دانلود و خرید کتاب دست راست آمون لورن هنی ترجمه محمود کامیاب
تصویر جلد کتاب دست راست آمون

کتاب دست راست آمون

نویسنده:لورن هنی
انتشارات:نشر قطره
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب دست راست آمون

کتاب دست راست آمون نوشتهٔ لورن هنی و ترجمهٔ محمود کامیاب فرحبخش است. نشر قطره این رمان پلیسی آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی معمایی از مصر باستان است.

درباره کتاب دست راست آمون

کتاب دست راست آمون (معمایی از مصر باستان) حاوی یک رمان پلیسی است که در ۱۹ فصل نوشته شده است. این رمان شما را می‌برد به مصر باستان و حوالی ۱۴۶۳ پیش از میلاد حضرت مسیح (ع). شخصیت‌های این رمان، خیالی و آفریدهٔ ذهن نویسنده‌اند اما زمینهٔ تاریخی و مکانی داستان موثق است. بطن‌الحجر و ویرانهٔ قلعه‌های بوهن و آیکن در ۳۰۰ کیلومتری جنوب اسوان کنونی تا قرن بیستم هنوز وجود داشتند. لورن هنی توضیح داده است که در زمان وقوع این داستان، فرماندهْ بوهن حداقل ۱۰ قلعه را در امتداد بطن‌الحجر نه‌چندان مقتدرانه اداره می‌کرد. آنجا ناهنجارترین و پرت‌ترین قسمت درهٔ نیل بود که تندآب‌ها و جزایر کوچک و متعدد کشتی‌رانی را فقط در زمانی ممکن می‌ساخت که سطح آب در بالاترین حد خود بود. قلعه‌ها که قرن‌ها پیش و در زمان دوازدهمین سلسلهٔ پادشاهی بنا شده بود، در شرف ویرانی یا در دست تعمیر بود. سربازان آمدوشد در این گذرگاه طبیعی را کنترل می‌کردند، عوارض و خراج جمع می‌کردند و مجری مأموریت‌های تنبیهی نظامی بودند. با این مکان و زمان همراه شوید تا داستان را دریابید.

خواندن کتاب دست راست آمون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکایی و قالب رمان پلیسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دست راست آمون

«باک در کنارهٔ رود و نزدیک به درختان راه می‌رفت و سعی می‌کرد تا حد ممکن در سایه‌های بلند صبح‌هنگام مخفی شود تا به چشم نیاید. اگر ووسر از این ملاقات خبردار می‌شد، از مرت به‌خاطر افشای مسائل خصوصی‌اش، به‌ویژه نزد افسر پلیسی که برای سد کردن راهش هر کاری که از دستش برمی‌آمد انجام داده بود، خشمگین می‌شد. مرت حتماً تنبیه می‌شد و وجدان باک اجازه نمی‌داد این اتفاق روی دهد.

صبحی لطیف و ملایم بود، خداوند رع هنوز زمین را داغ نکرده بود. هوا دلپذیر و آسمان آبی و صاف و درخشان بود. درختان با آواز پرندگان گویی موجودی زنده بودند، صدای‌شان آن‌قدر بلند بود که اجازه نمی‌داد خش‌خش برگ‌ها در نسیم یا نجوای تندآب‌ها، که فاصله صدای‌شان را ملایم کرده بود، شنیده شوند.

کاسایا حدود بیست قدم جلوتر از میان درختان بیرون آمد و شلپ‌شلپ‌کنان وارد رود شد. چنان در آب بازی می‌کرد که انگار فرزند خداوند هاپی است، شیرجه می‌زد، غلت می‌زد، می‌پرید، خود را به جریان آب می‌سپرد تا ببردش و بعد با تقلا در خلاف جهت آب برمی‌گشت. باک حدس می‌زد که آن نمایش‌ها به خاطر حضور آن زن است. بنیهٔ جوانی‌اش، هیکل خوش‌فرم و روحیهٔ سرزنده‌اش را در معرض نمایش گذاشته بود.

همین که باک به سمت جایی که مدجای وارد آب شده بود به راه افتاد، کاسایا از نمایش بازایستاد. اندکی جلوتر، ردیف درخت‌ها با یک انحنا از کنارهٔ رود فاصله می‌گرفت و دوباره به سمت آن برمی‌گشت؛ نیم‌دایره‌ای شنی تشکیل شده بود که در جای جای آن تخته‌سنگ‌های آفتاب‌خورده و بوته‌هایی روییده در خاک‌های حاصلخیز قرار داشت. باک حدس می‌زد که پس از هر بالا آمدن رود در آن‌جا آب جمع می‌شد، اما اکنون محلی عالی برای رخت‌شویی زنان محلی بود. ملافه‌هایی که سفیدی‌شان چشمش را می‌زد روی تخته‌سنگ‌ها و بوته‌ها پهن شده بودند تا در آفتاب خشک شوند.

زنی حدوداً هفده ساله که صورتی باریک داشت کنار آب زانو زده بود و هم‌چنان که لباس‌هایی لکه‌دار از شراب را با ماده‌ای سفید می‌سابید، که باک حدس می‌زد باید نطرون باشد، مرتب به کاسایا نگاه می‌کرد و سرخوشانه به حرکاتش می‌خندید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۸۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۳۸۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۳۳,۰۰۰
۷۰%
تومان