دانلود و خرید کتاب ماکارونی با سس مشاعره زهره مسکنی
تصویر جلد کتاب ماکارونی با سس مشاعره

کتاب ماکارونی با سس مشاعره

نویسنده:زهره مسکنی
انتشارات:نشر پیدایش
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ماکارونی با سس مشاعره

کتاب ماکارونی با سس مشاعره نوشتهٔ زهره مسکنی است و نشر پیدایش آن را منتشر کرده است. ماکارونی با سس مشاعره رمانی برای نوجوانان و دربارهٔ غذا، اضافه‌وزن و چاقی، شیطنت و بازیگوشی، شعر و کتاب، مشکلات نوجوانان و صدالبته دوستی‌های خالص و عمیق و مراقبت‌های همدلانه است.

درباره کتاب ماکارونی با سس مشاعره

ماکارونی با سس مشاعره داستان ۳ دوست را روایت می‌کند که هرکدام ویژگی و شخصیت خاص خودش را دارد؛ یکی کمی تپل است و همیشه می‌خواهد لاغر شود. دومی از دیوار راست بالا می‌رود و همیشه روی اعصاب است و سومی هم که انگار مامان دوتای دیگر است و مدام می‌گوید باید این کار را بکنیم و آن کار را نه‌! تا اینکه یک روز سر و کله‌ٔ نفر چهارمی پیدا می‌شود که بعد‌ها می‌فهمند با سه تای دیگر متفاوت است…

خواندن کتاب ماکارونی با سس مشاعره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ماکارونی با سس مشاعره

«پنج‌شنبه‌ها مثل روز آخر اسفندند و جمعه‌ها خودِ اول فروردین‌اند؛ شبیه همان ساعت‌های پس از تحویل سال که بعد از دویدن‌ها و جنب‌وجوش‌ها و رفت و آمدها انگار یکدفعه همه‌چیز تمام می‌شود و همه با هم به خط پایان می‌رسند. هرقدر هم به مهمانی بروی و مهمان بیاید و عیدی باشد و میوه و شیرینی و شکلات، به لذت قبل از چیدن سفرهٔ هفت‌سین نمی‌رسد اصلاً.

از صبح روز اولین جمعهٔ بعد از اثاث‌کشی تا دوشنبه که باید برای تکمیل مدارک به مدرسهٔ جدید می‌رفتم، خانه کم‌کم از آن وضعیت نابسامان درمی‌آمد، درست مثل تصاویر فیلم‌های مستندی که تلویزیون از تغییرات آهستهٔ چند روز پشت‌سر هم دنیای حیات وحش نشان می‌دهد. اتاق من تقریباً مرتب شده بود اما هنوز یک‌چیزهایی را سر جای‌شان نگذاشته بودم. ترازوی دیجیتال را سُر داده بودم برود زیر تخت. ترازو را بابا پارسال که برای دفعهٔ سوم تصمیم گرفته بودم وزن کم کنم و گفته بودم برای این کار حتماً داشتنِ یک ترازو توی خانه لازم است خریده بود. بابا هروقت ترازو را می‌دید سر تکان می‌داد و بدون اینکه نگاهی به من بکند یا حرفی بزند رد می‌شد و می‌رفت. اما همان سر تکان دادن از هزارتا حرف بدتر بود.

توی دفتر مدرسه مامان برای دفتردار توضیح داد که قبلاً ثبت‌نام کرده‌ایم و امروز برای تکمیل پرونده آمده‌ایم. خانم دفتردار بلند شد و رفت سراغ یکی از قفسه‌ها که تمام پوشه‌هایش نارنجی بودند. آن‌طرف‌تر، پشت میز معاون مدرسه، دختری داشت با خانم شریفی صحبت می‌کرد. لاغراندام بود با چشمان درشت مشکی که توی صورت ریزه‌اش خیلی درشت‌تر به نظر می‌آمدند. روپوش فرم مدرسه تنش بود با مقنعه و کتانی‌های سورمه‌ای. برگهٔ توی دستش را مدام توی هوا تکان می‌داد و تندوتند راجع به جدول‌های توی برگه با خانم شریفی صحبت می‌کرد: «خانم تقریباً نصف کتاب‌ها نیستن. اونهایی هم که هستن خیلی درب‌وداغونن!»

خانم شریفی چانهٔ مقنعه‌اش را بالاتر کشید و گفت: «خب حالا همه رو نوشتی توی لیست؟ کاری به نو و کهنه بودنش نداشته باش شما.»

«بله خانم. همه رو اینجا نوشتم. بر اساس موضوع کتاب‌ها.» و با خودکارِ توی دستش اشاره کرد به برگه.

«خب بذار روی اون میز. من بعداً باید راجع به کتابخونه با خانم مدیر صحبت کنم ببینم چه می‌شه کرد.»»

«چشم.»

گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۹/۰۳

شخصیت‌های این رمان چند نوجوان دختر و پسر هستند که رویدادهای زندگی آن ها و خانواده‌هایشان جریان داستان را رقم می‌زند؛ اما محور اصلی آن بر پایه تندرستی جسمی و سلامت روانی افراد در عصر حاضر قرار گرفته است. با توجه

- بیشتر
طاهره
۱۴۰۲/۰۸/۰۲

سلام،من این کتاب رو دارم،دوبار خوندم واقعا عالیه و آدم رو درگیر میکنه،امیدوارم شما هم بخونین و لذت ببرین

هر آدمی یک کتاب است، کتابی پر از قصه‌های کوتاه و بلندِ خواندنی.
ترنم.
مادربزرگ همیشه می‌گفت: «مادرجون، بعضی وقت‌ها سکوت بهترین حرفه.»
ترنم.

حجم

۱۷۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۱۷۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان