دانلود و خرید کتاب از ریورساید تا دیوانگی استیون آدلی گرگس ترجمه جعفر میرزایی پرکلی
تصویر جلد کتاب از ریورساید تا دیوانگی

کتاب از ریورساید تا دیوانگی

ویراستار:رحمان سهندی
انتشارات:نشر نی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب از ریورساید تا دیوانگی

کتاب از ریورساید تا دیوانگی نمایشنامه‌ای نوشتهٔ استیون آدلی گرگس با ترجمهٔ جعفر میرزایی پرکلی و فرزانه غلامی و ویراستهٔ رحمان سهندی است و نشر نی آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب از ریورساید تا دیوانگی

کتاب از ریورساید تا دیوانگی نخستین بار در سال ۲۰۱۴ وارد بازار نشر شد. این نمایشنامه جایزهٔ پولیتزر نمایشنامه را از آن خود کرد. از ریورساید تا دیوانگی دربارهٔ مردی است که تلاش می‌کند در دنیای در حال فروپاشی پیرامونش، کنترل اوضاع را به دست بگیرد. والتر پاپس واشنگتن، یک افسر پلیس بازنشسته در نیویورک است. همسرش درگذشته و پسرش، جونیور، به تازگی از زندان آزاد شده است. والتر به خاطر اینکه تصادفاً توسط پلیس دیگری مورد هدف گلوله قرار گرفته، مشغول پیگیری شکایت خود از پلیس نیویورک است. 

اما گویا پس از سال‌ها زندگی از ریورساید تا دیوانگی، دیگر هیچ خبری از خاطرات روزهای قدیم در زندگی والتر نیست.

خواندن کتاب از ریورساید تا دیوانگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب از ریورساید تا دیوانگی

«اُسوالدو: کلوچه چطوره؟ خوشمزه است؟

پاپس: خوبه.

اُسوالدو: آره ولی ــــ می‌خوای به‌جای کلوچه چندتا از این بادوم‌های ارگانیک تازه و خامِ هول فودز رو امتحان کنی؟ می‌دونی از وقتی پیشنهاد اون مددکار سختگیرم رو گوش کردم و به‌جای کیکِ شکلاتی رینگ دینگ با کالباس بلونی و فانتای انگور، صبحونه بادوم و آب معدنی می‌خورم 

پاپس: اُسوالدو 

اُسوالدو: ببین: رینگ دینگ و بلونی و فانتای انگور، به نظرم این دقیقاً همون چیزیه که دکترها و مجلهٔ پیپل بهش می‌گن «احساسی غذاخوردن» ــــ آخه وقتی یه بچهٔ بی‌پناه بودم خوردن این آشغال‌ها باعث می‌شد احساس «امنیت و آسودگی» کنم. ولی حالا دیگه یه بزرگ‌سالم، درسته؟ پس دیگه هیچ‌وقت نباید اون‌جوری غذا بخورم و می‌تونم، مثل همین کاری که الآن دارم می‌کنم، با خوردن بادوم و غذاهای سالم دیگه از خودم مواظبت کنم و تناسب اندام و انرژی داشته باشم. حالا هم، نمی‌خوام تو کارت دخالت کنم، ولی شاید تو هم واسه اینه همیشه کلوچه می‌خوری ــــ چون می‌دونی؟ یه‌جورایی، احساساتی می‌شی 

پاپس: که احساساتی می‌شم؟

اُسوالدو: می‌دونم ــــ اوایل به نظر خودم هم خنده‌دار بود ــــ ولی احساسی غذاخوردن واقعیت داره، و کلوچه ــــ حرفم رو بد برداشت نکن ــــ ولی می‌گن کلوچه مثل سَم می‌مونه.

پاپس: اُسوالدو، کلوچه مثل سم نیست ــــ کلوچه مثل کلوچه‌ست!

اُسوالدو: می‌دونم، ولی اون‌ها گفتن 

پاپس: آره، «اون‌ها گفتن!»، «اون‌ها» همیشه یه چیزی می‌گن. بعدش، می‌رن و یه چیز دیگه می‌گن که با اون حرف مفتی که اول زدن زمین تا آسمون فرق می‌کنه. همیشه همین‌طوره! مثلاً، همین بادوم. یه وقت اگه فهمیدی بادوم سرطان‌زاست تعجب نکنی.

اُسوالدو: نه، بادوم واسه آدم خوبه 

پاپس: آره، «اون‌ها» الآن این رو می‌گن ــــ یه‌کم صبر کن ببین «اون‌ها» بعداً چی می‌گن. حالا اون خامهٔ کول ویپم رو از یخچال برام بیار ــــ نِستور که همه‌ش رو نخورده، نه؟

اُسوالدو: الآن نگاه می‌کنم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۵ صفحه

حجم

۸۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۵ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان