کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب ششم)
معرفی کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب ششم)
کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب ششم) برگردان نثر از سیدعلی شاهری و ویراستهٔ فرمهر منجزی است و کتاب چ آن را منتشر کرده است. این کتاب شامل بخش پهلوانی؛ از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود است.
درباره کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب ششم)
شاهنامه در وهلهٔ نخست ناجی زبان پارسی است. بعد از سلطهٔ عربها بر ایران، زبان فارسی بهتدریج جای خود را به زبان عربی داد؛ دانشمندان ایرانی رسالههای خود را به زبان عربی مینگاشتند و اگر فردوسی شاهنامه را نمیسرود، چهبسا ما نیز هماکنون به زبان عربی سخن میگفتیم و زبان شیرین پارسی بهدست فراموشی سپرده میشد.
گرچه عربها با خود دینی آوردند که ایرانیان را از ظلم و فسادی که دولت ساسانی را فراگرفته بود نجات میداد و ایرانیان آمادهٔ دریافت آیینی بودند که برایشان برابری و عدالت بههمراه میآورد و آنها از دین اسلام استقبال کردند، عربها پس از استیلا بر این سرزمین و افتادن خلافت بهدست خلفای فاسد بنیامیه که اسلام را از روح اصلی خود خالی کردند، انواع توهینها را به مسلمانان غیرعرب از جمله ایرانیان روا میداشتند. مردم ایران که در مقابل قدرت عربها خود را ضعیف میدیدند، ناچار پناه آوردند به افسانهها و گذشتهٔ خود تا با یادآوری تمدن و قهرمانیهای قوم خود، در ذهن خود هم که شده، به ایرانیبودنشان تفاخر کنند.
فردوسی با شاهنامه درحقیقت سند قومیت مردم ایران را سروده است. داستانهای شاهنامه در نزد مردم دورهٔ ساسانی در حکم تاریخ و گذشتهٔ آنان بود. این داستانها در زمان یزدگرد سوم با نام خداینامه تدوین شد و پس از فتح ایران توسط عربها، این کتاب از جمله کتابهایی بود که بهدست ابنمقفع، حکیم و ادیب ایرانی، به عربی ترجمه شد ولی نمیدانیم که خداینامه کِی و بهدست چه کسی به فارسی برگردانده شد؛ تنها مطلبی که در این مورد میتوان گفت این است که این کتاب مهمترین اثری بود که ایرانِ بعد از اسلام را به ایرانِ گذشته پیوند میداد.
نکتهٔ دیگر اینکه شاهنامه متعلق به یک کشور و ملت خاص نیست و همان گونه که اختراعات و اکتشافات را نمیتوان به یک کشور متعلق دانست، شاهنامه را هم نمیتوان منحصر به مرزهای ایرانزمین کرد؛ برگردان شاهنامه به بسیاری از زبانهای دنیا خود گویای این مطلب است.
زبانی که فردوسی برای سرودن شاهنامه برگزیده، بسیار ساده و روان است و داستانها آنچنان شیرین و جذاب هستند که خواننده گاه در کشاکش داستانهای آن خود را بهجای پهلوانان داستان گذاشته با آنها زندگی میکند؛ با خشم پهلوانان آن خشمگین میشود و با پیروزی پهلوانان آن احساس پیروزی و با اندوه و شادی آنها احساس غم و شادی میکند. همین امر باعث شده که سالها پردههای نقالی شاهنامه یکی از ارکان تفکیکناپذیر قهوهخانههای ایران باشد.
یکی دیگر از مسائلی که فردوسی خود را ملزم به رعایت آن میدید، پاکی زبان و عفت کلام است. در تمام شاهنامه حتی یک لفظ یا عبارت مستهجن دیده نمیشود و در جایی که میبایست بهخاطر ضرورت داستان مطلب شرمآوری بگوید، لطیفترین و زیباترین عبارات را برای آن مییابد، مثلاً در داستان ضحّاک آنجا که میخواهد بگوید پسری که به کُشتن پدر راضی شود حرامزاده است، چنین میسراید:
به خون پدر گشت همداستان
ز دانا شنیدستم این داستان
که فرزند بد گر بود نرّهشیر
به خون پدر هم نباشد دلیر
مگر در نهانی سخن دیگر است
پژوهنده را راز با مادر است
و در داستان زال و رودابه آنجا که این دو بههم میرسند، میگوید:
همی بود بوس و کنار و نبید
مگر شیر کو گور را نشکرید
حتی در داستان رستم و تهمینه که بهاقتضای طبیعت در شرایط جبر پیش آمده، راضی نمیشود که پهلوان او مغلوبِ نفس شده و از حدود شرعی تجاوز کند. تهمینه در دل شب، درحالیکه رستم خواب است، بهبالین او میرود و خود را در اختیارش میگذارد، با آنکه رستم مسافر بوده و تنها یکشب در آنجا اقامت داشت، واجب میداند که موبدی حاضر شده تا او را از پدر خواستگاری کند.
دربارهٔ شاهنامه و فردوسی هر چه بیشتر بگوییم باز هم ناگفتههای بسیاری باقی است. نکتهٔ آخر اینکه شاهنامه نهتنها بهعنوان یک دیوان شعر حماسی و یک شاهکارِ ادبی بینظیر ارزشمند است، بلکه آن را از هر جنبهای که مورد بررسی قرار دهیم دارای قدر و منزلتی والاست. شاهنامه سرشار از حکمت، پند و اندرز و حتی نکاتِ پزشکی است. رستم اولین نوزادی است که با عمل سزارین بهدنیا میآید و حکیم سخن چنان با مهارت و از زبان سیمرغ آن را شرح میدهد که گویی خود جراحی زبردست است و برخلاف گفتهٔ مشهور که بهخاطر تولد سزار روم این عمل سزارین نام گرفته، هنوز هم در نقاطی از سیستان و بلوچستان این گونه تولدی، موسوم به تولد رستمی است.
این مجموعه شامل تمام شاهنامه است که برای راحتی خوانندگان جوان که به تاریخ و تمدن کشور خود علاقه دارند و میخواهند با شاهنامه آشنا شوند، به نثر ساده (در حد توان) برگردانده شده و در سه بخش شامل:
۱. بخش اساطیری
۲. بخش پهلوانی
۳. بخش تاریخی
تنظیم شده است. بخش اساطیری از پادشاهی کیومرث شروع شده و تا مرگ فریدون ادامه دارد.
بخش پهلوانی از پادشاهی منوچهر و ظهور خاندان سام شروع میشود و تا مرگ رستم و فرزندش فرامرز ادامه دارد.
بخش تاریخی که با پادشاهی بهمن فرزند اسفندیار شروع شده تا مرگ یزدگرد و تسلط عربها بر ایران ادامه مییابد.
خواندن کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب ششم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب ششم)
«برای رستم که در سیستان بود خبر رسید از ایران خروشی برآمده که خاک تیرهاش را بهجوش آورده است. کاووس بر تاج خود خاک افشاند و جامهٔ سیاهش را بر تن دریده است. سیاوش را بهخواری سر بریده و سرش را بر خاک افکندهاند. تهمتن چون چنین شنید، از هوش رفت و سراسر زابل پُر از شیون و زاری شد. زال با ناخن صورت میخراشید و خاک بر سر میپاشید. رستم یکهفته چنین سوگوار بود. روز هشتم در شیپورها دمیده شد. سپاهی از کشمیر و کابل گرد رستم جمع شدند و درحالیکه چشمان رستم پُرخون بود و دلی مالامال از خشم داشت، بهسوی کاخ کاووس بهراه افتاد. وقتی نزدیک ایرانزمین رسید، لباس پهلوانیاش را درید و به خداوند یکتا سوگند خورد که هرگز جز لباس رزم چیزی نپوشد و هرگز صورتش را از گرد و خاک نزداید و همچنان در سوگ سیاوش بماند. قسم خورد که کلاهخود و شمشیر جانستان، بزمش باشد تا انتقام آن شهریار جوان را از آن تُرک بدنهاد بستاند. وقتی به قصر حکومت کاووس رسید، بسیار خاکآلود بود. پس به کاووس گفت: «ای شاه! خوی بد را در جهان پراکندی و اکنون درختش برآمده است، خوی بد و عشق سودابه تاج شاهی را از سرت انداخته؛ حال آشکارا خواهی دید که چگونه بر موج دریا سوار شدهای. از فکر و خُلق و خوی شاه بزرگ، زیانی بزرگ به ایرانزمین رسیده است. کسی که بزرگ هر انجمنی است اگر به حرف زنان گوش کند، کین و دشمنی سزاوارش خواهد شد؛ چراکه سیاوش با حرفهای یک زن کُشته شد؛ آن هم زن پستی که مانند او از مادر زاییده نشده است. در میان شاهان کسی مانند سیاوش، رادمرد و آزاده و مایهٔ آرامش نبود. دریغ بر چنان سر و یال و کوپالی، دریغ بر چنان چنگ و بازویی، دریغ بر چنان صورت و قدوبالایی، دریغ بر چنان سوار و کمندافکن و پادشاهی. وقتی در بزم بود همچون بهار شکفته بود و در میدان جنگ تاج سر تمام پهلوانان. در کاخ فرمانروایی از سخاوت دُرّ میافشاند و در جنگ سرافشانی میکرد. تا وقتی زندهام دل و فکر و مغزم به کینخواهی سیاوش آشفته است. با چشم گریان میجنگم و دنیا را با آتش خشمم میسوزانم.»»
حجم
۱۲۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۲۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه