیتهای مالی و امور منزل و مسائل عاطفی همچون علاقهٔ مشترک به فرزندان یا دیگر اعضای خانواده باشد. ممکن است هر دو از یک زندگی اجتماعی پرتکاپو لذت میبردید، یا به یک سرگرمی و هدف مشترک برای آینده فکر میکردهاید. حتی اگر در سالهای اخیر نیز چندان به هم نزدیک نبودهاید، باز دنیای شما در هم تنیده شده است. جدا کردن این دنیاها تجربهای دردناک است. در نتیجه وقتی دوران سردرگمی و شوک میگذرد، بسیاری از ما به جای اینکه با مسئله برخوردی عاطفی داشته باشیم که انجام آن ضروری است، به دنیای امن و راحت فراموشی و بیخبری و انکار فرومیرویم.
انکار یک واکنش عادی پس از جدایی است. هر کسی وقتی واقعیت جدایی برایش روشن میشود، کمی تحلیل میرود. عدهای از ما به جای اینکه با نتیجه و پایان طلاق ـ با تمام نگرانیها و ترسهایی که دارد ـ روبهرو شویم، یک مکانیسم دفاعی برای خود مییابیم تا پشت آن پنهان شویم. وقتی دنیای ما درهم میشکند، طبیعی است که بخواهیم از خود و از تخریب عاطفی و روانیمان محافظت کنیم. بنابراین، سعی میکنیم آن تکهٔ دردناک درونمان را مثل سیبی گندیده دور بیندازیم تا آسیبی به ما نزند. ولی با این عمل بخشی از خودمان را هم از دست میدهیم و خطر اینکه آلودگی به دیگر قسمتهای زندگی ما نیز نفوذ و در درازمدت نابودمان کند، وجود دارد.
تنها راهحل صحیح این است که با درد پایان یافتن روبهرو شویم و بر آن غلبه کنیم. برای انجام این کار باید سیستمهای دفاعی فردی خود را که ناآگاهانه به خدمت گرفتهایم و مانع پذیرش تمام شدن یک رابطه میشوند، از کار بیندازیم.»
حجم
۴۳۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
حجم
۴۳۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه