کتاب حسادت
معرفی کتاب حسادت
«حسادت» مجموعه داستانهایی به قلم بِگونیا ایبارُولا و به تصویرگری علیرضا اسدی از مجموعه احساسات خود را بشناسیم است. این کتاب دربردارنده داستانهایی درباره حس حسادت و روش کنترل آن است.
در یکی از داستانهای این کتاب به نام من بزرگتر هستم» میخوانیم:
خولیو و دو برادر کوچکش با پدر و مادرشان در برکهای زیبا که نزدیک روستا بود، زندگی میکردند. خولیو دوست داشت بین ساقههای نی بپرد و خودش را از روی هر سنگی به آب پرتاب کند. هر روز بلندتر میجهید و با لبخندی تمسخرآمیز برادرانش را زیر نظر میگرفت که چهطور سعی میکردند، از او تقلید کنند؛ البته موفق نمیشدند. آنها خانوادهای از وزغهای خاص بودند و مثل آنها خیلی وجود نداشت. در کتابهایی که دربارهی حیوانات بود، گفته میشد گونهی آنها در حال انقراض است و تعداد خیلی کمی از آنها باقی مانده. به خاطر همین کودکان روستا به آنها احترام میگذاشتند و به فکرشان هم نمیرسید که بلایی سر وزغها بیاورند؛ بهطوری که زندگیشان کاملاً آرام و راحت بود.
اما خولیو شاد نبود. فکر میکرد پدر و مادرش به برادرهای کوچکش بیشتر از او توجه میکنند. به علاوه وقتی مهمانی برای دیدار آنها میآمد، تقریباً همیشه برای برادرهایش هدیه میآوردند و میگفتند: «چون تو دیگر بزرگ شدهای، به اسباببازی و تنقلات نیازی نداری.»
خولیو به آب نگاه میکرد و پیش خودش فکر میکرد: «تقصیر من نیست که اول به دنیا آمدم.» میدانست که پدر و مادرش باید زمان بیشتری برای مراقبت از برادرانش صرف میکردند، چون آنها خیلی شیطان بودند و هیچ کاری را بهتنهایی بلد نبودند انجام دهند. اما به نظرش منصفانه نبود که اینقدر کم به او توجه میکردند. احساس تنهایی میکرد و شروع کرد به آرزو کردن برای اینکه کوچکتر باشد.
حجم
۲۸۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۳ صفحه
حجم
۲۸۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۳ صفحه
نظرات کاربران
برای نمونه دو ستاره دادم اگه بچه یا بچه هایی دور و برتون هست،پیشنهادم اینه مجموعه داستان های "احساسات خود را بهتر بشناسیم" رو براشون بگیرید و بخونید. حتی توی مهمونیا و دورهمی های خودمونی،می تونید بچه ها رو جمع کنید